به گزارش خبرگزاری برنا از لرستان، خداوند در قرآن میفرمایند «قسم به قلم و آنچه مینویسد»، که این خود بیانگر اهمیت جایگاه و نقش قلم و نوشتن نزد نویسندگان است و خبرنگار باید این آیه را آویزه گوش خود قرار دهد که با تاسی از آموزههای دینی و رعایت اصول نوشتاری، زبان گویا، چشم بینا و گوش شنوای جامعه باشد و سعی نماید آنچه سخن میگوید به قلم آورده و بنویسد. خبرنگار، پل ارتباطی بین مردم با مسئولان است. به همین خاطر انعکاس واقعیتها و تواضع در نوشتن، اطلاع رسانی صادقانه و شفاف از وظایف اصلی خبرنگار خوب است.
خبرنگار باید در مطالعه مسایل و رخدادهای روز باشد تا بتواند در کسب اخبار و در مواجهه با مسئولان، اطلاعات درست و نادرست را از هم تشخیص دهد و واقعیتها را به جامعه یا مسئولان انعکاس دهد.
در قرآن مجید همچنین سورهای وجود دارد به نام نباء، اولین سوره از جزء سیام که به معنای خبر است و نباء ریشه در انبیاء دارد و کار انبیاء نیز اطلاع رسانی و هدایت بشریت است.
اگر خبر و اطلاع رسانی دروغ یا اشتباه، از خبرنگار به رسانه و جامعه تزریق شود، در حقیقت یک جامعه دچار هرج و مرج و نابسامانی خواهد شد که این نشان از اهمیت اطلاع رسانی و جایگاه بارز و ارزشمند خبرنگار در انعکاس واقعیت هاست و اطلاع رسانی نادرست و دروغ، افکار عمومی را بدبین خواهد کرد و از معنویت و جایگاه واقعی خبرنگار در آینده خواهد کاست. یعنی دیگر این خبرنگار و رسانه او در جامعه تاثیرگذار نخواهد بود.
رعایت صداقت در گفتار و نوشتار توسط خبرنگار، بر جلب رضایت مسئولان و مردم خواهد افزود. اگر یک خبرنگار صد بار خبر و گزارش درست انعکاس دهد کسی از او تشکر نخواهد کرد. اما یک اشتباه یا انتقاد سازنده که به مذاق مسئول خوش نیاید علیه خبرنگار موضع گیری میکند.
متاسفانه جایگاه خبرنگار با توجه به اهمیتی که باید داشته باشد هم در رسانه و هم نزد مسئولان ناشناخته مانده است. هم خبرنگاران و هم مسئولان برای جایگاه واقعی خبرنگاری آنچنان که باید ارزش قائل نیستند. برخی رسانهها از خبرنگاران به عنوان بازاریاب، برای گرفتن آگهی و اطلاعیه و خبرهای تعریف و تملق و ابراز تمجیدهای آنچنانی از مسئولان انتظار دارند.
زمانی اگر در کوچه و بازار دعوایی میشد و در میان دعوا کسی به طور اتفاقی خبرنگاری را که گذر میکرد میدید به مانند این بود که نجات دهندهای را دیده، چرا که این عقیده را داشتند که این افراد به واسطه ارتباط با مسئولان به راحتی میتوانند مشکلها را با زبان قلمشان برطرف کنند؛ اما اکنون چه؟ آیا هنوز همان نگاه نسبت به خبرنگار وجود دارد؟ آیا هنوز او را منجی میدانند؟ کسی که تا او را در کوچه و خیابان ببینند با دست به یکدیگر نشان دهند که او همانی است که فلان مشکل این فرد، کوچه، محله، شهر و کشور را توانست برطرف کند؟ یا نه دیگر این خبرنگار هم دیگر دغدغه نان خود را دارد و خیلی که زرنگ باشد بتواند برای خودش کاری کند؟
راستی اگر یک نفر ثروتمند باشد، میتواند خبرنگار باشد؟ یا اگر خبرنگار باشد میتواند فرد ثروتمندی باشد؟ شاید همیشه این تفکر در ذهن مسئولان کشور و رسانهای ما وجود داشته که اگر خبرنگار ثروتمند باشد دیگر نمیتواند درد مردم فقیر را ببیند و به خوبی مشکلات آنها را درک کند و در آن صورت بتواند برای آنها قلم بزند.
همین دوستان فراموش کردند که تا خبرنگاری نباشد دبیر تحریریهای وجود ندارد و تا دبیر تحریریهای نباشد مدیر مسئول و رسانهای نیست و تا رسانهای نباشد مسئولی و به دنبال آن دیگر مردمی نیستند که برای آنها کاری کنند و آنها هم نانی به دست آورند.
بسیاری میروند تا عادت کنند که رفتند و در این میان خبرنگاری هم همراه آنها بودهاند که به جای اینکه به فکر مرغ و گوشت یخچال خانهشان باشند از صبح در فکر اینکه برای فلان مشکل به کدام آقا و خانمی تماس بگیرد تا با هزار منت از او بخواهد که جوابگو اینکه چرا فلان مشکل هنوز برطرف نشده و تو را خدا در ازای حقوقتان برای مردم کاری بکنید.
قشر فرهیخته خبرنگاران کسانی نیستند که با این مبالغ قلم شان را بفروشند چراکه آنها جدا از مردم نیستند و آنها را در قاب خودشان میبینند و نیازی هم به تشکر ندارند چرا که خود میدانند با چه کسی معامله میکنند.
پس درود بر خبرنگارانی که خستگی را خسته کردند و تبدیل روز به شب را به عینه میبینند و بیتفاوت از کنار آن نمیگذرند.