صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

جوانی که عاشق سربازی است + عکس

۱۳۹۴/۰۶/۱۸ - ۰۸:۴۳:۵۹
کد خبر: ۳۱۶۳۱۰
جوان جنوب شهری با وجود معلولیت شدید در مقابل مشکلات قامت خم نکرده و محدودیت را به زانو درآورده است.

به گزارش خبرگزاری برنا، معلولیت محدودیت نیست، این جمله را بارها شنیده‌ایم، بارها با معلولانی مواجه شده‌ایم که با داشتن معلولیت‌ کارهایی انجام داده اند که شاید افراد سالم از انجام آن ناتوان بوده و هستند.

معلولانی را دیده‌ایم که علی‌رغم نارسایی‌های ذهنی و جسمی، در زمینه‌های اجتماعی، علمی، ورزشی و فرهنگی افتخارات بزرگی برای کشور به دست آورده‌اند. اختراعات فراوانی ثبت کرده یا مقاله‌های متعددی در نشریات خارجی به چاپ رسانده‌اند و یا حتی در رقابت‌های پارالمپیک ، رکوردهای جهانی را جا‌به‌جا کرده‌اند.

با این وجود معلولانی نیز وجود دارند که هرگز به چشم نیامده‌اند؛‌افرادی که شاید از نظر ما معمولی تلقی شوند.

اما جالب اینجاست که بدانیم آنان قهرمانان زندگی خود هستند و هدفشان از تلاش جابجایی رکورد خود و نه شکست رکورد دیگران است!

علی‌رضا فیضی، یکی از همین افراد است؛ او با داشتن مشکلات فراوان نظیر معلولیت جسمی و ذهنی، دست و پنجه نرم کردن با فقر و از دست دادن پدر، هنوز چون سرو، سر پا ایستاده است و با مشکلات زندگی مبارزه می کند.

او حالا علاوه بر اینکه گلیم خود را به خوبی از آب بیرون می‌کشد، سرپرستی خانواده خود را نیز بر عهده دارد.

*به دنبال گمشده

نامش را نمی‌دانستم ، اما به دنبالش بودم؛‌در ادارات و شهرداری‌ها سراغش را می‌گرفتم، به دنبال جوانی بودم که می‌گفتند در ادارات و ارگان‌های دولتی کفاشی می‌کند…

برایم مهم بود بدانم که یک جوان با داشتن معلولیت جسمی و ذهنی چگونه می تواند سرپرست یک خانواده باشد و خرج و مخارج آن ها را تامین کند،‌در حالی که بسیاری از جوانان به ظاهر سالم امروزی، از بار این مسولیت شانه خالی می‌کنند.

*دیدار با ناتوان توانمند

بالاخره پیدایش کردم، طبقه دوم یکی از ساختمان‌های شهرداری ؛ او شبیه هیچ کس نبود، مگر یک قهرمان!

می‌گوید ۲۳ ساله‌ام، اما وقتی لب به سخن باز می کرد، گویی بزرگتر از آن می‌نمود.

این با جنس مصاحبه فرق می کرد، من جوان ۲۳ ساله‌ای صحبت می کردم که جوان نشده پیر شده بود، درست مثل غوره‌ای که انگور نشده مویز شده باشد.

 
 
 
 
*کوله پشتی
متولد شهریور ۷۲ هستم، نوزاد که بودم به علت زردی بالا و عدم رسیدگی به موقع بخشی از مغزم آسیب دید و به همین دلیل دچار مصدومیت شدم.
علیرضا این را گفت و ادامه داد: این تنها مشکلم نبود. ۳ سال پس از تولدم، پدر از دنیا رفت و طعم تلخ یتیمی هم به معلولیت اضافه شد.
علیرضا که می‌دید مادرش نمی تواند به تنهایی از پس مخارج خانواده برآید آستین همت را بالا زد و از همان اوایل کودکی همزمان با تحصیل در مدرسه استثنایی به کار کفاشی و آموختن این حرفه پرداخت.
او که حالا تمام ابزارهای کفاشی‌اش در یک کوله پشتی خلاصه می‌شود، با اشاره به کوله کنار صندلی‌اش ، می گوید: این تنها سرمایه من است، ابزارهای کفاش را در این کوله  پشتی می گذارم و به ادارات می‌روم، کفش کارمندان را واکس می زنم و اگر هم کفشی نیاز به تعمیر داشت آن را تعمیر می‌کنم.
*صداهای بلند، گوش‌های کم‌شنوا
علیرضا با دل پری از نحوه برخورد کارفرمایان با خود و همنوعانش می گوید: کارفرمایان با سوء استفاده از شرایط خاص ما حقوق کمی پرداخت می‌کنند، به طور مثال به من پیشنهاد کاری با حقوق ۳۰۰ یا ۴۰۰ هزار تومان می دهند.
با کمی تامل به آنچه علیرضا می‌گوید و توجه به مشکلات و واقعیت‌های جامعه ، به سختی می‌توان تصور کرد که چگونه فردی با شرایط او می تواند با درآمدی ماهیانه ۳۰۰ یا ۴۰۰ هزار تومانی و شاید کمک ناچیز ۵۳ هزار تومانی بهزیستی ، هم نیازهای خود را برآورده کند و هم کمک خرجی برای خانواده باشد.
 
 
او که به ادارات مختلف مراجعه کرده و جواب درستی از آنها نگرفته، در این باره می‌گوید: من بارها مسئولان شهری و بهزیستی نامه نوشته و به ادارات مختلف مراجعه کرده و شرایط سخت زندگی خود و خانواده‌ام را برای آنها بازگو کرده‌ام، اما آنها فقط می گویند رسیدگی می‌کنیم اما در عمل هیچ کار مفیدی انجام نمی دهند.
*می خواهم سرباز شوم
برخی جوانان هنگام رسیدن به سن خدمت ، می‌خواهند با استفاده از معافیت‌های مختلف از رفتن به این دوره دو ساله و خدمت مقدس، شانه خالی کنند، اما علیرضا بر خلاف جوانان سالم با وجود معلولیت خواهان رفتن به خدمت سربازی است!
او نمی‌خواهد معافیت پزشکی بگیرد، چرا که معتقد است، گرفتن این نوع معافیت، یعنی خاموش شدن کور سوی امید به استخدام .
*امید من به خداست
کلید واژه موفقیت علیرضا یک کلمه است.
علیرضا، این جوان موفق که معرف خاص برای استخدام در ادارات ندارد، می‌گوید: معلولین جایگاه مناسبی ندارند و به راحتی نمی‌توانند بعنوان کارمند مشغول شوند، حتی آنهایی که سالم هستند می‌گویند معرف شرط لازم استخدام است و من هیچ کسی را جز خدا ندارم و تنها معرف من اوست.
*فضای مجازی ، عرصه ای برای حضور معلولان در جامعه
شاید گاهی اوقات معلولیت باعث جدایی این افراد از دیگر افراد جامعه شده باشد، اما فضای مجازی فرصتی را ایجاد کرده است تا دوباره آنها به اجتماع بازگردند، فضای مجازی علی‌رغم تمام تهدیداتی که برای جامعه به وجود آورده است موجب شده تا معلولان زندگی جدیدی را در میان افراد جامعه آغاز کنند و با استفاده از این ابزار، صدای خود  و مشکلاتشان را با مسولان و جامعه به اشتراک گذارند.
*فراهم نمودن زمینه، عامل اصلی پیشرفت
این گزارش تنها گوشه ای از سختی‌های زندگی علیرضا را نمایان می سازد، او بدان آنکه خود بخواهد یا نقش در معلولیتش داشته باشد، در جریانات و حوادث این زندگی قرار گرفته است،‌علیرضا می‌توانست خانه‌نشینی را پیشه کند و یا مانند مواردی که بارها با آن مواجه شده‌ایم به تکدی گری بپردازد، اما او با ایمان به خدا، اراده و پشتکار، هیچگاه تن به این کارها نداده و تنها خواهان تحول شرایط سخت زندگی و پیشرفت و موفقیت در زمینه اشتغالش است.
حال با نگاه به شرایط زندگی علیرضا فیضی و هزاران معلول مشابه او به سادگی می توان دریافت که رسیدگی‌ها، مسئولان ،‌ارائه خدمات و زمینه‌سازی مناسب جهت پرورش استعدادهای این نوع افراد در جامعه ،‌تاثیر غیر قابل انکار و به سزایی را در تحمل زندگی معلولان بر جای خواهد گذاشت.
 
گزارش و عکس : سعید یقینی
نظر شما