رضامهدوی -درگفت و گو باخبرنگار موسیقی برنا گفت: ماهیت هر شرکتی بنا به عواملی که دارد، فعالیتهایی که میکند وهمچنین اتاق فکری که تشکیل داده است، متفاوت است. بعضی از شرکتها فقط به درآمدزایی فکر میکنند و درواقع خواننده و آهنگساز را به عنوان منبعی از درآمد می دانند که فقط می تواند برای آنهادرآمدزایی کند.
وی افزود:درکنار این شرکتها ، شرکتهای دیگری نیز هستند که فقط با خوانندگان آلبوم اولی همکاری وآلبومهای آنها را منتشر میکنند. این قبیل از شرکتها به سودآوری مالی فکر نمیکنند و آنچه برایشان از اهمیت برخوردار است، صرفا سرمایه گذاری است.
مهدوی با معرفی دسته دیگر از شرکتهای فرهنگی-هنری گفت: دسته دیگر از شرکتها، شرکتهایی هستند که سالها منتشر می شوند تا پدیدهای پیدا شود و به جاممعه معرفی کنند. این دسته خیلی اقتصادی فکر نمیکنند و خیلی هم به فکر این نیستند که پرکار باشند و در زمینه پرکاری مطرح باشند.
این تهیه کننده تاکید کرد:اغلب خوانندگانی که با شرکتهای فرهنگی-هنری همکاری میکنند، معمولا با شرکتهایی کار میکنند که متناسب با وضعیت و حال و احوال شان باشد. درواقع این هنرمند است که باید متناسب با شان شئونات خود از شرکتی که با آن همکاری میکنند، متوقع شود. درجامعه ما متاسفانه موسیقی سودرسانی چندانی ندارد.چون هیچ چیز آنطور که باید نیست مثلا موسیقی پاپی که از آن یاد می شود، اصلا پاپ نیست ، یا موسیقی سنتی و محلی اصلا سبک خود را یدک نمیکشند. خوب طبیعی است وقتی به شرکتهامراجعه میکنند وبه مدیران شرکتها کارهای خود را معرفی میکنند وقتی مدیران کارها را گوش می کنند و متوجه می شوند که این آلبومها در آن سبکهایی که نام برده شده نیستند، قید هرگونه همکاری با آنها را می زنند. آن وقت همین دوستان می روند و همه جا از عدم همکاری مدیران شرکتها حرف میزنند. در این زمینه نیز اطلاع رسانی دقیقی وجود ندارد.
این نوازنده سنتورتصریح کرد: این سوتفاهم همیشه وجود داشته و همه با یک چوب رانده می شوند. اینکه یک نفر برود به شرکتی و بگوید یک آلبوم محلی دارد و بعد آن آلبوم، موسیقی محلی نباشد، شرکتهارا به عدم همکاری وامی دارد. کسی از چنین کارهایی که حتی خود سازنده هم سبک آن را نمی داند استقبال نمی کند و علاقه ای به انتشار آن نخواهد داشت. چنین مقوله ای قبل از هرچیز یک مقوله عاطفی و احساسی است و تهیه کننده باید با یک آلبوم از این منظر ارتباط برقرار کند.
رضا مهدوی افزود: دسته دیگر شرکتهایی هستند که ملیتی هستند و نمونه این شرکتها در ایران وجود ندارد، نظیر شرکت سونی که یک شرکت بین المللی است. اساسا هنرمند ملیتی هم به ندرت در ایران پیدا میشود و تعداد آنها کمتر از انگشتان یک دست است. آن عده هم با شرکتهای خارجی قرادادمی بندند و همکاری میکنند. شرکت های ایرانی نیز بیشتر بر روی خواننده متمرکز هستند تا آهنگساز و ... و بیش از هرچیزی بر روی خواننده سرمایه گذاری می کنند، زیرا بازگشت سرمایه را برایشان به همراه دارد. از آنجایی که ما در ایران قانون کپی رایت نداریم وهر کس هر آهنگی را که بخواهد به راحتی از طریق دانلود غیرقانونی به دست می آورد، خواننده ضمن قرارداد برای انتشار آلبوم خود، متعهد میشود چندشب کنسرت و اجرای صحنه ای داشته باشد و از فروش بلیت کنسرت برای تهیه کنندهو شرکت کسب درآمد کند، وگرنه آلبوم به تنهایی سودآور نیست.
این مدرس موسیقی و ساز سنتورهمچنین گفت: اقتصادموسیقی در ایران کاملا ورشکسته است و چیزی با این عنوان اصلا وجود ندارد. اگر 10 سال پیش 200 هزارنسخه از یک آلبوم منتشر می شد، 15 سال پیش 500 هزارنسخه و ... امروزه به قدری کاهش یافته است و به جرات می توانم بگویم به تعداد 200 نسخه رسیده است. دلیل چنین چیزی این است که دولت اصلا سیاست گذاری دقیقی برای این موضوع ندارد. شرکتها بر اساس اهدافی که دارند و همین طور برمبنای آنها محاسبه سرمایه گذاری میکنند.آلبوم اولی ها با ذوق و شوق سرمایه خود را به این عرصه میآورند ودرآمدشان از جای دیگری است. چون اعتقاد درکارفرهنگی وجود ندارد. درحالی چنین اتفاقاتی می افتد که سرمایه گذاری در هنر وظیفه دولت است. وقتی بخش خصوصی اینگونه باشد، زمان مرگ شرکتهای دولتی رسیده است. در همه جای دنیا دولت بخش خصوصی را حمایت می کند اما درایران کاملا برعکس است و دولت با بخش خصوصی رقابت می کند و شدیدا به فکر این است که لقمه را ازبخش خصوصی بگیرد و به دهان خود بگذارد.