صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

زنگ های خطر برای بسکتبال ایران به صدا درآمده است

۱۳۹۴/۰۸/۰۴ - ۰۹:۵۶:۲۸
کد خبر: ۳۳۳۳۰۹
می خواستند انتخاب آقای باوئرمن توسط فدراسیون را یک انتخاب کاملا درست جلوه گر سازند.

چهارشنبه شب 15 مهرماه ساعت 11 شب برنامه ای از شبکه 3 سیمای پخش گردید تحت عنوان نقد عملکرد تیم ملی بسکتبال ایران در مسابقات آسیایی سال 2015 در چین که متاسفانه به علت کوتاه بودن زمان برنامه و حضور 2 تن از چهره های شناخته شده مدافع فدراسیون بسکتبال و شخص آقای مشحون که وقت بحث علمی، دقیق، موشکافانه و نقادانه از سعید فتحی دردانه متشخص و مستقل الرای  بسکتبال ایران را از همان ابتدا با تهاجم رگباری خود به موضوع برنامه به شکل تمجیدها و توجیه عملکرد تیم ملی (به منظور تبرئه عملکرد فدراسیون) از ایشان سلب  نمودند، برنامه نتوانست به خوبی از عهده انجام هدف و وظیفه ای که برای خود در نظر گرفته بود که در عنوانش نیز بازتاب یافته بود، دست یابد.

از آنجایی که این گونه اقدامی از سوی نمایندگان فدراسیون مغایر آشکار شدن ضعف های اساسی بسکتبال ایران بوده و مانع پرتو افکنی بر ضعف ها و سیاست های گذشته فدراسیون برای برداشتن گام های اصولی در رفع نقائص پیشین خود می گردد و برای آنکه جامعه فرهیخته بسکتبال تنگ مایگی یاران مشحون را به لحاظ فکری دریابد طرح و بازگشایی اظهارات این دو تن گامی مثبت برای پیشرفت بسکتبال ایران تلقی می گردد و، ای، شاید بر بینش و روش تثبیت شده مشحون کهنسال و لوح ذهنی و خاطر او موثر افتد و یک بار دیگر توصیه هایی را که فرهاد هژیر از کارشناسان بسکتبال ایران در یکی از مصاحبه هایش به مشحون به عمل آورد بود (مندرج بر روی سایت برنا و از فرهیختگان بسکتبال) بار دیگر بازنگری کند و تلاش نماید کسانی را که فهم عمیق تری از مسائل بسکتبال ایران دارند و منافع فردی و شخصی خود را ارجح بر مصالح ملی بسکتبال کشور نمی شمارند، مورد مشاوره خود قرار دهد، از این رو به طرح اظهارات دو نماینده حامی فدراسیون و برآیند کار برنامه می پردازیم.

مهمان محترم پشت خط که از همان ابتدا با رگباری از اظهارات غیر مرتبط با موضوع برنامه (نقد عملکرد تیم ملی) تلاش کرد تا با فرار از موضوع اصلی بحث و اجتناب از برخورد با نقاط ضعف تیم ملی فرصت را از سعید فتحی سلب نماید و شروع به یک بحث انحرافی نمود مبنی بر اینکه در شبکه های اجتماعی حملات علیه فدراسیون و تیم ملی شروع شده در حالیکه تیم ملی و بسکتبال نیاز به تشویق و قدردانی دارد .سپس در پاسخ به این سوال مطرح در جامعه که تیم ملی در حمله فاقد استراتژی بود تلاش کرد تا از سوابق آقای باوئرمن مدد بگیرد، بدین صورت که مگر می شود آقای باوئرمن با این سوابق که مربی چین هم در کلاس های او شرکت نموده در حمله استراتژی نداشته باشد. در حالیکه ایشان بایستی بدانند که اولا ما از تائید شخصیت ها به صحت اندیشه ها و طرح ها و عملکرد یک فرد نمی رسیم بلکه در جامعه علمی و در فضای نقد عالمانه عکس این جهت صادق است و هیچ شخصیتی حتی آنها که آثار ماندگار جهانی در حوزه علم پدید آورده اند در کارهای تازه شان هرگز مصون از نقد دیگران نمی مانند و به قول سید جواد طباطبایی کار نقد آثار آنها تا حد شکنجه اثرشان پیش می رود و آنها نیز این نقد پذیری را در شخصیت خود رشد داده اند، ثانیا حتی اگرآقای باوئرمن در حمله استراتژی داشته اند تماشاگران که تجلی عینی آن را در رفتار حمله ای تیم ایران ندیدند .

علاوه بر آن آقای باوئرمن اشتباهات اساسی دیگری نیز مرتکب شدند که نشان می داد مشکلات کارشان منحصر به نداشتن استراتژی در حمله نیست. مثلا با تعویض نه تنها صمد بلکه با تعویض حامد در آنجائی هائی که اصلا به لحاظ تعداد خطاها در وضعیت بحرانی قرار نداشت فرصت Psyche up شدن و رسیدن به حالت Flow (سبکبالی) را از حامد و صمد می گرفتند و تعویض پیاپی مهره های فاقد اعتماد به نفس و مهارت در حمله نشان دادند که تیم مقابل، کاملا ایشان را در وضعیت مطلق استفاده از استراتژی دفاعی نه چندان مطلوب و موثر خود قرار داده است. به نظر می رسید مهمان محترم پشت خط انتخاب آقای باوئرمن توسط فدراسیون را می خواستند یک انتخاب کاملا درست جلوه گر سازند تا مبادا برخاطر مبارک آقای مشحون غباری بنشیند. سپس مهمان محترم پشت خط دوباره بی ربط با موضوع بحث گفتند که ما باید باور کنیم توانایی های افرادی چون (عابدینی، جمشیدی و ....) که بر بینندگان معلوم نشد که توانایی های این  افراد را در چه زمینه ای باید باور کنیم ، این جانب که پی جو شدم متوجه گردیدم که این افراد کسانی هستند که آمار گران مسابقات هستند و معلوم نشد که اصولا تعلیل و تبیین عملکرد تیم ملی را این آمارگران انجام داده اند یا مربیان تیم ملی. در ضمن عنوان نمودند که یکی از این آمارگران دانشجوی دکتری در یک دانشگاه معتبر است که باز هم معلوم نشد که رشته تحصیلی و اعتبار دانشگاه ایشان از چه معبر و مسیری اثرگذار بر تیم ملی بسکتبال و عملکرد آن واقع گردیده . البته جای شکرش باقی است که ایشان تفاوت بین دانشگاه معتبر و غیر معتبر را می شناسند و قاعدتا بایستی هم تفاوت بین دانشجوی سهمیه ای و غیر سهمیه ای و هم تفاوت بین افراد بسیارمعدودی از فارغ التحصیلان دانشگاه های معتبر را که به تجزیه تحلیل و کاربست علم خود درحوزه کاری خود می رسند با اکثریت فارغ التحصیلان دانشگاه های معتبر که در حد فهم نظری و انتزاعی Knowledge  رشته خویش باقی مانده و تثبیت شده اند نیز دریافته باشند و آرزو می شود که ایشان علاوه بر باور کردن به آمارگران به ضرورت اینکه مربیان جوان ایرانی نیز باید میدان یابند و باور شوند و هراسی از تهدید آنها برای آینده وجود نداشته باشد نیز باور یابند .

پس از آن در اشاره به فردی ظاهرا منتقد اعلام نمودند که علم ایشان قدیمی شده است . فارغ از اینکه آن فرد کیست و از چه مقداری علم (تربیت بدنی و بسکتبال) برخوردار است یا نیست برای نگارنده این سئوال شکل گرفت که آیا میهمان محترم پشت خط، اصلا شناخت علمی را می شناسند یا نمی شناسد. آیا اصولا وجه تمایزشناخت علمی را از شناخت غیر علمی یا شبه علمی می داند یا نه، آیا اصولا شناخت ورزش بسکتبال را علم پذیر می داند یا نه ؟ شناخت ورزش بسکتبال را مشمول کدام بخش از علوم می داند، پوزیتویستی، تفسیری - تفهمی یا انتقادی ؟ آیا وقتی عنوان می کند علم او قدیمی شده معتقد است علم قدیم و جدید داریم و مثلا اگر در حوزه فیزیولوژی ، آناتومی ، بسکتبال یا پزشکی یا ریاضی یافته های جدیدی داشتیم آیا این یافته ها همه تنه و پیکره یافته های قبلی را نقض می کند و آیا واقعا اعتقاد دارد که در بسکتبال ایران واقعا افرادی وجود دارند که همه یافته های قبلی را در تجربه و آزمون و فهم ، پشت سر گذارده اند و واقعا در ایران آنقدر سریع یافته های جدید و علمی به سرعت منتقل می شوند که نه فقط یکی ،دو ، سه مربی سوپر لیگ بلکه جامعه مربیان  بسکتبال مطالب جدید را بقدرکافی جذب نموده که علم فرد تلویحا مورد اشاره ایشان قدیمی شده باشد؟ نظر ایشان در باره روش ها و مدلهای تمرینی (که سرعت تغییرشان بیشتر است) چیست؟ مدلهای تمرین در چارچوب کدام بخش از علوم مطروحه قرار می گیرند . آیا جزو فنون و روش یا تکنیک هستند؟ نسبت فنون و تکنیک با وجه شناختی و نظری علم چیست ؟ به نظرم ایشان باید این باور غلط Irrational believe  و ناکارآمد Dysfuntional  خود را اصلاح کنند تا بتوانند باز هم خود را ، البته تا آن جایی که استعداد ژنتیک شان اجازه می دهد توسعه دهند .

نکته دیگری که در خاطر باقی مانده آنست که میهمان پشت خط عنوان نمودند که تیم ملی برای آماده شدن هشت ماه زمان لازم دارد . این نکته از آنجا که بعید به نظر می رسد ایشان بدان واقف نباشند سفسطه کامل جهت تبرئه عملکرد تیم ملی است زیرا ایشان به خوبی می دانند که اغلب بازیکنان تیم ملی از 14 ، 15 سالگی با همدیگر در تیم های ملی نوجوانان ، جوانان ، امید ، بزرگسالان و باشگاه های طراز اول سوپر لیگ بازی کرده اند و یقینا بایستی در خصوص Coordinative abilities  (جمعی) به آن چنان سطحی از دریافت و درک و انطباق رسیده باشند که ظرف کوتاه ترین زمان های کمتر از یک ماه هم استراتژی های مربی را در یافته و با آن هماهنگ شوند و هم اینکه با یکدیگر هماهنگ گردند. چه بسا در تیم های بزرگ این هم نوایی و هم سازی جمعی، برحسب تغییر استراتژی های مربیان بزرگ در دیدارهای مختلف در عرض یک روز یا حتی در حین مسابقه شکل می گیرد . خلاصه اینکه میهمان محترم پشت خط با رگباری از مطالب غیر مرتبط با هم و با موضوع برنامه تلاش کردند تا ماموریت خویش را در تحریف پرداختن به موضوع برنامه پیش برند و آخرش معلوم نشد حالا که همه چیز عالی و بی نقص توسط دانایان خدشه ناپذیر فدراسیون پیش بینی و اجرا شده ، نقطه ضعف های اساسی تیم ملی در کجا ها رقم می خورد که به فیلیپین می بازد،  به سختی ژاپن را می برد و مقهور چین می گردد. اما دبیر نجیب و ما خوذ به حیای فدراسیون نیز برحسب وظیفه ای که در فدراسیون دارند طبیعتا در راستای تطهیر فدراسیون کوشیدند و اظهار نمودند که ما تیم چین را کاملا می شناختیم که احتمالا منظورشان آن بود که مربیان ما شناخت مناسبی از تیم چین داشتند. جهت اطلاع ایشان حتی اگر این شناخت بسیار عمیق، چند لایه و دقیق باشد، چنین شناخت هایی که بعید است اداره کنندگان تیم ملی بسکتبال از آن برخوردار باشند، لزوما تعیین کننده برتری تیم شناساگر نمی تواند باشد بلکه ابزار، امکانات و تدابیرتیم شناساگر نقش مهم تری در پیروزی او دارد . در جای دیگری نیز از اقتصاد خرد و کلان نام بردند که بهتر بود از ماکرو فاکتورها و میکرو فاکتورها نام می بردند و بهتر آن بود که بدین نکته نیز اشارت می کردند که به لحاظ ماکرو فاکتوریال و علل ساختاری مرحله کهولت تیم ملی بسکتبال ایرا ن آغاز شده و متاسفانه ترمیم و شکاف بین نسلی آن حداقل زمانی بین نیم تا یک دهه را می طلبد . احترام و شان استاد شاگردی را که در مقابل سعید فتحی به عمل آوردندقابل تحسین است امید است این جوان شایسته و محجوب با پای نهادن در مطالعات جامع علمی در تربیت بدنی و سایر رشته های لازم و مکمل برای فهم مدیریت ورزش و ارتقاء کارکرد های آن، ادب و تربیت کنونی شان را نیز به زیب دانش و بهره گیری شفاهی از تجارب بزرگانی چون فتحی بیارایند .

در پایان مجری خوب برنامه که تلاش کردند انصاف را در تخصیص وقت رعایت کنند لازم است به سیاست بازی های پشت پرده بسکتبال ایران نیز توجه می کردند و قرار قبلی برنامه مبنی بر حضور 2 تن را با افزدون میهمان پشت خط بر هم  نمی زدند . چه بسا که این قبیل پیشنهادات افزایش نفرات برنامه که در پوشش صلاح عنوان می گردد ترفندی برای پیشگیری از طرح مشکلات واقعی بسکتبال ایران باشد که بایستی با وقوف بر آن از غلتیدن در دامش گریخت. در پایان باز هم امید است که آقای مشحون که ظاهرا آنقدر انگیزه های ادامه کاریشان کاهش یافته است که قبل از بازی بسیار حساس با چین ، چین را ترک کرده و به امر یکا رفته اندو این عدم حضور و عدم حساسیت به سرنوشت تیم ملی با هیچ عذر و بهانه ای نیز پذیرفتنی نیست، توصیه های مندرج در مصاحبه بافرهاد هژیر از کارشناسن بسکتبال ایران (بر روی سایت ها برنا و سایت فرهیختگان) را مورد توجه و لحاظ قرار دهند تا زمینه شکل گیری فضای بحث و گفتگو و به تدریج نقد علمی عملکرد هم فدراسیون و هم تیم های ملی و غیره فراهم گشته وبتوان از طریق فهم بهتر مشکلات بسکتبال کشور ، استواری و کار آمدی ریاست ایشان بر فدراسیون بسکتبال را هر چه بیشتر فراهم کرد.

                                                                                                                                                            

 

نظر شما