صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

هیس کودکان فریاد نمی‌زنند!

۱۳۹۴/۱۰/۲۰ - ۰۶:۲۱:۱۷
کد خبر: ۳۵۸۷۵۳
وقتی کودکی مورد تعرض قرار می گیرد، دنیای کودکانه اش ویران می شود،او مرده ای می شود که فقط میان زنده ها نفس می کشد. در تجاوز از یک سو، خاموش ماندن و به کسی چیزی نگفتن از سوی دیگر روح تو را مانند خوره، می خورد از او می خواهند ساکت باشد و به کسی چیزی نگوید و انکار کند آن چیزی که برایش اتفاق افتاده.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری برنا؛ «ازترس بیهوش شدم،وقتی به هوش آمدم بالای سرم نشسته بود و نگاهم میکردم،نمی توانستم حرف بزنم.فهمیدن اینکه چه اتفاقی افتاده برایم سخت نبود.

 وقتی مادرم دوباره ازدواج کرد من 10 سال بیشتر نداشتم، یک روز با مرد غریبه ای  به خانه آمد و گفت :عزیزم این آقا از امروز پدرته .مادرم با همسر جدیدش زندگی خوبی داشت، اما نمی دانم چرا من احساس خوبی نسبت به این مرد نداشتم، از طرز نگاه کردنش می ترسیدم،جوری به من چشم می دوخت که احساس می کردم برهنه هستم.

دوسال از زندگی مشترک جدید مادرم می گذشت او خوشحال از این اتفاق بود،تا اینکه مجبور شد برای نگهداری از مادر بزرگم چند هفته ای را به مشهد برود.

احساس خوبی نداشتم دلم نمی خواست مدرسه تعطیل شود،به خانه که برگشتم دیدم ناپدری ام خانه است،گفت برایم غذای مورد علاقه ام را پخته است تا لباس هایم را عوض کنم او هم سفره را  می چیند.به اتاقم رفتم تا لباس هایم را تعویض کنم که او هم پشت سر من آمد، در را بست گفت که جیغ نزنم،ترسیده بود صدایم در نمی آمد به سمت در دویدم اما او مرا گرفت،انگار هر چقدر بیشتر برا رهایی از دستش تلاش می کردم او بیشتر خوشش می آمد،دستش را رو دهانم گذاشته بود تا صدا فریادهایم را کسی نشنود،نفس بند آمده بود توان مقابله با او را نداشتم.»

مریم حالا زن 35 ساله ای است که روزهای سخت بعد از تعرض جنسی نا پدری اش را پشت سر گذاشته است،می گوید فقط درس می خواندم چون راه خلاص شدن از خانه ای بود، که در آن مورد آسیب قرار گرفته بودم؛همان سال اول دانشگاه قبول شده است و به دورترین  نقطه ای که از شهر خودش می شناخت  سفر کرده و بعد از آن هم هیچگاه به خانه اش بازنگشته است.

او می گوید: روزهای اول گیج بودم نمی دانستم باید چه کار کنم ناپدری ام تهدید کرده بود اگر چیزی به مادر بگویم او را طلاق می دهد:« مادرت بدبخت می شود،باید گوشه ی خیابان زندگی کند» اینها حرف هایی بود که ناپدری ام می زد.ترسیده بودم،بعدا چند بار دیگر قصد تعرض داشت که توانستم از دستش فرار کنم.

 یکی از تلنگرهای اصلی جامعه تجاوز و آزار و اذیت جنسی در کودکان و دختران جوان و یا حتی زنان جوان  که از ترس بی آبرویی ویا ترس از همسرانشان است. مادران به  بهانه کارو فعالیت های بیرون از خانه و مشغله های روزمه نباید از فرزندانشا ن غافل شوند و باید حتی در سنین پایین به فرزندان آموزش دهند وذهن فرزندانشان را باز کنند و آنها را از بی آبرویی نترسانند و درواقع اگر پدر و مادر خودشان هم به درستی آموزش دیده باشند وبه فرزندان هم آموزش درست بدهند و اگر قبل از اینکه  فرزندانشان از دنیای مجازی و یا هم سن و سالان خود رابطه جنسی را متوجه شوند آنها به درستی  به فرزندانشان آموزش می دهند.البته این مطلب صرفا اختصاص به مادران شاغل ندارد،شاید مادری در منزل باشد وحوصله شنیدن حرف های کودکش را نداشته باشد واگر مادری در دوران کودکی این فرصت را به فرزندش ندهد تا با کودکش در مورد اندام خصوصی او صحبتی نکند وآموزش های لازم را به او بدهد در آینده چنین مشکلاتی نخواهیم داشت.

کودکانی که مورد تعرض جنسی قرار می‌گیرند؛

مردگان متحرکی که فقط نفس می‌کشند

یک آسیب شناس اجتماعی معتقد است: کودکی که مورد تعرض قرار می گیرد، نمی تواند به کسی بگوید که چه اتفاقی برایش افتاده و خودش را مقصر می داند، احساس گناه می کند و مانند مرده ی متحرکی می شود که فقط نفس می کشد.

آذر دخت طهمامی روان شناس و آسیب شناس اجتماعی در گفتگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری برنا،درباره ی تعرض جنسی به کودکان گفت: درباره ی تعرض جنسی به کودکان که تعریف درستی در جامعه ما وجود ندارد،(child abuse) یا سوء استفاده جنسی از کودکان، اصطلاحی است که در  روانشناسی  برای بروز چنین آسیبی بیان می شود .

بنا بر تعریف موجود، درگیر کردن کودک در فعالیت‌های جنسی با افراد بزرگسال که دامنه‌ی آن از لمس تا اعمال جنسی که نمی تواند عدم رضایت و ناراحتی خود را اعلام کند تعرض جنسی محسوب می شود.

طهمامی عنوان کرد: در کشور ما متاسفانه هیچ وقت درباره‌ی  تعرض جنسی به کودکان  تعریف  درست و جامعی ارائه نشده است و هنگامی گفته می‌شود یک کودک مورد تعرض قرار گرفته که عمل جنسی به طور کامل  رخ  داده و کودک آسیب دیده است .

وی خاطر نشان کرد: در فرهنگ ما، تصور غلط  و باطلی وجود دارد، آن این است که کودکان در سنین پائین چیزی از روابط متوجه نمی شوند و برداشت درستی از اتفاقات اطراف خود ندارند، به همین دلیل  خانوادها هنگامی که متوجه می شوند که کودکشان مورد سوء استفاده قرار گرفته است به روی خودشان نمی آورند و سکوت  پیشه می کنند و از او هم می خواهند سکوت کند.

این آسیب شناس اجتماعی درباره‌ی باورهایی غلطی که در جامعه وجود دارد، گفت: باتوجه به بافت سنتی و فرهنگ جاری در جامعه ایرانی، معمولا والدین از ترس آبروریزی بر روی این جریان  سرپوش می گذارند و حتی علایم و آثار را تعرض  پاک می کنند و از کودک هم می خواهند به کسی نگوید که چه اتفاقی برایش افتاده و فراموش کند آنچه را که برایش  رخ داده، زیرا در صورت بیان کردن دیگران با کودک و خانواده ی او  قطع ارتباط می کنند و اجازه نمی دهند که بچه هایشان  با او همبازی شود و دیگر جای در میان همسالان خود ندارد.

طهمامی عنوان کرد: در بسیاری از موارد، فرد آسیب دیده از ترس ترد شدن و عدم حمایت از سوی خانواده هیچ حرفی نمی زند، وی با این ترس رو به رو است که اگر بگوید ممکن است دیگر از سوی خانواده پذیرفته نشود، او را ترد کنند . در واقع کسی که مورد تعرض قرار می گیرد می ترسد دیگران قضاوتش کنند و وی را مقصر بدانند، متاسفانه این نگاه در جامعه ما وجود دارد از منظر عموم اگر کسی مورد تعرض قرار می گیرد در ابتدای امر خودش مقصر است حتما او عملی را انجام داده که شخص تحریک شده و دست به تعرض زده.

آبرو زنجیری که هیچگاه از پای باز نخواهد شد

آذر دخت طهمامی ترس از آبرو را  غلطی می داند و معتقد است: این امر  باعث شده بر روی بسیاری از مسائل و مشکلات سرپوش گذاشته شود و عده ی زیادی از افراد از همین امر سوء استفاده کنند و مقاصد خودشان برسند.

آزار جنسی کودکان معمولا از سوی آشنایان صورت می گیرد

وی خاطر نشان کرد: سوء استفاده از کودکان معمولا توسط آشنایان و دوستان صورت می گیرد و خیلی کم پیش می آید از سوی افراد غریبه مورد آسیب قرار گیرند. کسانی که اطرافیان کودک را  به خوبی می شناسند، می دانند او در چگونه محیطی زندگی می کند.اما آنچه که در این بحث نمی توان فراموش کرد این است که  سوء استفاده از کودکان در بستر زمانی رخ می دهد،عوامل محیطی و درونی خانواده باعث می شود که فرد به خودش اجازه دهد به او تعرض .

کمبود محبت باعث می شود که کودک به سمت شخص مترض کشیده شود

وی عنوان کرد: نکته مهم این است هنگامی که والدین روابط  درست و صمیمانه ای با یکدیگر ندارند و اختلافات فراوان در خانواده وجود دارد ،کودک نمی تواند از لحاظ عاطفی تکیه گاه محکمی  داشته باشد، پس به سمت هر کسی که به او محبت کند، کشیده می شود، معمولا در چنین خانواده‌هایی  پدر و مادر هر کدام  درگیر کار خودشان هستند و توجه ای به کودک ندارند که همین امر سبب می شود وی آسیب پذیر شود. هنگامی که  کودک در خانواده‌ای  پر تنش بزرگ شودT درک درستی از روابط خانوادگی پیدا نمی کند و  آگاهی های لازم را کسب نمی کند. او  فرد مورد اعتمادی را در اطرافیان خود پیدا نمی کند که بتواند مشکلاتش  را  با او در میان بگذارد، پس هرکس به او توجه کند و رفتار محبت آمیزی داشته باشد مورد اعتماد وی قرار می گیرد.معمولا کودک وقتی از سوی کسی که قصد تعرض به وی را دارد محبت می بیند به دلیل نبود پشیتوانه قوی در خانواده به سمت او کشیده می شود و هنگامی که مورد تعرض قرار می گیرد به کسی چیزی نمی گوید تا محبتی را که به دست آورده است از دست ندهند .

طهمامی در پایان خاطر نشان کرد: والدین باید آموزش های لازم را یاد بگیرند تا اگر کودکشان مورد تعرض گرفت، بدانند که چگون رفتار کنند. این امر می تواند از بروز بسیار مشکلات جلوگیری کند و کودک راحت‌تر از بحران خارج شود.

قربانیانی که احساس گناه می‌کنند

«پدر و مادرم  به شهرستان رفته بودند، قرار بود جمعه شب برگردند،وقتی نزدیکای غروب زنگ خانه زدند فکر کردم آنها برگشته اند،در را باز کردم عمویم بود،سراغ  پدر و مادر را گرفت؛گفتم هنوز بازنگشته اند آمد داخل خانه و گفت منتظر می ماند تا آن ها بازگردند از من خواست برایش چای بیاورم،به آشپزخانه رفتم تا برایش چای بریزم که دیدم پشت سرم ایستاده به سمت آمدم اولین کاری که کرد دستش را روی دهانم گذاشت تا صدایم را کسی نشنود،ادست و پا می زدم تا خود را خلاص کنم اما فایده نداشت.

به خودم که آمدم دیدم کار از کار گذشته،عمویم تهدیدم کرد اگر به کسی بگویم چه اتفاقی افتاده، می گوید که تقصیر من بوده من کاری کرده ام که او تحریک شود.»

روناک اکنون زن 40 ساله ای است که به هیچ کس و هیچ چیز اعتماد ندارد، حدود 4 سالی است که تحت درمان است و روان درمانی را انجام می دهد  می گوید هیچ وقت ازدواج نکردم به کسی هم نگفتم چه اتفاقی برایم  افتاده است ، وقتی عمویم دختر دار شد دلم می خواست کسی پیدا شود تا همان بلایی که او سر من آورده، سر دخترش بیاورد .

تنهایی را انتخاب کردم تا با دردی که هیچ کس متوجه اش نشد زندگی کنم،از پدر و مارم متنفر بودم که هیچگاه نفهمیدن که چه بلایی سرم آمده، علت کابوس های شبانه ام را نفهمیدند.

هنگامی که کودک مورد آزار جنسی قرار می گیرد احساس شرم و گناه می کند، او خودش را مقصر این جریان می داند سعی می کند از دیگران فاصله بگیرد، دچار افسردگی می شود.

مهدی توسلی روان شناس اجتماعی در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری برنا گفت:سوء استفاده جنسی و وادار کردن کودک به اعمال جنسی آثارمخرب و جبران ناپذیری دارد، این آسیب بر روی تمامی ابعاد زندگی و رشد اجتماعی وی می گذارد.

این روانشناس اجتماعی درباره ی آمار آزار جنسی  در طبقات  مختلف اجتماع عنوان کرد: سوء استفاده جنسی از کودکان  در تمامی طبقات اجتماعی رخ می دهد، نمی توان گفت بسته به طبقه خاصی است  بر خلاف تصور عموم این عمل فقط در طبقات پائین و افراد حاشیه نشین اتفاق با سطح تحصیلات و فرهنگ پائین اتفاق نمی افتد، بلکه  در طبقات بالا و افرادی با سطح تحصیلات عالی هم اتفاق می افتد.

توسلی در ارتباط با هنگامی که کودک مورد تعرض قرار می گیرد، عملکردش  با چالش روبه رو می شود گفت: این افراد در بزرگسالی رفتارهای پر خطر جنسی و سادیسمی خواهند داشت، به اصطلاح عموم با یک عقده یا یک بغض فرو خورده بزرگ می شوند که اگر سر باز کند عواقب خطرناک و جبران ناپذیری خواهد داشت.

این استاد دانشگاه تاکید کرد:کودکانی که مورد  آزاری جنسی قرار می گیرند خشم و پرخاشگری خود برون ریزی می کنند و واکنش نشان می دهند . این امر  در نوجوانانی که مورد اذیت و آزار قرار گرفته اند شایع تر است. نباید فراموش شود که کودکان هم آزار جنسی می بینند و هم آزار جسمی.

توسلی با اشاره به این موضوع که کودکان بعد از تعرض جنسی دچار کمای احساسات می شودند گفت:درباره کمای احساسات که در روانشناسی کمای عاطفی هم گفته می شود باید گفت کودک با  این احساس تا سال های متمادی  دست به گریبان است، در واقع او پس از آزار جنسی توان رو به رو شدن با این جریان را ندارد، پس ناخود آگاه برای کم رنگ شدن عمق فاجعه ای که در حقش رخ داده  شروع به انکارخود، احساساست و عواطفش می کند.

به گفته ی توسلی :انکار در کودکان آسیب دیده یک مکانیزم دفاعی است که  وی انجام می دهد، او وجودش را نادیده می گیرد سعی می کند دنیایش را محدود کند زیرا او معتقد است کسی نمی تواند دردی که او کشیده است را بفهمد.تجربه کردن چنین آسیبی در دوران کودکی بسیار کشنده است،زیرا وقتی کودک  بزرگ تر می شود نمی تواند احساسات جاری در زندگی را تجربه کند، به این دلیل که او قبلا احساسات خودش را کشته است ،او احساس می کند مانند مرده ای شده است که میان زندگان زندگی می کند.

توسلی درباه ی آثار مخرب بعد از تعرض گفت: تقریبا تمام کسانی که مورد تعرض قرار می گیرد دچار اضطراب و تشویش می شوند و نوجوانانی که از سوی افراد آشنا و بستگان مورد تعرض قرار می گیرند اقدام به خودکشی می کنند.

وی در پایان عنوان کرد:ترمیم احساس کودکی که مورد تعرض قرار گرفته است بسیار دشوار است، بدترین قسمت ماجرا اینجاست که وی نمی خواهد راجع به جریان صحبت کند و آن انکار می کند، اکثر آن ها در جلسات روان درمانی سکوت می کنند و چیزی بر زبان نمی آورند که این بدترین قسمت ماجرا است شما نمی دانید که کودک چه تصمیمی دارد.

آموزشی که در نظام آموزشی ما جای ندارد

یک جامعه شناس و رفتار شناس اجتماعی معتقد است:اگر به کودکان آموزش دهیم که اگر مورد تعرض جنسی قرار گرفت چه کاری را انجام دهد، قطعا می توان از بروز آسیب جلوگیری کرد که متاسفانه در کشور ما این آموزش در نظام آموزشی هیچ جایگاهی ندارد. همیشه پیشگیری قبل از درمان بهترین راه حل است.

لاله محسنی جامعه شناس و رفتار شناس  در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری برنا درباه ی لزوم آموزش به کودکان در ارتباط با تعرض جنسی گفت: در دنیای امروز ما کودکان در سنین پاین تر هم با انواع و اقسام آسیب های اجتماعی رو به رو هستند، آسیب های چون مصرف مواد مخدر،انحرافات جنسی، قرار گرفتن در گروهای نا به هنجار اجتماعی مانند فرقه های نو ظهور و یا پیروی از سبک های زندگی که مورد پسند نیست.

محسنی با بیان اینکه نقش پدر و مادر در پیشگری از تعرض بسیار تعیین کننده است عنوان کرد:همانگونه که پدر و مادر کودک را برای زندگی در اجتماع تریبت می کنند باید به آموزش های لازم را در زمینه های جنسی نیز انجام دهند.تجربه نشان داده کودکی که والیدین او با وی درباره غریزه جنسی و رابطه های آن صحبت کرده اند کمتر مورد سوء استفاده قرار می گیرند.

وی اشاره کرد:هنگامی که به گفته ی کارشناسان تربیت جنسی صورت می گیرد، که خود این تربیت شامل همه آگاهی‌ها و آموزش‌هایی می‌شود که هر یک از ما باید آنها را از دوران اولیه زندگی، در جهت رشد متناسب و متعادل غریزه جنسی است.غفلت از این تربیت  عواقبی ناخوشایند را در بزرگسالی برجای خواهد گذاشت ، که از مهم ترین ان  آن می‌توان به اختلالات جنسی در زندگی مشترک اشاره کرد.

این جامعه شناس درباره آموزش در سنین مختلف اشاره کرد و گفت : دانستنی های جنسی در خردسالان متفاوت است. این دانش در سنین مختلف متفاوت است،مثلا یک کودک زیر سن آموزش ابتدایی باید نام اعضای بدن خودش را بداند ، و اینکه عضو تناسلی در کجای بدن اوست و نباید بگذارد کسی به آنها دست بزند،کودکان باید با مفهموم خصوصی آشنا شوند، یعنی بدانند که بسیاری از کارهای شخصی خود را در مکانی مانند اتاق شخصی خود انجام دهد،پدر و مادر باید به او این امکان را بدهند که به راحتی درباره هویت جنسی خودش سخن بگوید این کار باعث بالا رفتن اعتماد به نفس در وی می شود.

اما هنگامی که کودک وارد دبستان می شود و در سن آموزش قرار می گیرد باید با راجع به تولید مثل در دیگران جانداران صحبت کنیم و مهمم تر اینکه او باید از تفاوت بین دو جنس آگاه باشد و بداند دختر و پسر با یکدیگر تفاوت دارند.

ولی زمانی که او وارد نوجوانی می شود باید بداند  جنسیت بخشی اززندگی طبیعی است .از این سن باید با تغییرات فیزیولوژیکی بدن آشنا شود و بداند که چه تغییراتی در بدن دختران و پسران در دوران بلوغ رخ می دهد،تولید مثل چگونه است ، رابطه جنسی چیست.

وی خاطر نشان کرد: پدر و مادر شدن باید به کودکان خود بگویند سو استفاده جنسی یعنی چه و هنگامی که مورد سوء استفاده چه کاری باید انجام داد. چگونه می توان آن را تشخیص داد؟و در موقعیت های بالقوه خطرناک، چگونه رفتار کند؟

محسنی تاکید کرد: اما نکته مهم این است که وقتی کودکی مورد سوء استفاده جنسی قرار می گیرد، نا خواه تجربه جنسی پیدا می کند . این تجربه هیچ تناسبی با روحیه و دنیای او ندارد،کودک حالا ارتباطی را شناخته است که مخصوص بزرگتر هاست، او درگیر رابطه ای شده است که در زندگی روزمره و بینش آن از جهان جایگاهی ندارد.

کودکی که مورد تعرض قرار گرفته از سایر همسالان خود بیشتر می فهمد او حالا درگیر رفتارهای جنسی ای شده است که از سن او فراتر است، کودک شاید به طور اتفاقی این رابطه را فقط بین پدر و مادر خویش دیده باشد اما حالا خودش چنین ارتباطی را تجربه می کند.

بسیاری از سوء استفاده کنندها این جمله را به کودک می گویند که این کار اصلا بد نیست،پدر و مادرت هم این کار را انجام می دهندف کودک تصور می کند وقتی والیدنش این عمل را انجام می دهند پس بد نیست او هم می تواند آن را انجام دهد.

این رفتار شناس اجتماعی درباره اختلالاتی که کودکان پس از تعرض دچار چه آسیب های می شوند اظهار کرد:کودکان و نـوجوانانی که مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته اند، درگیر یکسری اختـلالات روانـــی و رفتاری خواهند شد، آن با این درگیری ها دست و پنجه نرم خواهند کرد .از جـمله ایـن مشـکلات مـی تـوان بـه افـسردگـی،اضطـراب، احساس گناه، ترس، اختلالات جنسی، و گوشه گیری اشـاره کرد. بستـه بـه شـدت حـادثـه، قــربانیان آزار واذیت جنسی می توانند ترس و اضطراب خاصـی نسبت به جنـس مـخـالـف خـود داشتـه بـاشنـد و از خـود رفـتــارهای جنسی نامتعادل بروز دهند.

آموزش پدر و مادر مهم تر از کودکان است

«چشمم فقط دنبال دوچرخه قرمزش بود دلم میخواست برای یک بار هم شده سوارش شوم،بهم گفت:دوست داری سوارش بشی گفتم میشه؟ گفت: اگر بزاری لمست کنم میشه،معنی حرفش را نفهمیدم اما دیدم که دارد اندام های خصوصی ام را لمس می کند،ترسیده بودم ازش خواستم که دیگر ادامه ندهد اما گوش نکرد،نمی توانستم از دستش خلاص شوم.»

محسن مردی 30 ساله است که وقتی 6 بیشتر نداشته از سوی پسر دائیش مورد تعرض قرار گرفته است، او می گوید بعد از اینکه مورد آزار قرار گرفت توسط پسر دائیش تهدید شد که اگر به کسی بگوید، او را می کشد.

محسن که اکنون جلسات روان درمانی را سپری می کند معقتد است اگر خانواده ها آموزش های لازم را ببینند و به کودکان خودشان هم آموزش دهند، شاهد چنین آسیب های نخواهیم بود.

مینا کلانتری آسیب شناس و روان شناس اجتماعی معتقد است: ابتدا پدر و مادر باید تحت آموزش های لازم قرار بگیرند و بعد به کودکان آموزش های جنسی داده شود.

مینا کلانتری آسیب شناس و روان شناس اجتماعی در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری برنا درباره آموزش های جنسی به کودکان گفت: متاسفانه خود والیدین به طور کامل و جامع در مورد مسائل جنسی نمی دانند، بنا براین هنگامی که کودک درباه اینگونه مسائل از آن ها می پرسد پاسخ درستی دریافت نمی کند، پدر و مادر به کودک القاء می کنند که حرف زدن درباره این موضوع زشت و نادرست است و او نباید حرفی به زبان بیاورد.

کلانتری درباره ی تازه بودن آموزش مسائل جنسی به کودکان عنوان کرد: این آموزش امری جدید است و نیازمند کارشناسی دقیق و اصولی است. بسیاری از روانشناسان و متخصصان علوم رفتاری بر این عقیده هستند،این آموزش باید دارای یکسری ویژگی خاص باشد مانند: سن شروع یادگیری، کسی که آن را آموزش می دهد باید خودش کارشناس این حوزه باشد، اطلاعات داده شده به کودک باید با توجه به سن و شرایط اجتماعی کودک باشد و نحوه دادن چگونگی اطلاعات به کودکان است.

این روان شناس تاکید کرد:بزرگترین اشتباه این است که آموزش جنسی به طور  ناگهان به کودک داده شود، پدر و مادر باید یکسری مسائل را از همان دوران کودکی به فرزندشان آموزش دهند،والیدین باید آگاهی لازم را داشته باشند تا بدانند با توجه به سن کودک خود چگونه پاسخ این آگاهی بخشی و آموزش فرزند در هر سنی متفاوت است.

کلانتری درباره لزوم آگاهی پدر و مادر ارتباط با مسائل جنسی گفت: هنگامی که پدر و مادر برای پاسخ دهی به خردسال خود در مورد مسائل جنسی با برنامه و اطلات درست پیش بروند و صحیح ترین اطلاعات را در اختیار او قرار دهند از بروز بسیاری از مشکلات رفتاری و اختلالات جنسی در فرزندانشان جلوگیری خواهند کرد.

وی خاطر نشان کرد:متاسفانه به دلیل عدم آموزش های لازم، کودکانی که مورد آزار جنسی قرار می گیرند خودشان نمی دانند که مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته اند و اصلا آشنایی ندارند در مواقع لزوم چه کاری باید انجام دهند. 

پیشگیری از تعرض در سنین پائین به کودکان آموزش داده می شود،دربسیاری از  کشورها مربیان مخصوصی برای  چینین آموزش های درمهدهای کودک، پیش از دبستان تربیت می کنند، در این آموزش به کودکان یا داده می شود که هنگام در خطر قرار گرفتن چه کاری انجام دهند.این آموزش ها بر اساس مطالعات صورت گرفته در حوزه کودکان صورت گرفته است و تمام کارشناسی شده است .

کلانتری این آموزش را به این چنین بیان کرد: در ابتدا دختران و پسران خردسال در این کلاس ها شروع به کشیدن نقاشی می کنند،که این کار برای آن ها بسیار لذت بخش است .کودکان در دنیای نقاشی هر چه را که در خیال دارند به تصویر می کشند،در این کلاس از کودک می خواهند خودش را نقاشی کند و اندام های بدنش را با صدای بلند نام ببرد.

بعد از کشیدن نقاشی تمامی اعضای بدن کودکان وارد یک بازی می شوند که در باید نام اندام های خصوصی بدنشان را بگویند، هدف از این بازی این است که خجالت و شرمی که در مورد این عضوها وجود دارد از میان برود،اگر کسی عضو تکراری را نام ببرد از بازی خارج می شود .

این بازی به خاطر آن است که تابو نام نبردن از اندام های خصوصی از بین برود،کودکان شرم می کنند از اینکه نام اندام های خودشان را بر زبان بیاورند حتی وقتی که در این نواحی درد دارند،زیرا فکرمی کنند بر زبان بیاورند حرف زشتی زده اند.

در این میان برای آشنایی کودک با اندام عمل دفع به او توضیح داده می شود و اندام های که این کار را انجام می دهند.

وقتی که برای کودک توضیح داده می شود راحتر به این اندام ها فکر کنند و راجع به آن ها به راحتی صحبت کنند،در این دوره از آموزش به خردسالان گفته می شود عضوهای خصوصی خود را باید با لباس بپوشانند .

در قدم بعدی با آنها گفته می شود که لمس کردن چیست و چه کسانی حق دارند آن اندام ها را لمس کنند در چه شرایطی.به کودکان باید گفت فقط پدر و مادر و پزشک در صورت حضور والیدین حق لمس او را دارد.

بعد از گذراندن این دورها زمان آن فرا می رسد که به آن ها بگویم که برخی افراد مشکلات روحی دارند و دوست دارند به اندام های خصوصی کودکان دست بزنند وقتی او مورد لمس قرار گرفت باید به آن شخص نه بگوید و فورا محل را ترک کند، به پدر و مادر بگوید که چه اتفاقی رخ داده.

وی در پایان خاطر نشان کرد آموزش های لازم به کودکان باعث می شود که خیلی از اتفاقاتی که باعث نابودی دنیای کودکانه ی او می شود جلوگیری گند.

 

نظر شما