صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

از افسردگی زنان بترسید!

۱۳۹۴/۰۴/۱۶ - ۱۲:۳۶:۱۷
کد خبر: ۲۹۷۸۹۱
اگر باور داشته باشیم و بپذیریم در صورتی‌که زنان و دختران جامعه در زمینه اوقات فراغت دچار محرومیت شوند؛ جامعه، شادابی و پویایی خود را از دست خواهد داد آن‌وقت قطعا رویکرد مدیران و برنامه‌ریزان به این مساله متفاوت و مثبت خواهد شد. یک جامعه شاداب و سالم نیازمند دختران و زنانی شاد است.

به گزارش گروه جوان و جامعه خبرگزاری برنا ، کارشناسان اجتماعی معتقدند عدم وجود امکان گذراندن اوقات فراغت برای زنان، منجر به آسیب‌دیدن آن‌ها و بالارفتن آمار مشکلات اجتماعی خواهد شد.  گاهی تبعات بی‌توجهی به فراغت زنان می تواند آسیب های فراوانی را به بار آورد. مثلا اگر در جامعه ما برای زنان زمان، مکان و فعالیت‌هایی برای گذران اوقات فراغت تعریف نشود چه بسا برخی از زنان برای تنوع بخشیدن به فعالیت ها و زندگی خود به سمت استفاده از مواد مخدر بروند. این زنان به سختی به فراغتی سالم دست می‌یابند اما رسیدن به مواد مخدر آسان‌تر و سریعتر می‌کند.

روان‌شناسان نیز افسردگی و مشکلات روحی و روانی را از نتایج نداشتن اوقات فراغت خوب در میان زنان و به خصوص زنان خانه‌دار می‌دانند. آمارها نشان می دهد، زنان دوبرابر مردان افسرده می‌شوند.
 
مریم جمشیدی در ابتدا و در تعریف اوقات فراغت گفت: اوقات فراغت واژه‌ای آشنا برای همه افراد است  و تعاریف زیادی در مورد این واژه وجود دارد، اما آنچه که تقریبا مورد اجماع جامعه‌شناسان و روان‌شناسان است؛ ارائه این تعریف از اوقات فراغت است یعنی اوقاتی که انسان در آن از کار اجباری فارغ است و می‌تواند به کارهای مورد علاقه خود پرداخته و نیازهای روحی خود را تامین کند. 
 
وی با اشاره به قدمت اوقات فراغت در جوامع از گذشته تاکنون اظهار کرد: پرداختن به  موضوع اوقات فراغت مربوط به این دوران نمی‌شود و قدمتی دیرینه دارد. در یونان قدیم و در فلاسفه یونانی، اوقات فراغت را لحظاتی از زندگی می‌دانستند که انسان در آن می‌توانست به حقایق زندگی و عالم هستی بیاندیشد و یا به تئاتر و موسیقی که بسیار مورد توجه و تحسین یونانی‌ها بود؛ بپردازد. بنابراین بحث اوقات فراغت از دیرباز مورد توجه انسان‌ها قرار داشته است و  با گذر زمان و رسیدن به دوران معاصر، ‌همچنان بحث‌ها زیادی در مورد اوقات فراغت شده و می‌شود. در فرهنگ ایرانی نیز اوقات فراغت را زمانی دانسته‌اند که اگر به بطالت بگذرد نتایج مطلوبی دارد و باور همگان به درستی بر این است انسانی که بی‌کار بماند افکارش به‌ کژراهه خواهد رفت. 
 
این جامعه‌شناس در ادامه درباره عوامل موثر بر نحوه گذران اوقات فراغت توضیح داد: بنابراین آنچه اهمیت دارد چگونگی گذران اوقات فراغت است. اینکه ما در مورد چگونگی و نحوه گذراندن اوقات فراغت صحبت کنیم به عوامل متعددی بستگی دارد که این‌ها می‌توانند فرهنگ جامعه، امکانات فرد، زیرساخت‌های اجتماعی و فرهنگی و غیره باشند. در این میان نقش جنسیت بسیار پررنگ است؛ جنسیت در بحث اوقات فراغت نیز تمایز ایجاد می‌کند و این تمایز هم در همه جای جهان وجود دارد. در سال 1990 پژوهشی توسط فردی به اسم گرین انجام می‌شود که در آن  به بررسی رابطه میان جنسیت و فراغت می‌پردازد و طبق یافته‌های آن پژوهش، اوقات فراغت و میزان آن برای مردان و زنان با هم فرق دارد. بنابراین نباید این دو جنس را در خصوص برنامه‌ریزی های اوقات فراغت همسان‌ بدانیم. بر این اساس و طبق یافته‌های علمی کشور خودمان، تفاوت‌های زنان و مردان ایران در اوقات فراغت نیز امری مسلم است. 
 
عضو انجمن جامعه‌شناسی ضمن اشاره به این‌که جامعه درحال‌گذار می‌تواند محدودیت‌هایی را به فرصت فراغت زنان تحمیل کند اظهار کرد: اما علاوه بر جنسیت عواملی هم‌چون تحصیلات، طبقه اجتماعی، درآمد بر روی اوقات فراغت اثرگذارند و باعث ایجاد محدودیت‌ها و یا برداشتن محدودیت‌ها برای افراد می‌شوند. درنتیجه یک جامعه سنتی و یا در حال گذار می‌تواند محدودیت‌هایی را به فرصتِ فراغت و نحوه گذران آن توسط زنان و دختران تحمیل کند.
 
وی همچنین تصریح کرد: از سوی دیگر اکثر انسان‌ها در جوامع خود با محدودیت‌های اجتماعی، ‌اجتماعی و عرف‌ها مواجه‌اند ایران نیز از این امر مستثنی نیست هرچند که این وضعیت در همه شهرها نیز در یک سطح نیست. به عبارتی ما با شهرهای کوچک و بزرگی در کشورمان روبرو هستیم که مسلما نوع و شکل گذران اوقات فراغت در آن‌ها متفاوت است. 
 
جمشیدی با تاکید درمورد وجود تفاوت در اوقات فراغت در شهرهای بزرگ و کوچک برای زنان گفت: در شهرهای بزرگ، اوقات فراغت از اشکال درون‌خانگی به برون‌خانگی تغییر کرده است. بنابراین در این شهرها نمی‌توان از دختران انتظار داشت تا برای اوقات فراغت خود صرفا در خانه مانده و به عنوان مثال در ایام تابستان، همچون مادرانشان که اوقات فراغت خود را صرف یادگیری کارهای هنری همچون گلدوزی می‌کردند؛ بگذرانند زیرا  شکل اموری که در حیطه اوقات فراغت در نظر گرفته می‌شود، تغییر کرده و به بیرون از خانه، تغییر یافته است. بنابراین در شهرهای بزرگ نیاز به فضاهای تفریحی و ورزشی و هنری است تا دختران و زنان بتوانند برای گذران اوقات فراغتشان به آنها مراجعه کند. اما برنامه‌ریزی برای اوقات فراغت در شهرهای کوچک، قطعا متفاوت از شهرهای بزرگ است  زیرا رویکرد ساکنین شهرهای کوچک و سنتی‌ نسبت به اوقات فراغت با ساکنین شهرهای بزرگ فرق دارد.  
 
وی به تفاوت‌های جنسیتی در گذراندن اوقات فراغت اشاره کرد و تصریح کرد: بنابراین با پذیرش اینکه از یک سو، در جامعه محدودیت‌هایی برگرفته از شرایط فردی و فرهنگی و البته عرفی وجود دارد؛ و از سوی دیگر؛ میان زن و مرد نیز به لحاظ بیولوژیکی و روحی تفاوت وجود دارد  باید این تفاوت‌ها را در عرصه اوقات فراغت نیز در نظر گرفت.
 
مریم جمشیدی گفت: اما آنچه که مهم است این که لحاظ‌کردن این تفاوت‌ها بهانه‌ای برای برنامه‌ریزان نشود تا نیازهای زنان جامعه در شهرهای بزرگ و حتی کوچک در زمینه اوقات فراغت را  لحاظ نکنند و برای تامین آن قدمی برندارند. 
 
این جامعه‌شناس بر لزوم احساس مسئولیت جامعه در قبال زنان تاکید کرده و در این‌باره توضیح داد: با توجه به اینکه در طول تاریخ حقوق زنان به دلایل متعدد، تضییع شده و زنان  در اکثر جوامع از همه حقوق شهروندی خود برخوردار نبوده‌اند؛‌ باید جامعه ما با در نظر گرفتن این موضوع؛ احساس مسئولیت بیشتری نسبت به زنان خود داشته باشد زیرا احتمال محرومیت آن‌ها درخصوص مبحث ما یعنی  اوقات فراغت بسیار زیاد است. ریشه این محرومیت‌ها نیز می تواند در نگاه متولیان برنامه‌ریزی به زنان، عرف‌های جامعه و باشد.
 
عضو انجمن جامعه‌شناسی ایران بر نقش مهم اوقات فراغت زنان در شادی جامعه اشاره کرد و گفت: اگر که باور داشته باشیم و بپذیریم در صورتی‌که زنان و دختران جامعه در زمینه اوقات فراغت دچار محرومیت شوند؛ جامعه، شادابی و پویایی خود را از دست خواهد داد؛‌ آن وقت قطعا رویکرد مدیران و برنامه ریزان به این مساله متفاوت و مثبت خواهد شد. یک جامعه شاداب و سالم نیازمند دختران و زنانی شاد است و اگر به این امر جدی نگریسته نشود؛ آسیب‌هایی در پی‌خواهد داشت. یکی از مهم‌ترین آسیب‌ها در محروم‌کردن زنان از داشتن اوقات فراغت مطلوب احساس محرومیت و تبعات روانی آن است. زنان به‌دلیل موارد بیولوژیکی مستعد افسردگی بیشتر نسبت به مردان هستند به طوری که میزان افسردگی زنان دوبرابر مردان است. حال اگر اوقات فراغت متناسب با نیازهای روحی و روانی زنان  وجود نداشته باشد؛ احتمال انکه این موضع موجب افسردگی و بیماری روحی آنان شود، افزایش خواهد یافت. 
 
وی تصریح کرد: همچنین در صورت احساس محرومیت و افسردگی زنان، آنان به مرور زمان از مشارکت اجتماعی فاصله خواهند گرفت و خود را از عرصه‌های اجتماعی عقب خواهند کشیدکه این برای یک جامعه آسیب است.
 
مریم جمشیدی در انتها گفت: نکته‌ای که باید درباره موضوع اوقات فراغت به آن اشاره کرد این است که همیشه به محض شروع فصل  تابستان، مسئله اوقات فراغت از جانب مسئولین و رسانه‌ها اهمیت پیدا می‌کند، که این اشتباه است. همه ما وظیفه داریم که در فصول دیگر سال نیز به مبحث اوقات فراغت بپردازیم، چرا که در آن صورت 12 ماه فرصت داریم تا برایش برنامه ریزی کرده و بدین طریق بسیاری از موانع را برطرف کنیم.
نظر شما