صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

واقعیت مصاحبه با بزرگان حوزه در مورد صلاحیت "سید حسن"چه بود؟

تایید کنندگان مرجعیت مقام معظم رهبری، اجتهاد سید حسن را تایید کردند

۱۳۹۴/۱۰/۲۲ - ۱۰:۱۳:۰۹
کد خبر: ۳۶۰۱۶۶
خبرگزاری برنا- سه تن از کسانى که اجتهاد یادگار امام را تأیید کرده اند همان شاهدان صادقى هستند که مرجعیت مقام معظم رهبرى را تأیید کرده بودند

١. تقریباً همه بزرگان حوزه، حقیر را به خوبى مى شناسند و این افتخار را داشته ام که با آنها در سالهاى اخیر گفتگوى اختصاصى داشته باشم. ( در کارنامه چهار سال فعالیت خبرى خود، نزدیک هزار گفتگوى اختصاصى با بزرگان حوزه انجام داده ام که مى تواند در کتاب گینس هم ثبت شود!). کامپیوتر حقیر در بر دارنده صوت قریب به اتفاق این گفتگوهاى ارزشمند و بعضاً تاریخى است. تا دیروز هم هیچ گاه مصاحبه هایم مورد تردید قرار نگرفته بوده اند و جز اکرام و احترام چیزى از این بزرگان نصیبم نشده است.

٢. در روزهاى گذشته رسانه هاى مخالف حضور یادگار گرانقدر امام، حضرت آیت الله سید حسن خمینى، خط خبرى جدیدى را آغاز کردند و تنها راه احراز صلاحیت علمى داوطلبان را، شرکت در آزمون شوراى نگهبان اعلام کردند! و در حالى که هیچ دعوتنامه اى براى مجتهد عزیز صادر نشده، عدم حضورش را به عنوان انصراف تلقى کردند!

٣.بنده نیز احساس وظیفه کردم و از محضر بیش از بیست تن از فقیهان به نام حوزه دو سؤال را پرسیدم:

الف: راه هاى احراز صلاحیت علمى و اجتهاد یک فرد به طور کلى چیست؟

ب: آیا با توجه به اینکه از آیت الله حاج سید حسن خمینى کتاب هاى علمى و صدها ساعت صوت موجود است، براى شوراى نگهبان "ممکن" است که با رجوع به آنها، صلاحیت علمى ایشان را احراز کنند؟ به بیان دیگر آیا صلاحیت علمى یادگار امام با توجه به کتب علمیه و صوتهاى درس، "قابل" احراز مى باشد؟

٤. تمامى کسانى که به سؤال بنده پاسخ دادند از جمله سرور معظممان آیت الله علوى گرگانى و سایر بزرگواران، در پاسخ به سؤال اول راههاى احراز اجتهاد از منظر فقهى را پاسخ داده و در سؤال دوم نیز فرمودند: بله؛ شوراى نگهبان مى تواند با مراجعه به آثار علمى ایشان، وظیفه ى خود را انجام دهد( که این به معناى تکذیب خط خبرى مذکور در بند ٢ بود). و صوت این مصاحبه ها نیز در کامپیوتر من ذخیره شده و قابل ارائه است.

٥. در هنگام انتشار این مصاحبه ها، بعضى از رسانه ها عمداً و بعضى سهواً مصاحبه ها را به معناى "تأیید" اجتهاد یادگار امام توسط علماى حوزه منتشر کردند و سپس رسانه هاى معاندى که تمام توانشان را جهت تخریب بیت امام به کار بسته اند به طور سازمان یافته از این بزرگان پرسیدند که آیا شما اجتهاد ایشان را "تأیید" کرده اید؟

یعنى سؤالى کاملاً انحرافى و مشوب به اغراض کثیف سیاسى! و کاملاً غیر مرتبط با آنچه بنده از محضرشان پرسیده بودم!

و از همه عبرت آموزتر و هوش رباتر این بود که "صداى جمهورى اسلامى" که از کنار تأییدهاى محکم علماى بزرگ نسبت به بیت امام به سکوت مى گذرد و اخبار ایشان را نیز به طور کامل سانسور مى کند، خبر تکذیب غیر کامل یکى از علما را به گوش مردم مى رساند! من خود در تاکسى شنیدم که صداى ملى، تکذیب یکى از این بزرگواران را اطلاع رسانى کرد! جلّ الخالق از بغض و حقد نسبت به بیت بنیانگذار امام!

٦. البته بعضى از آن بزرگان همچون آیات:محفوظى، سید جعفر کریمى، مسعودى خمینى، احمد بهشتى و... در پاسخ به سؤال بنده، به صراحت اجتهاد یادگار عزیز امام را نیز "تأیید" کردند اما گروه دیگر صرفاً "قابلیت احراز" را مورد تاکید قرار دادند. از جمله حضرت آیت الله کریمى جهرمى و آیت الله ایمانى و...

٧. در این دو روز جداى از خط تخریب علیه یادگار عزیز امام _که بى شک بى نتیجه است و به برکت روح پرفتوح امام، این خورشید تابان روز به روز پر نورتر خواهد شد_ ، این رسانه ها با اعتبار رسانه اى بنده بازى کرده و مرا به جعل خبر متهم کردند و من که دستم از همه جا کوتاه است ایشان را به جدم واگذار مى کنم و البته به جهت معذورات اخلاقى از انتشار بعضى از صوتها خود دارى مى کنم.

٨. سخنى هم با سه بزرگوارى ( از جمع بیش از بیست آیت الهى که با بنده گفتگو کرده اند) که به سؤالات انحرافى پاسخ به حق دادند و به نوعى موجب تکذیب من شدند دارم: حضرات آیات! من شما را آیات الهى مى دانم و شما را پیروان راستین ائمه صادقین مى شمرم! من واقع را به رشته تحریر در آوردم: آیا این نوشته مرا نیز "تکذیب"مى فرمایید؟

٩. در پایان به عنوان یک "طلبه" که بر حسب احساس وظیفه شرعى، اهل رسانه نیز شده است، به بزرگواران شوراى نگهبان خاضعانه یادآورى مى کنم: سه تن از بزرگانى که در مصاحبه با بنده اجتهاد آیت الله مظلوم سید حسن خمینى را "تأیید" کرده اند( آیات: محفوظى، کریمى و امینى) همان شاهدان صادقى هستند که در بزنگاه تاریخ، مرجعیت مقام معظم و منیع رهبرى را "تأیید" کرده اند. چگونه مى توان سخن نااهلان را ملاک قرار داد و گفت اجتهاد یادگار امام "قابل احراز" نیست و شهادت این بزرگواران بى اثر است؟!

نظر شما