به گزارش خبرگزاری برنا و به نقل از روزنامه ورزشی 90؛ مجید انصاری معاون پارلمانی رئیس جمهور در دولت یازدهم است. چهره شناخته شدهای که در فضای سیاسی کشور نقش آفرینی می کند. بهتر است بگویم ایشان دو نیمه دارد؛ نیمه پنهان و نیمه آشکار. نیمه آشکارش در عرصه عمومی را همگان دریافت داشتهاند لیکن نیمه پنهان او که در واقع نیمه مربیان است! تاثیر پذیر از اندیشه امام خمینی (ره) و خاندان امام است و بر همین اساس قابل مصالحه است چراکه ارزیابی ها همواره براساس خاستگاه و مکتب و مرجع فکری یک فرد قابل استناد و تشخیص است.
مجید انصاری یک تکنوکرات فقهی است و بهتر است این را هم اضافه کنم که با توجه به واقعیت های جامعه جهانی و همچنین جامعه ایران تبدیل به یک تکنوکرات اجتماعی و فرهنگی نیز شده است. او نیز مانند همگان دارای نقاط قوت و ضعف است، چراکه خاصیت آدمی اینگونه است! از آنجایی که سیاست ترکیبی از علم، هنر و فلسفه است و ورزش نیز گونه ای از هنر است و البته بنابر رسالت روزنامه 90 که به کارکرد و کاربرد چندوجهی افراد تصمیم ساز و تصمیمگیر در خصوص تنوعات جامعهزیستی واقف است، مجید انصاری نیز یکی از گزینه های دعوت به روزنامه شد. او با چهره ای خندان که با توجه به اقتضای زمان و مکان محافظه کاری اش نیز پیداست همواره سعی می کند با استفاده از تمثیل ها و کدهایی که در سخنانش می دهد مخاطبین را آگاه کند که میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است! و همین موضوع مخاطب را کنجکاو می کند که به زبان ذهن ایشان بیشتر توجه کند تا به زبان تن!
در جامعه ای زندگی می کنیم که زبان ذهن از مظلومیت برخوردار شده است و آنچه هم که واقعیت دارد زبان ذهن است. یکی از ویژگی های جوامع توسعه یافته یکپارچگی زبان ذهن و زبان تن است و بر همین اساس می توانیم بگوییم که تا حدودی جامعه ما از این ویژگی دور است! در روز و ساعت تعیین شده با تیم همراه (خادمی و کلهر) به دفتر روزنامه آمدند و مورد استقبال سردبیر و هیأت تحریریه قرار گرفتند.
امید فراغت
90: دیپلماسی ورزشی چیست؟
واژه دیپلماسی به معنی هدایت روابط بین افراد ،گروه ها و ملت ها در عرصه مناسبات بینالمللی است. دیپلماسی ورزشی نیز یکی از ابزارهای برقراری ارتباط با دنیای بیرون است و البته حائز اهمیت است چراکه همواره ابتدا هر ارتباطی به وسیله یکی از ابزارهای اقتصادی، فرهنگی، ورزشی، سیاسی و ... بر قرار میشود و سپس در جهت حفظ و توسعه آن براساس منافع مشترک تلاش می کنند. به عنوان مثال بعد از پایان جنگ ایران و عراق که همچنان فضای ناراحتی و عصبانیت بین مردمان دو کشور برقرار بود تیمملی فوتبال ایران در عراق به میدان رفت و همین موضوع مردم دو کشور را با وجود عصبانیت نسبت به هم با واقعیت دیگری روبرو ساخت که پایان جنگ صلح است و مردم یاد گرفتند که یکی از ابعاد واقعیت انگاری این است که در مناسبات بینالمللی دوستی و دشمنی دائمی نیست!
90:بیشتر توضیح می دهید؟
بگذارید سادهتر بگویم. حکیم به کسی می گویند که علم احوال موجودات را بداند. اگر به سیاست و قدرت و هر آنچه که از بطن این دو زایش دارد را به عنوان یک موجود زنده به حساب بیاوریم بسیاری از تعصبات به کنار میرود! همه معنی ها و مفهوم ها در روی زمین یافت می شود اگر به واقعیت ها رنگ و بوی غیرواقعی بدهیم و همواره تلاش کنیم که این غیر واقعیت، واقعیت جلوه کند، در نقطه ای از زمان و مکان شکست را تجربه خواهیم کرد. خوشبختانه هنر عالمان بزرگ این است که علم را با زبان ساده و قابل فهم در دسترس عموم جامعه قرار می دهند. یکی از دلایلی که علم و مناسبات را پیچیده در دسترس مردم قرار میدهند این است که به آن طبیعت بشری که براساس سود و زیان تعریف میشود نزدیک نشوند! و بر همین اساس نیز ورزش در عین اینکه خود هدف است ابزاری نیز هست که بتوان با آن روزنه ای را برای ارتباطات بعدی فراهم آورد. سیاست و قدرت و تعامل و تقابل فرهنگی، اقتصادی و ... براساس تاثیرگذاری و تاثیرپذیری و مهمتر از آن براساس سود و زیان در راستای حفظ و توسعه موجودیت های زندگی زیستی تعریف دارد!
90: اگر روحانی (آخوند) نمی شدید چه کاره میشدید؟
(میخندد) اگر روحانی نمیشدم پزشک میشدم. در کلاس ششم ابتدایی بودم که معلم من موضوع انشایی را در امتحان نهایی طرح کرده بود که در آینده چه کاره میخواهید شوید؟ من هم مقایسه ای بین مشاغل مختلف را با شغل پزشکی پایه قرار دادم و در نهایت رسیدم به مقایسه حرفه پزشکی و حرفه روحانی که به دلایل خودم روحانی بودن را ترجیح دادم!
90: طعم ورزش و به خصوص فوتبال برای شما چه مزهای دارد؟
ورزش اصلی و مورد علاقه من فوتبال نبوده و نیست اگر چه فوتبال بازی کردم. فوتبال را دوست دارم به دلیل ویژگی های خاصی که دارد و به دلیل همین ویژگیها فوتبال ورزش اول دنیاست. به راحتی در گرما و سرما دهها هزار نفر را داوطلبانه به استادیوم ها می کشاند و بعضا یک کشور تمام قد به احترام یک پیروزی به پا میخیزند و گاهی یک ملت به خاطر یک شکست اشک میریزند. این ظرفیت بزرگ فوتبال است ولی من به لحاظ محدودیت های کاری و ... که از دوران جوانی تا به اکنون داشتم و دارم ورزش های دیگر را انجام می دادم که مشخصا شنا، والیبال، کوه نوردی و پینگپنگ بوده است. البته فوتبال گل کوچک بازی کردهام و باید بگویم که گل کوچک باز هستم.
90: پرسپولیسی هستید یا استقلالی؟
(میخندد) چهار پسر دارم که طرفدار پرسپولیس هستند و من به ناچار اعتراف میکردم طرفدار استقلال هستم! لباس آبیمیپوشم و تسبیح من قرمز است. (میخندد)
90: طیف وسیعی از جامعه جوان هستند و به ورزش علاقه دارند. آیا شما خودتان با ادغام وزارت ورزش و جوانان موافق بودید؟
البته پاسخی که می دهم براساس نظر شخصی است و نه به عنوان سمت دولتی! (میخندد) هیچگاه، هیچ شخصی هر قدر هم که قوی باشد نمی تواند در وزارت ورزش و جوانان حق این دو مطلب را ادا کند و حتما یکی از آن دو تحت الشعاع قرار می گیرد. ادغام درستی صورت نپذیرفت! و می توان گفت که امور جوانان بیشتر از ورزش آسیب دیده است. چند ادغام دیگر نیز در گذشته صورت پذیرفته است مثل وزارت بازرگانی در صنعت و معدن و تجارت، وزارت تعاون و کار و رفاه و تامین اجتماعی در یکدیگر که برای مردم مشکلاتی به وجود آمده است. در کل باید بگویم که اگر تصمیم گیرنده بودم این کار را نمی کردم!
90: نگاه دولت به ورزش کافی است؟
جناب روحانی از ابتدا توجه خاصی به مسئله ورزش و جوانان داشتند. در جلسات دولت حتی در مسائل ریز ورزشی، مشکلات تیم های ملی و همچنین موفقیت های تیم های اعزامی را تعقیب می کنند و علیرغم محدودیت های مالی و اقتصادی در مقایسه با سایر بخشها توجه خوبی به ورزش شده است.
البته این نکته را بگویم که دولت نه صنعت گر، نه کشاورز و نه ورزش دار خوبی است. نگاه توسعه ای دولت به ورزش صرفا متکی کردن ورزش به کمک های دولتی و ملاحظات دولتی مسیر اشتباهی است که در گذشته طی شده و جواب مثبت نگرفته است! ورزش را باید به مردم واگذار کرد و به بخش غیردولتی و سیاستگذاری ها و حمایت را دولت انجام دهد. در برنامه ششم توسعه که از ابتدای سال 95 آغاز می شود و همچنین در لایحه بودجه سال 95 دولت پیشبینی کرده که به انحای مختلف و شیوه های گوناگون بخش غیردولتی را مشارکت بدهد.
90: چرا نگاه دولت ها به ورزش شدت و ضعف داشته است؟
به دلیل اینکه ورزش کشور توسعه یافته نیست. ما اگر زیر ساخت های نرمافزاری و سختافزاری ورزش را به صورت نهادینه توسعه ندهیم! همیشه در عرصه ورزش شاهد شکست ها و پیروزی های غیرمترقبه و یک دفعه ای خواهیم بود. مثل باران های شدید بهاری و پائیزی که یک باره می گیرند و سیل ایجاد می کنند و قطع میشوند! هنوز که هنوز است ورزش همگانی در سبد زندگی زیستی آحاد جامعه حضور ندارد ورزش را کالایی ساختهایم برای تناسب اندام! در صورتی که تفاوت است میان تناسب اندام و سلامت! خوشبختانه این دولت بنا دارد که نگاه توسعه ای به ورزش و سایر بخش ها داشته باشد و به نقطه ای برسیم که شکست ها و پیروزی ها در یک خط نرمال تلرانس داشته باشد. میتوانم یک مثالی بزنم؟
90: بفرمائید.
اتفاقا دیشب برنامه مستندی دیدم که در یکی از ایالات های چین سرمایه گذاری عظیمی کردند روی ایجاد مدرسه فوتبال. در منطقه ای 30، 40 زمین استاندارد فوتبال ایجاد کردند با هدف قهرمانی در جامجهانی و در یک افق مشخص که مستعدین نونهال و نوجوان فوتبال را شناسایی می کنند و به صورت شبانه روزی این افراد را تحت آموزش های فوتبال و دیگر جنبه های زندگی زیستی قرار میدهند. به این می گویند توسعه فوتبال!
آیا ما این سرمایه و دیدگاه را در خصوص فوتبال داریم؟ نمی خواهم در مقام مقایسه بربیایم چرا که ما کشوری هستیم با مختصات اقتصاد دولتی و چین کشوری است با مختصات اقتصاد آزاد و خصوصی و با وجود اینکه چین یک کشور کمونیستی است لیکن دن شیائوپنگ دریافت که با همنوا شدن با اقتصاد آزاد جهانی می توانند تبدیل به چینی شوند که اکنون مشاهده میکنیم.
در هر منطقه جغرافیایی کشور به دلایل شرایط آب و هوایی ویژگی هایی بروز و ظهور می کند که نگاه کارشناسی به این ویژگیها می تواند سبب ساز تشخیص توسعه ورزش قهرمانی و کشف استعدادهای مرتبط با یک رشته ورزشی خاص را داشته باشیم که متاسفانه تاکنون چنین نشده است.
90: آیا سرمایه گذاری صرف در ورزش جواب میدهد؟
ببینید ما باید با سه دیدگاه: 1 - نگاه استراتژیک 2- برنامه ریزی دراز مدت 3 - سرمایه گذاری فکورانه و مبتکرانه به دنبال رسیدن به اهداف باشیم. به عنوان مثال در دولت های نهم و دهم پول زیاد ریختند در ورزش اما متاسفانه پول بیهدف! اگر یک دهم این پول را میریختند در فضای نرمافزاری و برنامه ریزی خیلی مشکلات حل میشد. صرف پول ریختن در ورزش جواب نمیدهد! پول نفت دولت احمدینژاد معادل کل پول نفت در تاریخ 80 ساله قبل و بعد از انقلاب بود اما متاسفانه چرا این پولها رکود، بیکاری و عقبماندگی آورد؟
90: دولت روحانی در خصوص خصوصی سازی استقلال و پرسپولیس ابتدا محکم قدم برداشت اما به یک باره به یک دیوار محکم خورد! آن دیوار محکم چیست؟
(میخندد) صادقانه اعتراف کنم که واقعا دولت به تمام معنی و مفهوم دنبال خصوصی سازی این دو تیم بود. چهار مرتبه هم مزایده گذاشتند اما باید اذعان کرد با توجه اتفاقاتی که در هشت ساله دولت احمدینژاد در ورزش روی داده است فعلا بستر مناسب فراهم نیست و اگر هم خصوصیسازی اتفاق می افتاد خصوصی سازی سالم نبود و بر همین اساس دولت بعد از مزایده چهارم ترجیح داد به صورت مستقیم خودش تیم ها را اداره کند بلکه در آینده ای نزدیک زمینه خصوصی سازی واقعی و مفید فراهم شود. البته این موضوع (خصوصی سازی) در سایر عرصه ها هم مطرح است. دولت بسته ای از سیاست های انبساطی اقتصادی را برای واسپاری امور به مردم پیش گرفته است. بعد از برجام مردم آثار این سیاست را خواهند دید! متاسفانه در گذشته ای که خود میدانید به نام خصوصی سازی به مردم ظلم شد. 135 هزار میلیارد تومان (ذوبآهن، نیروگاه ها و صنایع مس و خودروسازی و ...) به نام خصوصی سازی به «خصولتیها» دادند! مخابرات وگذار شد و نمی شود هم سئوال کرد این نوع خصوصی سازی مفید نیست و وضع را بدتر میکند.
90: در خصوص سرمایه های این دو تیم در قبل انقلاب آیا آنها نیز در قیمت گذاری لحاظ میشوند؟ مثل ساختمان اداره کل تربیت بدنی استان تهران در کنار مجلس شورای اسلامی که جزو اموال باشگاه تاج بوده و یا ساختمان بولینگ عبدو که برای پرسپولیس بود.
چیزی ندارند. همواره فضای ذهنی جامعه با واقعیت متفاوت است. اینها حسابرسی شده و اموال شان هم مشخص شده است. بدهکاریهای این دو تیم بسیار سنگین و اسفناک بود. باز هم می گویم دولت عزم جدی داشت لیکن ترس از این بود که مثل خصولتی شدن مخابرات شود.
90: بهترین خاطرات ورزشیتان را بگوئید.
یکی اینکه شب هایی بود که برای والیبال بازی کردن می رفتیم در محلی نزدیک جماران که همگی دوستان امام بودند. مرحوم حاج احمد آقا هم می آمدند و مینشستند کنار زمین. شب هایی که ایشان میآمدند خاطره انگیز بود. دیگری اینکه راهیابی تیمملی فوتبال به جامجهانی 1998 بود یک جلسه جدی سیاسی در دفتر کروبی داشتیم (خدا ان شاءالله حفظش کند) آقای خاتمی هم بودند. در واقع جلسه مجمع روحانیون بود که با گل خداداد عزیزی به استرالیا جلسه تحت الشعاع آن مسابقه قرار گرفت که این هم یک خاطره فراموش نشدنی بود. بعد از جلسه مجمع روحانیون وقتی آمدم به منزل برگردم در غوغای مردم گیر کردم، خودم هم راننده بودم و گفتم نمیشود از قافله مردم عقب ماند. چراغ ماشین را روشن کردم لیکن برف پاک کن را روشن نکردم (میخندد) البته چند تا بوق زدم وعدهای از مردم که از طریق تلویزیون که در آن ایام تحریم نبودم من را دیده بودند و میگفتند مجید انصاری نماینده مجلس هم مثل مردم دارد شادی میکند!
90: صحبت از تحریم تلویزیون کردید مگر الان تحریم هستید؟
(میخندد) بله بنده نیز مثل بعضی از بزرگان دیگر الان تحریم تلویزیون هستیم.
90: بهترین خاطره یا خاطرات سیاسیتان را بگوئید؟
یکی شنیدن خبر پیروزی انقلاب در شب 22 بهمن 57، آرزویی که فکر میکردیم هیچگاه تحقق پذیر نیست لیکن تحقق پیدا کرد. دیگر خاطره نیز مربوط میشود به خرداد سال 1376، وقتی که اوایل شب هنوز شمارش آرا به پایان نرسیده بود در کمال ناباوری وقتی شنیدم آقای خاتمی پیروز شدند بسیار خوشحال شدم چراکه روز تثبیت اراده مردم بود. خاطره دیگر نیز مربوط به انتخابات سال 92 بود که آن هم در ناباوری اتفاق افتاد. البته باید بگویم ناباورانه تر بود از این جهت که آرایش سیاسی به گونهای بود که کسی نمیتوانست چنین پیش بینی بکند. وقتی خبر رسید ایشان انتخاب شدند باعث خوشحالی من و مردم شد.
90: بدترین خاطره سیاسی؟
فوت حضرت امام (ره). حتی فوت پدر و مادر و شهادت برادرم مثل فوت امام روی من تاثیر نداشت. شب هفتم تیر سال 60 من عضو جلسه حزب جمهوری اسلامی بودم که هر دو هفته برگزار میشد به ریاست شهید بهشتی. آن شب من با تاخیر رسیدم به محل جلسه! کاری داشتم رفتم جماران و وقتی برگشتم به محل سرچشمه دیدم جمعی از بهترین دوستان به شهادت رسیدند و با فاصله اندکی خاطره تلخی دیگری در ساختمان نخست وزیری روی داد. در کمیسیون مجلس نشسته بودم ناگهان صدای مهیبی آمد (مجلس روبروی دانشگاه امام علی(ع) نزدیک ریاست جمهوری بود) که خبر رسید جنازه شهید رجایی و باهنر کاملا سوخته است. آنها را منتقل کردند به محوطه مجلس و... شهید رجایی یکی از دوستان صمیمیام بود.
90: خاطره بد این روزهای شما چیست؟
خاطره بد این روزهای من ایجاد کردن شکاف و اختلاف میان یاران انقلاب و دوستان قدیم انقلاب است. فرصت طلبی یک جریان مشکوک به نام دفاع از ارزشها و رهبری به میدان آمدند و یاران اصلی امام و انقلاب و رهبری را متهم میکنند تا آنها را از صحنه خارج کرده و منزوی کنند به صورت سوهان روح است. جریانهای فرصت طلب میخواهند میان صفوف اصلی انقلاب و نظام فاصله بیندازند. استوانههای انقلاب که همه بار انقلاب بر دوش آنها بوده را متهم میکنند. هاشمی، خاتمی و بیت امام را متهم میکنند و به جامعه القاء میکنند که از رهبری جدا شدند.
90: نظرتان راجع به کیروش چیست؟
میخواهم این طور بگویم که نباید تیمملی فوتبال را در حاشیه و تلاطم خاصی برد. هر وقت ثبات و برنامهریزی در کنار استفاده از مربیان مجرب باشد به نفع تیمملی است. افراط و تفریط در حمایتها نباشد هیچ کشوری نمیتواند بگوید من بومیگرا هستم و از خارج استفادهای نمیکنم.
هیچ کشوری نمیتواند به دور خودش دیوار بکشد و بگوید از تجربه جهانی استفاده نمیکنم. ما تافته جدا بافته از نظام بینالمللی نیستیم ، استقلال یک مفهوم نسبی است.
90: رابطه سیاست و ورزش چگونه میتواند باشد؟
هر دو در عرصه ورزش و سیاست زیر ذره بین عمومی هستند لذا هم سیاستمداران و هم قهرمانان ورزشی مرجع اجتماعی هستند لذا این موضوع الزاماتی را برای آنها ایجاد میکند 1-هم سیاستمداران و هم قهرمانان ورزشی اخلاقی باشند چرا که رفتارشان در جامعه تاثیر میگذارد 2- مردمی باید باشند. یعنی زندگیشان در حد افراد متوسط جامعه باشد. در جامعهای که فقر و فقیر است (جوان بیکار است) یک قهرمان ورزشی ما بایک خودروی گرانقیمت حرکت کند به نظر من خارج از خصلت جوانمردی است. از طرف دیگر بین او و محیطش سازگاری وجود ندارد و این تفاوت نه به آرامش او کمک میکند و نه به آرامش جامعه.
90: یک تفاوت بارز در رابطه با فضای سیاست وورزش بیان کنید؟
(میخندد) در سیاست اوج پختگی و قهرمانی در سنین بالا صورت میپذیرد. در ورزش اوج قهرمانی در جوانی صورت میپذیرد و بر همین اساس سیاستمداران ماندگاری معاصر و تاریخی دارند.
90: یک ترکیب سیاسی فوتبالی بگوئیید در ضمن با چه سیستمی بازی میکنید و مربی و کاپیتان تیم شما کیست؟
(میخندد) مربی تیم من هاشمی رفسنجانی است.
کاپیتان تیمم سیدحسن خمینی و با با سیستم 2-5-3 بازی میکنم.
دروازهبان: سردار قاسم سلیمانی.
مدافعین: دوست دارم جوان باشند؛ محسن هاشمی، مصطفی کواکبیان و علی مطهری.
هافبکها: ناطق نوری، هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی، مجید انصاری و سیدمحمد خاتمی.
فورواردها: سیدحسن خمینی و محمد جواد ظریف.
90: در خصوص افرادی که نام میبرم یک جمله کوتاه بگوئید؟
(میخندد.)
هاشمی رفسنجانی: شناسنامه انقلاب
سیدحسن خمینی: خورشید تابان
سیدمحمد خاتمی: مظهر ادب و نجابت
علی دایی: فوتبالیست ماندگار
حسن روحانی: قهرمان تدبیر و امید
اوباما: رئیس جمهور متفاوت از قبلیها
پوتین: پوتین است
ناطق نوری: جوانمرد و لوطی
سردار قاسم سلیمانی: مخلص با فکر و شجاع
محمد جواد ظریف: عقلانیت و واقع انگاری دارد
احمدی نژاد: ....
90: در پایان اگر حرفی باقی مانده بگوئید؟
تحولات روابط بینالملل که متاثر از بروز و ظهور رشد و توسعه کمی و کیفی تکنولوژی در ارتباطات و فنآوری است ما را به نقطهای کشانیده است که جوانان سرسبز ایران اسلامی به دلیل گستردگی ارتباطات برابر دادههایی قرار گرفتهاند که هر لحظه به خاطر فزونی آگاهی دست به انتخابهای متفاوتی میزنند. احساس میکنم جوانان تفاوتها را پذیرفتهاند لیکن هستند کسانی که هنوز برابر پذیرش تفاوتها مقاومت میکنند! اتفاقات و دادههای تاریخی میتواند کمک حال موثری برای ما باشد که بتوانیم از فضای دوگانه سنت و تجدد سرسلامت عبور کنیم و اسلام واقعی را که دور از افراط و تفریط است در معرض نمایش عمومی بگذاریم و چهره واقعی اسلام رحمانی را به عنوان یک نماد صلح و آشتی جهانی به دنیا عرضه بداریم. ما هم باید مثل مردم و جوانان در واقعیت زندگی کنیم و امور را به دست همین مردم بسپاریم تا مردم سالاری دینی، اجتماعی، پر فرهنگی، اقتصادی سیاسی و ... به معنی و مفهوم شکلی و ماهیتی رخ عیان کند . از روزنامه متفاوت ورزشی 90 هم صمیمانه تشکر و قدردانی میکنم که همراه و هم صدای واقعیت انگاری خبری و تحلیلی قدم برمیدارد.