دستان زندگی بخش تنها پزشک استان که با عفریت بی رحم سرطان مبارزه می کرد از حرکت ایستاد. اینبار دستهای حاذق از مغز اندیشمندش فرمان نبرد،از قلبش فرمان برد که دشنۀ دشنه داری بر آن فرود آمده بود. چشمان صدها زندگی جوی گرفتار مرگ در حسرت و هجرانی عمیق فرو رفت وسرمایه ای که میتوانست سالهای سال در خدمت نیازمندترین قشر جامعه باشد از دست رفت.
جز تسلیت به جامعۀ شریف پزشکی اردبیل وخانوادۀ داغدار وی راهی دیگر باقی نمانده بود که شهروندان اردبیل آنرا به باشکوهترین وجهی به جای آوردند.
اگرچه جند وچون و چگونگی وقوع واقعه از عمق فاجعه نمی کاهد و در این میان چاقو وتیغ ودشنه ، آشکار تر از همه چیز خودنمایی کرده است.اما اظهارات مقامات رسمی حاکی از اینست که واقعه، هیچ رابطه ای با مسئولیت پزشکی مقتول نداشته است واین تنها خبر خوبی بود که افکار عمومی در میان فاجعه وشایعات گوناگون، آنرا دریافت کرد.
کژرویهایی از این دست در هر جامعه ای ممکن است اتفاق بیفتد اما واقعیت اینست که برخی ناهنجاریها در جامعۀ ما به مرز هشدار رسیده است. مصادیق پرخاشگریها وخشونتها در رفتارها و مناسبات اجتماعی ما کم نیست .چند ماه پیش بود که دهها نفر در نزاعی وحشتناک در محوطۀ بیمارستانی از همین استان غائله آفریدند.تقبیح ومذمت رسانه ها وصدا وسیما از پخش اخبار آن از آمار و اهمیت آن نمی کاهد. باید به فکر چاره اندیشی جدی بود.
افرادی که صرفا با اتکا به ابزار فیزیکی وذهنی ریاضی اندیش به جنگ این ناهنجاریها می روند قطعا در کار خود موفقیت کامل حاصل نخواهند نمود . صد البته که چنین روشهایی هم لازم است اما کافی نیست .
آسانترین راه حلها برای برخورد با مشکلی، لزوما درست ترین آن نیست و مناسبات رفتاری جامعه پیچیده تر از آنست که بتوان مشکلات آنرا صرفا با یک روش، رفع و رجوع کرد و گرنه قرنها پیش ،متفکری بنام «اگوست کنت »علمی بنام «جامعه شناسی »بنا نمی نهاد تا پیچ خمهای مشکلات جامعه را در نوردد و برای حل آنها راهکارهای چند وجهی ارائه دهد.
دانشگاههای عالم هم بیکار نبودند که از دل همین جامعه شناسی، شاخه های مختلف علمی مانند علوم تربیتی،اقتصاد، سیاست،روانشناسی،مردم شناسی،انسان شناسی، مدیریت و.... را بیرون بکشند تا فارغ التحصیلان هر کدام از آنها با بکار گیری تخصص و آموخته هایشان، مشکلی از مشکلات جامعه را حل کنند والمی از آلام جامعه را بکاهند. همۀ مسائل با قالبهای ثابت ذهنی و ریاضی گونه،قابل رفع ورجوع نیستند.
جا دارد مسئولین ودست اندرکاران استان، ارتباط ارگانیک وفعالتری میان کمیسیونهای مختلف فرهنگی ،اجتماعی و تربیتی استان، با مجامع علمی وصاحبنظران دانشگاهی برقرار سازند.به جرات میتوان گفت که در حال حاضر چنین ارتباطی در استان اردبیل ضعیف است.استغنای اینکه برخی از مدیران ما می پندارند به یَد با کفایت واحدۀ خود و بی نیاز از هرگونه مشاوره های علمی و ارتباط فعال با صاحبنظران مختلف،کارشان قرین توفیق خواهد بود استغنایی واهیست و توهمی بیش نیست. چنین روشی را قبلیها هم آزموده اند و ره به جایی نبرده اند.
برای حل مشکلات جامعه و مدیریت آن «تک سبب بینی»خطاست وهر معلولی در جامعه ممکن است، دهها علت اقتصادی،اجتماعی،فرهنگی،تربیتی و.... داشته باشد.
خود علم جامعه شناسی نیز با آنهمه آوازه و شهرت از محدودیتهای مختلف «زمانی» و«مکانی» رنج می برد. روشی که ده سال پیش در مدیریت مناسبات رفتاری جامعه، به کار گرفته می شد شاید امروز به کار نیاید و راه حلی که برای جامعه ای خاص ارائه میشود، ای بسا در جامعۀ دیگر کارآیی لازم نداشته باشد . اگر مطابق قانون آهنین ریاضی، دو ضربدر دو ،در همه جای جهان و در هرزمانی ،چهار است در مسائل اجتماعی، لزوما اینگونه نیست. واگر قانون انجماد آب در همه جای دنیا، صفر و نقطۀ جوش آن صد درجه است، سنجش رفتارها ومناسبات اجتماعی با این متر و معیارها ممکن نیست. هر جامعه، قواعد وهنجارهای خاص خود را دارد.
جوامعی که در مدیریت خود این اصول را به کار می گیرند وبه مطالعات ونظرات کارشناسی ،صد درصد بها میدهند با صدها مشکل ریز ودرشت مواجه هستند ،چه رسد به برخی از حوزه های مدیریتی ما که اظهارات کارشناسی برای آنان حکایت کَر وبیمار مولوی را دارد او چیزی می گوید واین ظنّ دیگری می برد.
چنین فاصلۀ پر مخافتی میان مدیران وصاحبنظران جامعه، نشانۀ خوبی در مدیریت نیست واگر امام جمعۀ دانشمند وفرهیختۀ مرکز استان اردبیل،همین چند روز پیش در خطابه ای شایسته و رسمی، با حضور معاون اول محترم ریاست جمهوری، به حق از در گلایه در آمدند که چندین مکاتبه شان با ریاست محترم جمهوری، بلاپاسخ مانده است، خوب است استحضار داشته باشند که چنین وضعیتی ذو مراتب است و فی المثل تنها نویسندۀ چهار جلد فرهنگ عمومی و شناسنامه امنیتی مرکز استان نیز افتخار حتی یک بار دعوت به شوراهای فرهنگ عمومی و یا کمیسیونهای اجتماعی استان را نیافته است. نویسندۀ ششصد صفحه مطالب تحقیقی در آن زمینه ها هم شاید میتوانست سه جملۀ راهگشا ولو نسبی به آن شوراها وکمیسیونها ارائه نماید.شاید.