به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری برنا، گرمای میانه تابستان سال 51 برای خانواده آیت الله خمینی، با ورود یک نوزاد پسر دلپذیر شد، سید احمد خمینی روز اول مرداد ماه سال یکهزار و سیصد پنجاه و یک با خوشحالی قلم و کاغذ در دست گرفت و برای پدرش که در نجف الاشرف به تبعید رفته بود از تولد فرزندش نوشت تا این چنین پنجمین نوه پسری امام پای به عرصه حیات بگذارد.
انگار که امام خمینی(ره) پیش بینی کرده بود خیلی زود این نوزاد باید بزرگ خاندان خمینی باشد، این را می شود از وسواس و حساسیت پدربزرگ هنگام نامگذاری او متوجه شد. سید احمد خمینی در نامه ای به امام می نویسد که می خواهند نام بچه را یاسر بگذارند، آیت الله واکنش نشان می دهد و توصیه می کند اسمی روی بچه نگذارند که حساسیت زا باشد، بعدها سید احمد خمینی توضیح می دهد که امام فکر کرده بود به خاطر "یاسر عرفات" این نام را انتخاب کرده به همین دلیل هم مخالفت کرده بود. پروسه نامگذاری کودک چند ماه طول می کشد و بالاخره امام نام " سید حسن" را پیشنهاد می دهد تا اولین فرزند سید احمد، سید حسن خمینی باشد.
فقط نامش نبود که او را خاص می کرد، روز به روز شباهت سید حسن به پدربزرگ بیشتر می شد، او نه فقط نامش، که چهره اش را هم از امام داشت، پیروزی انقلاب سید حسن را معروف کرد، کودکی که همیشه کنار امام بود و گاه حسادت هم نسل های خود را هم بر می انگیخت، دیدن امام از نزدیک آرزویی بود که بسیاری داشتند و خیلی توان نیل به آن نبود ولی سید حسن همیشه کنار پیر و مراد یک ملت بود و این حسادتی داشت که شاید برخی اثراتش در دوران جوانی سید حسن بروز کرد.
هنوز دوران جوانی سید حسن خمینی شروع نشده بود که پدربزرگ جامه سفر پوشید و رفت و هنوز او به میانه جوانی نرسیده بود که پدر همسفر پدربزرگ شد تا سید حسن جوان زودتر از تصور بزرگ خاندان خمینی شود.
جوان کم حاشیه و خوش مشربی که حالا هم باید حافظ آثار و اهل بیت خمینی کبیر می شد و هم راه پدربزرگ، عمو و پدرش را در حوزه ادامه می داد، هوش خانوادگیش باعث شد خیلی زود مدارج علمی را طی کند، با گذشت سه دهه از زندگیش و در آغاز چهارمین دهه تدریس در حوزه را شروع کرد و طلاب را پای درس و بحث خود نشاند تا اینبار آیت الله سید حسن خمینی در حوزه، مدرس باشد.
سید حسن خمینی خود را در گروه بندی های سیاسی محصور نکرد، همانطور که با جناح راست نشست و برخاست می کرد، هم نشین جناح چپ بود و همانگونه که با اصولگرایان معاشرت می کرد سنگ صبور اصلاح طلبان بود، حسن خمینی همیشه در کنار کسانی بود که در برخی مقاطع آزرده خاطر بودند و او تلاش می کرد پایان بخش این کدورتها باشد.
وقایع سال 88 اگرچه در ظاهر یک دعوای انتخاباتی بود ولی در باطن خود تخریب هایی را داشت که سال ها برای ترمیم آن باید تلاش کرد، اهل بیت امام(ره) هم از این تخریب ها در امان نماندند، ماجرا به سال 89 و سالگرد رحلت امام رسید، محمود احمدی نژاد سخنانش را طول می داد تا سید حسن خمینی در سالگرد رحلت پدرش نتواند سخنرانی کند، در انتهای صحبت هایش هم از حاضران در حرم خواست به صحبت های رهبر معظم انقلاب گوش فرا دهند، این در حالی بود که طبق برنامه باید سید حسن خمینی سخنرانی می کرد، نوه امام پشت تریبون قرار گرفت و تا لب بازکرد با اغتشاش حامیان احمدی نژاد روبرو شد، چند بار صحبت هایش قطع شد و چند بار گفت:" هنوز 20 سال از رحلت امام نگذشته که این چنین در کنار مضجع شریف او...!"
روز 14 خرداد سال 89 در تاریخ ماند و به روزی تبدیل شد که عده ای عکس امام بردست گرفتند و عکس امام رفتار کردند، آن روز رهبر انقلاب وقتی برای سخنرانی آمدند پیشانی سید حسن خمینی را بوسیدند تا پیامی روشن و آشکار به عده ای هتاک داده باشند، پیامی که از فردای آن روز توسط مراجع و علما هم صادر شد. حمایت گسترده اهالی حوزه گرچه به نظر می رسید هتاکان را شرمنده کند ولی این طیف اساسا در فضای تخریب امکان حیات داشتند.
ماه های آخر ریاست احمدی نژاد که رسید او تلاش کرد به سید حسن خمینی نزدیک شود، عکس های یک دیدار ساده اش با نوه امام به سرعت در رسانه های او و طرفدارانش منتشر شد، بعد از دوران ریاستش هم باز با سید حسن دیدار کرد و باز خبرش را فورا منتشر کرد بی آنکه حتی بابت آن رفتار ناپسندش در 14 خرداد 89 عذر خواهی کند و سید حسن خمینی هم هرگز در آن خصوص صحبت نکرد تا شاید واقعه هتک حرمت به مراسم امام خمینی (ره) فراموش شود البته بماند که اندک هوادار باقی مانده او هر سال در گوشه ای از مرقد امام خمینی و در روز 14 خرداد آن خاطره را یادآوری کردند.
محبوبیت سید حسن خمینی روز به روز افزایش پیدا می کرد و در این سال ها اصولگراها و اصلاح طلبان برایش بیشتر از قبل احترام می گذاشتند چه آن تفقد رهبری در روز 14 خرداد 89 هم مزید بر علت بود تا فضا سازی تندروها و اختلاف افکنی ها خنثی شود و بر جایگاه ارزشمند سید حسن خمینی بیافزاید. صدا وسیما هم البته گاهی شیطنت کرد، بر خلاف هر سال، در ماه رمضانی که گذشت مراسم شب قدر حرم امام را پخش نکرد تا نکند تصویر نواده رهبر کبیر انقلاب را کسی ببیند ولی سید حسن خمینی بازهم محبوبتر شد.
حالا سید حسن که نامش را رهبر اول انقلاب گذاشته بود و او را روی زانوهای خود بزرگ کرده بود و رهبر دوم انقلاب که در زمان تخریب تندروها بوسه بر پیشانی او زده و از او حمایت کرده بودند در مسیر آزمون ملت قرار گرفته است. پدربزرگش با خواست قاطبه مردم به رهبری انقلاب رسید، پدرش با رای مردم به مجلس دوم خبرگان رهبری راه یافت و حالا او در قامت نسل سوم خاندان امام خود را به رای مردم گذاشته است. این همان وعده ای بود که خمینی کبیر در ابتدای انقلاب داد و از آن روز هیچ کس به کرسی قدرت و وکالت و وزارت نرسید مگر بارای مستقیم و غیر مستقیم مردم.