دولت آقای روحانی در طول دو سال گذشته به چه میزان نسبت به شعارهایی که به مردم داد، موفق عمل کرده است؟دولت در مسیر حرکت خود با چه موانعی روبهرو شد؟
به نظر من موفقیت یک مساله نسبی است و نمیتوان به صورت مطلق درباره آن سخن گفت. با این وجود بنده عملکرد دولت آقای روحانی را نسبت به گذشته و شرایطی که کشور در آن وجود داشت موفق ارزیابی میکنم. نکته مهم این است که دولت بهتنهایی از اختیارات کامل برای حل مشکلات مردم برخوردار نیست و بقیه نهادها نیز باید در کنار دولت چون همیشه نسبت به این موضوع اقدام کنند. به همین دلیل نمیتوان از دولت انتظار داشت تمامی مشکلات را بهتنهایی حل کند. آقای روحانی در دو سال گذشته، سه کار بسیار مهم انجام داد. نخست اینکه فضای سیاسی کشور را به آرامش و ثبات رساند. در دولت گذشته فضای سیاسی کشور دچار برخی بیاخلاقیها شده بود. به همین دلیل آقای روحانی تلاش کرد در مرحله اول بیاخلاقیها را از فضای سیاسی دور کند و به جای آن آرامش و احترام به حقوق دیگران را جایگزین کند. مساله دیگر اینکه آقای روحانی تصمیمگیریهای دستگاه اجرایی را به مسیر عقلانیت و تدبیر هدایت کرد و مانع از ادامه رویکرد تصمیمات شخصی و سلیقهای در سیستم اجرایی کشور شد. در دولت گذشته ما شاهد تصمیمات فیالبداهه و غیرکارشناسی بودیم که سبب برهم خوردن نظم سیاسی و اجتماعی در جامعه شده بود. نکته سوم اما حفظ حرمتها، جایگاه افراد و میداندادن به تمامی گرایشهای فکری بود. آقای روحانی فضایی به وجود آورد که گرایشهای مختلف فکری و سیاسی بهراحتی بتوانند ابراز وجود کنند و در زمینههای مختلف اظهارنظر کنند.
چرا آقای روحانی در دوران مبارزات انتخاباتی با علم به اینکه برخی از مسائل در حیطه اختیارات رئیسجمهور نیست درباره آنها شعار میداد و عنوان میکرد این مطالبات را محقق خواهد کرد؟
نامزد ریاستجمهوری هنگام معرفی برنامههای خود در دوران تبلیغات انتخاباتی گاها شعارهای عام و عمومی میدهد. در مسائل کلی همه کاندیداهای انتخابات شعارهای عام و عمومی میدادند اما در مسائل جزئی و تخصصی که در قانون اساسی کشور آمده است وظایف همه قوا و نهادهای اجرایی مشخص و تعیین شده است. بنابراین آقای روحانی در عرصه عمل ملتزم به قانون اساسی هستند و باید مجری قانون اساسی باشند و نمیتوانند در مسائلی که در حیطه اختیارات ایشان نیست دخالت کنند.
یکی از انتقادهایی که به دولت آقای روحانی وارد است غافل شدن از مسائل داخلی است. این در حالی است که به نظر میرسد دولت بیشتر هزینه و وقت خود را صرف مذاکرات هستهای کرده است. شما این انتقاد را به دولت وارد میدانید؟
من با این قضیه که دولت بیشتر وقت خود را صرف مذاکرات هستهای کرده است موافق نیستم. به هر حال آقای ظریف به عنوان یکی از اعضای کابینه آقای روحانی مسئولیت تیم مذاکرهکننده هستهای ایران را برعهده دارند و بقیه اعضای کابینه به شکلهای مختلف در زمینههای تخصصی خود مشغول به فعالیت هستند. وضعیت به این شکل نبوده که وقت عمده اعضای کابینه صرف مذاکرات هستهای شود. این مسئولیت در دولت آقای روحانی به وزیر امورخارجه سپرده شده و ایشان در این زمینه تلاش زیادی از خود نشان میدهند.
به هر حال چون مذاکرات هستهای با قدرتهای جهانی صورت میگیرد ممکن است در رسانهها بازخورد بیشتری داشته باشد. این مساله دلیل بر کمکاری بخشهای دیگر دولت نیست و به ماهیت مذاکرات که دارای اهمیت جهانی است، بازمیگردد.
آقای روحانی در شعارهای انتخاباتی خود عنوان کردند فضای فرهنگی را باز میکنند. به نظر شما در این مساله موفق عمل کردهاند؟
ما باید با معیار «انصاف» به این مساله نگاه کنیم. آقای روحانی بارها در سخنرانیهای خود به این مساله تاکید داشتهاند که به تمام شعارهای خود پایبند هستند و هیچکدام را فراموش نکردهاند. در مسائل فرهنگی هم دولت آقای روحانی عملکرد مناسبی داشته و به بسیاری از شعارهای خود پایبند بوده است. در مرحله اول آقای روحانی مساله فرهنگ را به اهل فن سپرده و اجازه داده تا هنرمندان و فرهیختگان جامعه به صورت مستقل و خلاقانه فعالیت کنند و خودشان در زمینههای هنری و فرهنگی تصمیمگیر نهایی باشند. در گذشته وضعیت فرهنگی جامعه به این صورت نبود و ما در اغلب مسائل سایه دولت را مشاهده میکردیم. نکته دیگر اینکه جهتگیری فرهنگی دولت آقای روحانی در راستای منطق، عقلانیت و آیندهنگری تدوین شده است. کسانی که نسبت به مسائل فرهنگی آگاهی دارند به خوبی به این نکته اذعان دارند که اگر مسائل سیاسی، جریانی و سلیقهای به مقوله فرهنگ وارد شود سبب انحراف در ذات فرهنگ خواهد شد و در نهایت به بیراهه خواهد رفت. آقای روحانی با درک این مساله فضای فرهنگی را در وضعیتی مطلوب قرار داده تا از این رهگذر بتواند کارکرد واقعی خود را نشان دهد. این مساله را به وضوح میتوان در فضای فکری و فرهنگی امروز جامعه مشاهده کرد.
نظر شما درباره اتفاقات رخ داده در سخنرانی آقای روحانی در حرم حضرت امام(ره) چیست؟
یکی از مفاهیم مهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آزادی بیان و آزادی اظهارنظر در مسائل مختلف کشور است. در حادثه حرم حضرت امام(ره) شما باید جمعیت چند هزار نفری که به سخنان آقای روحانی گوش میدادند و از آقای روحانی حمایت میکردند را در نظر بگیرید و نه عده قلیلی که تلاش کردند نظم جلسه را برهم بزنند و یک سری شعارهای نامربوط مطرح کردند. به نظر من ما باید بهصورت ریشهای با این مساله برخورد کنیم. اینگونه اتفاقات ریشه در گذشته دارد و ما باید بهدنبال دلایل این مسائل نگرانکننده در گذشته باشیم. بنده زمانی که به عنوان نماینده در مجلس حضور داشتم یک شب در «مهدیه»تهران مشاهده کردم که افرادی میکروفون را از جلوی شخص سخنگو برداشتند و اجازه ندادند به سخنان خود ادامه بدهد. متاسفانه برخی رسانههای گروهی اینگونه مسائل «کوچک» را زیاد «بزرگ» میکنند. این عده نیز هنگامی که مشاهده میکنند اقدامات غیرقانونی آنها به تیتر مطبوعات تبدیل میشود گمان میکنند کار بزرگی انجام دادهاند. این درحالی است که رسانههای گروهی نباید هیچکدام از اقدامات این افراد را پوشش دهند تا سبب بزرگبینی و نخوت این افراد نشود.
رابطه مجلس نهم را با دولت آقای روحانی چگونه ارزیابی میکنید؟ نظر شما درباره اقدامات برخی از نمایندگان علیه دولت چیست؟
مجلس دارای288نماینده است. این درحالی است که نمایندگانی که علیه دولت آقای روحانی عمل میکنند از 30 تا 40نفر بیشتر نیستند. به همین دلیل نمیتوان کلیت مجلس را در تقابل با دولت ارزیابی کرد. سیاست آقای روحانی در رابطه با سایر نهادها بهویژه مجلس سیاست تعامل و همکاری مثبت و مشترک برای حل مشکلات مردم بوده است. دولت آقای روحانی همواره در این مسیر حرکت کرده و هیچگاه از مسیر عقلانیت و تعامل با مجلس خارج نشده است. رابطه مجلس نیز با دولت آقای روحانی قابل قبول بوده است. ما نباید رفتارهای برخی را بهنام همه نمایندگان بگذاریم و سپس عنوان کنیم رابطه دولت و مجلس مناسب نیست. حضرت امام(ره) بارها عنوان کردند: «مجلس در رأس امور است». مجلس شورای اسلامی مهمترین نماد جمهوریت و خردورزی جمعی است. ما نباید همه مخالفتهای مجلس با دولت را «هجمه» علیه دولت تلقی کنیم. به هر حال برخی از نمایندگان که دغدغه مردم را دارند و نسبت به سرنوشت کشور حساسیت دارند انتقادهای دلسوزانهای را نسبت به دولت عنوان میکنند که در جای خود قابل احترام است. آقای روحانی بارها در سخنرانیها و شعارهای خود عنوان کردهاند از انتقاد دلسوزانه و مشفقانه استقبال میکنند. با این وجود کسانی که انتقاد میکنند باید تمام جوانب انتقاد سالم را رعایت کنند و از ایجاد «سر و صدا» و «هیاهو» پرهیز کنند.
تعامل دولت با رسانههای جمعی را چگونه ارزیابی میکنید؟ به نظر شما این تعامل در راستای معرفی برنامههای دولت و حرکت در جهت اعتلای برنامهریزیها برای توسعه بوده است؟
بنده بهصراحت عنوان کنم که ارتباط دولت آقای روحانی اعم از رئیسجمهور، وزرا و معاونان با رسانههای گروهی و مطبوعات کشور در یک شرایط «متوسط» قرار دارد. در این زمینه نه میتوان عنوان کرد دولت رابطه قوی با رسانههای گروهی دارد و نه میتوان مدعی شد رابطه دولت با رسانههای گروهی ضعیف است. دولت باید گفتوگوی دوطرفه و بیواسطه خود با رسانههای گروهی و صداوسیما را تقویت کند. در عصر کنونی که به عصر ارتباطات معروف شده است استفاده صحیح از ابزار تبلیغاتی میتواند نوعی «برگ برنده» برای دولت آقای روحانی بهشمار بیاید. به نظر من آقای روحانی و اعضای کابینه باید بیواسطه و «بیپرده» با مردم سخن بگویند و برنامههای خود را تبیین کنند. اگر این اتفاق رخ ندهد و سیاستهای دولت با واسطه به مردم معرفی شود ممکن است پیام دولت به خوبی به مردم منتقل نشود.
به تازگی معاون اجرایی دولت محمود احمدینژاد بازداشت شده است.
جزئیات اتهامات آقای بقایی اعلام نشده و به همین دلیل نمیتوان با قاطعیت در این زمینه اظهارنظر کرد. با این وجود بنده ریشه این مشکلات را در رفتارها و سیاستهای آقای احمدینژاد میدانم که با برخی قانونگریزیها و تصمیمات شتابزده در هشت سال گذشته زمینه را برای فعالیت برخی افراد سودجو مهیا کرد. آقای احمدینژاد بهعنوان رئیسجمهور ملت ایران و منتخب مردم به هرحال در طول هشت سال گذشته خدماتی را نیز انجام داده است. نباید به این شکل باشد که در ارزیابی دولت گذشته فقط به نکات منفی آن توجه کنیم و از نکات مثبت غافل شویم. با این حال آقای احمدینژاد«خودمحور» بود و با تصمیمات آنی گاها قانون را نادیده میگرفت. نکته دوم اینکه احمدینژاد برخی حرمتها را رعایت نمیکرد. نکته سوم اینکه احمدینژاد به شکلهای مختلف رویکردی پوپولیستی داشت و با شعارها و اقداماتش مردم را جذب میکرد. بنده گاهی پیش خود فکر میکنم چرا آقای احمدینژاد «راست راست» راه میرود؟
معتقدید باید پرونده احمدینژاد مورد بررسی قرار گیرد؟
مردم باید نسبت به اتفاقاتی که در هشت سال گذشته رخ داده آگاهی پیدا کنند. احمدینژاد در طول هشت سال گذشته بارها عنوان میکرد: «لیست اسامی مفسدان اقتصادی در جیب من است». وی این شعارها را هیچوقت عملی نکرد. در نهایت هم مشخص نشد احمدینژاد لیست مفسدان اقتصادی را کجا برد؟ معلوم نشد چرا برخی مفسدان اقتصادی در دولت وی حضور داشتند؟ احمدینژاد در زمانی که بهتازگی بهعنوان رئیسجمهور برگزیده شده بود با صدای بلند عنوان میکرد که با تمام مفسدان اقتصادی مبارزه خواهم کرد و ریشه فساد را خواهم کند. این درحالی بود که وی در عرصه عمل حتی با یک نانوای متخلف هم برخورد نکرد. احمدینژاد «شخصمحور» بود.