صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

روایت ۱۴ زن از جزییات تعرض گرگ های خاکستری

۱۳۹۴/۰۹/۲۴ - ۱۰:۰۱:۴۱
کد خبر: ۳۴۹۴۹۵
یکی از شاکیان پرونده زنی ۲۳ ساله است که هنگام تعرض، سه ماهه باردار بود. او به دلیل شدت بالای آسیب وارده فرزند خود را از دست داده است. به جز او نیز زن دیگری وجود دارد که دو بار از سوی فرهاد مورد آزار و اذیت قرار گرفته است.

به گزارش روی خط رسانه های خبرگزاری برنا، اعتماد نوشت: دادگاه رسیدگی به پرونده متهمان تعرض به ۱۵ زن در پراید شیشه دودی که به پرونده «گرگ های خاکستری» مشهور شده است صبح دیروز با حضور ۱۴ شاکی زن در دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد.

متهمان دو پسر ۲۱ و ۲۵ ساله هستند که از فروردین امسال تا زمان دستگیری از سوی پلیس - در کمتر از ۵ ماه – شش نفر از شاکیان را مورد آزار و اذیت قرار داده و از ۹ نفر دیگر نیز پس از ضرب و شتم شدید، سرقت کرده اند.

 یکی از شاکیان پرونده زنی ۲۳ ساله است که هنگام تعرض، سه ماهه باردار بود. او به دلیل شدت بالای آسیب وارده فرزند خود را از دست داده است. به جز او نیز زن دیگری وجود دارد که دو بار از سوی فرهاد مورد آزار و اذیت قرار گرفته است.

کوچک ترین و بزرگ ترین شاکیان پرونده به ترتیب دختری ۲۲ ساله و زنی ۴۵ ساله اند که هر دو در روز حادثه از تعرض در امان بوده اند اما آسیب روحی وارده از حادثه در لرزش دست ها و صدای شان آشکار است.

براساس کیفرخواست ارسالی از سوی دادستانی به شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران؛ «متهمان - فرهاد ۲۵ و سعید ۲۱ ساله - تا قبل از دستگیری در مرداد امسال، سوار بر یک دستگاه پراید مشکی با شیشه های دودی، در خیابان های غرب تهران پرسه می زدند و پس از سوار کردن زنان و دختران تنها به عنوان مسافرکش، آنها را با قمه و چاقو تهدید و در داخل ماشین مورد آزار و اذیت قرار می دادند و در خیابان های متروک رها می کردند.

پرونده آنها ۱۵ شاکی زن دارد که از بین آنها ۶ نفر مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند. مدارک پلیسی و پزشکی قانونی وقوع جرم تعرض همراه با ضرب و شتم شدید را ثابت می کند با این حال متهمان برخلاف اعترافات خود در بازجویی ها، در جلسه تحقیق به انکار تعرض روی آورده و تنها سرقت را گردن گرفته اند.»

صبح دیروز، جلسه رسیدگی به پرونده به دلیل تعداد بالای شاکیان و حساسیت بالای پرونده در سالن بزرگ دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد. دقایقی پیش از آغاز جلسه، ماموران زندان دو متهم را دور از چشم ۱۴ شاکی به سالن بردند.

لحظاتی بعد، با حضور همه شکات – به غیر از یک نفر که در جلسه حضور نیافت – و با دستور قاضی حسین اصغرزاده، جلسه آغاز شد و نخستین شاکی پشت تریبون ایستاد. او همان زنی است که هنگام تعرض باردار بود و نخستین بار با شکایت او در پلیس آگاهی، پرده از جرایم متهمان برداشته شد.

زن ۲۳ ساله گفت: «ششم فروردین امسال – روز حادثه- من سه ماهه باردار بودم. می خواستم از محل کارم در خیابان هفت تیر به خانه برگردم که متهمان سوار با یک پراید شیشه دودی جلویم توقف کردند. هنوز چند دقیقه از حرکت ماشین نگذشته بود که آنها به سمت اتوبان تغییر مسیر دادند و فرهاد با چکش به عقب پرید. او مدام من را تهدید به کشتن می کرد و به شدت کتک می زد. در حالی که خودرو در حال حرکت بود، من را کف ماشین خواباند و مورد تعرض قرار داد. پس از آن اموالم را دزدید و اطراف خاک سفید - شرق تهران – از ماشین به بیرون پرتابم کرد.»

نگاه شاکیان پرونده هم پای حرف های او به سمت دو متهم گردش کوتاهی کرد اما آنها سر به پایین داشتند و زردی از چهره شان می بارید. دو جوان لاغراندام کوتاه قامت که سال هاست به روانگردان شیشه اعتیاد دارند. آنها قرار بود، جرایم ربودن، آزار و اذیت، ضرب و شتم و سرقت خود را از زبان ۱۳ شاکی باقی مانده پرونده نیز بشنوند. پس از شاکی نخست، نام زنی دیگر در میکروفن خوانده شد.

او می گفت «فرهاد قبل از تعرض، پیش چشم او شیشه کشیده و دودش را در صورت او پرانده بود.» زن ۳۲ ساله متاهل درباره روز حادثه گفت: «۲۱ خرداد امسال، طرف های ساعت ۱۲:۵۰ ظهر در یکی از خیابان های غرب تهران بودم. می خواستم به خانه برگردم که متهمان با پراید شیشه دودی سوارم کردند. چند دقیقه پس از حرکت، فرهاد به عقب پرید و به سمتم حمله کرد. گردنم را زیر زانوهایش گذاشت. با کتک های شدید و تهدید به قتل، مجبورم کرد کف ماشین بخوابم. مدام داد می زد و می گفت که به پسرها هم تجاوز کرده. وقتی بی حال شدم، من را مورد تعرض قرار داد و پس از سرقت اموالم در یکی از اتوبان های غرب تهران رهایم کرد.»

شاکی نفس نفس می زد، همان حالتی که در همه شکات یکی بود. آنها یکدیگر را می شناسند و نام هم را با پسوند «جان» صدا می زنند. چند ماهی است یک حادثه آنها را به هم وصل کرده است: «ربایش و تعرض».

حالا نوبت به زنی ۳۶ ساله رسیده بود. او هفتم خرداد در تهرانسر به دام متهمان افتاد و از سوی فرهاد مورد تعرض قرار گرفت. وقتی زبان به شرح حادثه گشود، بار دیگر روایت های دیگر شاکیان تکرار شد: «سوار شدن در پراید شیشه دودی، حمله فرهاد به صندلی عقب، ضرب و شتم شدید، خواباندن کف ماشین، شیشه، قمه و تعرض.»

این زن اما برخلاف شاکیان دیگر، روی از قضات برداشت و تمام رخ به فرهاد خیره شد. لرزش صدایش را خورد و گفت: «یادت هست آقای فرهاد، وقتی داشتی من را کتک می زدی، مدام پدرم به گوشی ام زنگ می زد اما تو نمی گذاشتی جوابش را بدهم؟ من همانم که تو دو بار به او تعرض کردی. حتما یادت می آید که شیشه کشیدی و دودش را در صورت من فوت کردی.»

از بین ۱۴ شاکی حاضر در جلسه، شش نفر مورد تعرض قرار گرفته اند و در بین آنها ۹ زن دیگر به اتهام ضرب و شتم شدید و سرقت اموال از متهمان شکایت کرده اند. آنها نیز یک به یک پشت جایگاه ایستادند تا شرح حادثه رفته بر خود را یک بار دیگر بازگو کنند.

در میان آنها مادری ۴۵ ساله وجود دارد که هر دو متهم از پسران او کوچک ترند. او همان زنی است که خالکوبی روی دست فرهاد را دید و شهادتش در بازجویی ها به کمک کارآگاهان پلیس آمده بود.

در حالی که دو ساعت پس از رسیدگی به پرونده، زنان شاکی از تعرض، تنها فرهاد را به عنوان متجاوز شناسایی کرده بودند، سرانجام نوبت به زنی ۲۷ساله رسید که شکایتش، پرده از جرم تعرض سعید برداشت.

دستان شاکی، جان نداشت. با اینکه با دو دست جایگاه را چسبیده بود اما ناگهان و درست وقتی که به تعرض سعید به خود رسید، پاهایش شل شد و روی زمین افتاد. دو زن دیگر زیر بغلش را گرفتند و روی صندلی نشاندند. صدا از فرهاد و سعید درنمی آمد. آنها این زن را یکم تیر امسال در خیابان سردار جنگل ربوده بودند.

سعید همان کسی است که به او تعرض کرده. وقتی یک لیوان آب، دهان خشکیده شاکی را تر کرد، شرح حادثه در فضای دادگاه پیچید: «ساعت ۱۷:۳۰ یکم تیر امسال در خیابان سردار جنگل سوار پراید متهمان شدم. داشتم با گوشی ام حرف می زدم که سر اتوبان باکری شارژم تمام شد. ناگهان فرهاد به سعید گفت بپر عقب. او خیلی من را زد طوری که تا سه هفته نمی توانستم تکان بخورم. می گفت اگر به خواسته ام عمل نکنی تو را به پنج نفر اجاره می دهم یا تا شب نگهت می دارم. مجبور شدم. هرچقدر در توانم بود مقاومت کردم اما دست آخر تسلیم شدم، سعید من را مورد آزار و اذیت قرار داد.»

«تسلیم شدن در عین مقاومت» نقطه مشترک همه حرف های زنان شاکی پرونده است؛ حرفی که در شکایت آخرین زن مورد آزار قرارگرفته نیز شنیده شد. او یک زن متاهل ۳۷ساله و دارای یک فرزند دختر است. متهمان در چهارراه طالقانی سوارش کرده و فرهاد به او تعرض کرده است.

او که بیماری قلبی دارد در شرح حادثه گفت: «دهم خرداد بود. داشتم به خانه برمی گشتم. آن روز برخلاف همیشه ماشینم را در پارکینگ گذاشتم. وقتی سوار پرایدشان شدم، فرهاد به عقب پرید و با مشت و لگد به جانم افتاد. پس از آن به من تعرض کرد.»

سه ساعت پس از رسیدگی به پرونده و با ثبت شکایت هر ۱۴ زن در صورتجلسه، نوبت به فرهاد رسید. او متهم است با همدستی سعید ۱۵ زن را ربوده و پس از ضرب و شتم شدید، به پنج نفرشان تعرض کرده است.

با این همه، او دفاع خود را با انکار جرم تعرض آغاز کرد: «من سرقت ها و ضرب و شتم ها را تا حدودی قبول دارم اما تجاوز را نه.» این حرف فرهاد، چشم های شاکیان را گرد کرد. آنها در حالی که دستان شان را جلوی دهان شان گرفته بودند، سرهای شان را به سوی هم می جنباندند. زبان شان بند آمده بود اما فرهاد به انکار خود ادامه می داد: «شاکی ها گفته اند با قمه تهدیدشان کرده ام اما این طور نیست. من فقط یک چاقوی میوه خوری داشتم.»

حرف های متهم، پرونده را در مسیری جز رسیدگی به جزییات حادثه تعرض پیش نمی برد. اتفاقی که باعث شد تا قاضی اصغرزاده، رییس دادگاه، جلسه رسیدگی به پرونده را غیرعلنی اعلام کند. هر دو متهم در جلسه دیروز اتهام تجاوز را انکار کرده اند با این حال قضات قرار است امروز (سه شنبه) براساس مدارک به دست آمده از پزشکی قانونی، شکایت شاکیان، اعترافات متهمان در بازجویی ها و سایر مدارک پلیسی حکم آنها را صادر کنند؛ حکمی که اگر جرم تعرض ثابت شود، چیزی جز طناب دار نخواهد بود.

حاشیه های دادگاه

در ابتدای شروع جلسه دادگاه یکی از شاکیان نسبت به حضور خبرنگاران در این جلسه اعتراض کرد و قاضی اصغرزاده که تازه از راه رسیده بود او را آرام کرد و گفت: جلسه دادگاه به دو بخش علنی و غیرعلنی تقسیم شده که در بخش غیرعلنی به بررسی پرونده تجاوز می پردازیم.

یکی از شاکیان در شرح حادثه خود گفت: فرهاد همزمان که گردنم را گرفته بود و به کف ماشین فشار می آورد، دود شیشه را به صورتم فوت می کرد. به او گفتم: تو هم مثل برادر من هستی. می دانم اعتیاد داری، به عنوان خواهرت تو را به یک کمپ ترک اعتیاد می برم تا زود ترک کنی و سالم شوی. اما او به حرف هایم توجهی نمی کرد و بیشتر آزارم می داد.

در این هنگام قاضی حسن اصغرزاده اقدام زن شاکی را قابل ستایش خواند و گفت: اینکه این خانم در چنین شرایطی سعی کرده با تعقل و آموزش به متهم او را از سرقت و آزار واذیت بازدارد قابل تقدیر است.

در میانه دادگاه فرهاد که دست هایش را روی صورتش گذاشته بود تا دیده نشود مورد خطاب قاضی اصغرزاده قرار گرفت که به او گفت: برای اینکه خودت را از دید شاکیان پنهان کنی این کار را انجام می دهی؟

در طول بخش علنی دادگاه سه تن از شاکیان از حال رفتند و هنگام شرح حادثه با دست های لرزان بارها با لیوان آب گلوی شان را تازه کردند.

در ابتدای جلسه شایعه شده بود که دختر 8 ساله یکی از شاکیان هم مورد تجاوز قرار گرفته که قاضی اصغرزاده آن را رد کرد.

نظر شما