به گزارش خبرگزاری برنا، حبیب اسماعیلی از جمله چهره های قدیمی سینمای ایران است که حیطه های مختلف از بازیگری تا تهیه کنندگی را تجربه کرده و در سالهای اخیر نیز یکی از پخش کنندگان فعال سینمای ایران بوده است.
اسماعیلی که مدیریت شرکت رسانه فیلمسازان مولود را برعهده دارد در تازه ترین گفتگوی تفصیلی خود که با “بانی فیلم” انجام شده در کنار پیشنهادات جالبی که برای جدی گرفتن مقوله پخش ارائه داده هشدارهایی را هم به شورای صنفی نمایش داده تا جدیت بیشتری در تنظیم آیین نامه اکران ۹۵ به خرج دهند.
این پخش کننده در جایی از گفتگوی خود هم اشاراتی کرده به چندشغله بودن اعضای شورای صنفی نمایش که باعث میشود هنگام تصمیم گیری درباره اکران فیلمها مسئولیتهای دیگر خود را هم دخیل کنند.
در حال حاضر چه مشکلاتی گریبانگیر اکران فیلمهاست؟
– مشکلات اکران در سینمای ایران بسیار زیاد است، اما به اعتقاد من اساسیترین مشکلی که وجود دارد، نبود سالن سینماست. یعنی تمام این بحثهایی که باند بازیها، فیلم سوزیها و… تعبیر میشوند همگی نشات گرفته از این است که تعداد سالنهای سینمای ما گنجایش این همه فیلمهای تولیدی را ندارد. اگر به اندازه کافی سالن سینما داشته باشیم این سینماداران هستند که برای اکران فیلم به دنبال دفاتر پخش و صاحبان فیلم میروند و متقاضی اکران میشوند. ما سالانه حدود ۱۰۰ فیلم تولیدی داریم در حالی که گنجایش اکران در سینما ۵۰ تا ۶۰ فیلم است و حدود ۵۰-۴۰ فیلم دیگر از آنها یا در فصل بد اکران میشود یا در سانسهای محدود یا اصلاً اکران نمیشود و بنابراین صاحب فیلم ناراضی میشود. بارها گفتهایم اگر بودجهای که صرف این همه جشنوارههای رنگارنگ و بعضاً غیر ضروری میشود را به ساخت سالن اختصاص دهیم خیلی از مشکلات برطرف میشود. حتی میشود سالنی که با هزینه جشنوارهای ساخته میشود را به نام همان جشنواره ثبت کرد. مثلاً پردیس یاس یا پردیس رشد و… . ضمن اینکه معمولاً فیلمهای پر هزینه یا به اصطلاح فاخر هم که در گیشه جوابگو نیستند! از آن طرف این فیلمها را معمولاً برای حفظ آبرو هم که شده در اکران هم حمایت میکنند! یعنی علاوه بر بودجهای که صرف تولید میشود بودجهای را هم صرف اکران میکنند تا آمار فروش فیلم بالا باشد. جلوگیری از ساخت بعضی از این فیلمهای به اصطلاح فاخر میتواند به ساخت سالنهای سینما کمک کند!
به نظرم در چنین شرایطی شورای پروانه ساخت هم باید به تعداد فیلمهای کمتری پروانه بدهد…
– اتفاقاً ما بارها پیشنهاد دادیم که وقتی در سال بیشتر از ۶۰-۵۰ فیلم نمیتوانیم اکران کنیم این همه پروانه ساخت چه معنایی دارد! به نظرم مثل تمام دنیا باید از همان شروع تولید فیلم، دفاتر پخش نقش اساسی ایفا کنند. یعنی ساخت فیلم مرتبط با توزیع سینمای ایران باشد. به این صورت که وقتی فیلمساز میخواهد فیلمی بسازد اول به دفتر پخش مراجعه کند که آیا پخش کننده میتواند فیلم را توزیع کند یا خیر. اگر اینطور شود پخش کننده مانند تمام دنیا حتی هنگام تولید فیلم هم میتواند به آن کمک فکری و مالی کند. ضمن اینکه بعضی از آثار ساخته شده سینمایی، به درد تلهفیلم میخورند و اینها هم با آثار سینمایی یک جا پروانه میگیرند. اگر درست بررسی شود سالانه تا سقف حداکثر ۷۰ فیلم نباید بیشتر پروانه ساخت بگیرند. ضمن اینکه گرفتن شمار زیادی از فیلمها انحصارگرایی بوجود میآورد و داشتن فیلمهای زیاد در یک دفتر هم سرویس دهی میخواهد. امسال یکی از مشکلات ما این بوده که فیلمهایی که فاقد کشش و جذابیت بودند مورد حمایت قرار گرفتند و در سرگروهها اکران شدند…
از طرف کجا؟
– پخش و سرگروههای سینمایی. چطور ممکن است سرگروه سینمایی فیلمی را که طبق معیارهایی میداند مورد استقبال قرار نمیگیرد، برای اکران قبول کند! در آیین نامه شورای صنفی باید تمام مسائل دقیق و با جزئیات نوشته شود و هر کسی در طول سال با جلسات مختلف، تفسیری از این آیین نامه انجام ندهد. اتفاقی که متاسفانه با وجود نیت خیر اعضاء شورای صنفی نمایش، امسال اتفاق افتاده. اینطور که مثلاً به فیلمی که نفروخته یک هفته کمک کردند و بعد فیلمسازان دیگر هم خواستار کمک شدند. وقتی سینمایی سرگروه میشود تصمیماتاش از عهده یک نفر به عنوان مالک و صاحب سینما خارج میشود و آن فرد که تصمیم گیرنده برای انتخاب فیلم است به واقع امانتدار سینمای ایران است. یعنی نباید به قول معروف خودی یا غیر خودی کند!، هر فیلمی را از هر دفتری بر اساس رفاقت با صاحب آن دفتر اکران نکند، بلکه بر اساس جذابیت فیلم و استقبال مخاطب تصمیم بگیرد چون باید جوابگوی دیگر فیلمها و سینماهای زیر مجموعه خود هم باشد، شما مروری روی کیفیت و کمیت فیلمهای سال نیز داشته باشد و… . ما نباید فقط فروش در تهران را در نظر داشته باشیم. چون فروش فیلمها در شهرستانها واقعاً اسفناک است. از ماهها پیش قرار بود دو سه فیلم خوب اکران شوند که به سینماها رونق داده شود اما بعضی از دوستان صحبت از فیلم سوزی و… کردند! این اصلاً کار درست و حرفهای نیست…
در شرایطی که تقریبا هفتهای نیست که شاهد صدور پروانه ساخت و کلید خوردن چند پروژه سینمایی باشیم باید فکری هم کرد به حال اکران.
مگر ظرفیت اکران ما در سینماها چقدر است که این حجم بالای تولید را داریم؟ همین حالا مواجهیم با تعداد زیادی از آثار تولیدی سال قبل که به دلیل نبود سالن کافی پشت خط اکران مانده اند. پس بهتر است در صدور پروانه ساخت آثار سینمایی این کمبود فضا برای اکران نیز لحاظ شود.
همان طور که گفتم یکی از بزرگترین مشکلات سینمای ایران کمبود سالن است پس چرا در شرایطی که به تعداد کافی سالن نداریم مدام پروانه ساخت صادر می کنیم؟ مگر نه اینکه باید یک هماهنگی میان تولید و توزیع باشد؟ این هماهنگی هم ایجاد نمی شود مگر اینکه یا تعداد تولیداتمان کم شود تا تعداد سالنها، زیاد.
این روزها آیین نامه اکران ۹۵ در شورای صنفی نمایش در حال تدوین است. به عنوان عضوی از خانواده سینما به تهیه کنندگان و سرمایه گذاران مستقل سینمای ایران توصیه میکنم که اگر رفع مشکلات اکران یکی دو سال اخیر در تدوین آیین نامه لحاظ نشود قطعا در سال آینده بحران اکران به مراتب گسترده تر از سال جاری میشود و آن هنگام است که بیشتر از نیمی از محصولات سینمایی نخواهند توانست اکران عادلانه ای داشته باشند و در نهایت سوخت خواهند شد.
بحت اکران تک یا دو سانس چگونه است. آیا این شیوه منصفانهای است؟
– توزیع ناعادلانه فیلم در سینما و توزیع ناعادلانه سانس معضلی است که در همه این ماهها سینماگران مستقل را رنج داده است. سالن بیشتر باید در اختیار فیلمی قرار بگیرد که مخاطب بیشتری دارد نه فیلمی که وابسته به فلان شخص یا بهمان ارگان است.
خودی و غیرخودی کردن سینماگران در پخش فیلم اثرات سوئی را بر پیکره سینمای ایران وارد کرده و باعث شده مخاطبان به شدت از توزیع سانسهای سینماها به نفع فیلمهای خاص گلایه کنند.
یک نمونه اش در چند روز اخیر رخ داده است که مرتب با انتقادات مخاطبانی مواجه شده ایم که می گویند چرا فیلمی محترم که یک آسیب شناسی واقع گرایانه از بحرانهای خانوادگی ارائه می کند در سینمای محل سکونت آنها فقط روزی دو سانس نمایش دارد و فیلمی دیگر که خانواده ها به همراه فرزندان شان جرات دیدنش را ندارند روزی ۸ سانس روی پرده می رود؟
شورای صنفی نمایش برای تدوین آیین نامه سال آینده قطعا باید جلوی چنین بی عدالتی هایی را بگیرد و شرایطی را فراهم آورد که این گلایه ها کمتر شود.
چرا برخی فیلمها که در مقایسه با تولیدات سینمایی جایگاه کیفی پایینی دارند به شکل مناسب اکران میشوند؟
– متاسفانه در ماههای اخیر برخی فیلمها را دیده ایم که ساختاری ویدیویی یا هنر و تجربه ای دارند اما سر از سرگروهای سینمایی درآورده اند یا حتی آزاد اکران شده اند! این اجحاف است در حق فیلمسازی که اثرش را با پروانه سینمایی و با استانداردهای سینمایی ساخته است. یک بار برای همیشه باید جلوی این رویه را گرفت. معنا ندارد تله فیلم بتواند پروانه نمایش سینمایی بگیرد یا فیلمی که استانداردهای سینمای جذاب و ارزشی و حتی سرگرم کننده را ندارد تعداد بالایی از سالنها را اشغال کند.
و این میشود همان انحصارگرایی…
– … این دیگر از انحصاگرایی گذشته. اگر رقابتی هست باید در یک محیط سالم و شفاف صورت پذیرد.
سالها پیش کمپانیهای هالیوودی، موضوع اکران و پخش فیلم را از بخش تولید تفکیک کردند. در ایران به نظر میرسد یک سری اشخاص در شورای صنفی نمایش جایگاه حاکمیتی دارند. انگار تصمیم گیری از چرخه صاحب فیلم، سینمادار و پخش کننده خارج است. این نقصان را چگونه میتوان برطرف کرد و شما فکر میکنید در شورای صنفی چه کسانی باید ورود کنند که روال تصمیم گیری به صاحب فیلم، سینمادار و پخش کننده برگردد؟
– مسئله ضروری این است که دوستان تمام سر فصلها را از هم تفکیک کنند. یعنی دایره فعالیت و تعریف تهیهکننده، پخش کننده و سینما دار مشخص شود. امیدوارم کسی نرنجد، اما کسی که تهیهکننده، پخش کننده، سرگروه سینمایی و عضو شورای صنفی است مگر میتواند با کسی که تنها یک دفتر پخش دارد رقابت کند؟ همین طور که میگویید تقسیم بندی باید انجام شود. وقتی یک سینمادار صرفاً کارش سینماداری باشد تنها به چرخه اکران نگاه میکند. بررسی میکند ببیند چه فیلمی از کدام دفتر خوب است تا آن را اکران کند، اما الان با توجه به رقابتهای کاذبی که بوجود آمده اگر من صاحب سینما و صاحب دفتر پخش باشم میروم فیلمها را مونوپل خودم میکنم و اول به خودم سرویس میدهم که به همه بگویم اگر به دفتر پخش من فیلمتان را بدهید اتفاق خوب برای شما هم میافتد و در غیر این صورت سرویس خوبی به شما داده نمیشود. سرویس خوب از تعداد سالنها، سانسها شروع میشود تا ارتباطاتی که بین دوستان است و اگر چنانچه در هر عرصهای رقیب وجود داشته باشد رقابت معنا پیدا میکند و رقابت سالم قطعاً باعث رشد و بالندگی سینما است. نمونه خوباش عید پارسال که این اتفاق افتاد و چند دفتر پخش فیلمهای متفاوت داشتند و هرگز هم دست به تخریب هم نزدند. به نظرم شورای صنفی باید به این مسئله توجه کند که اعضایش چند شغله نباشند تا مجبور به حفظ منافع خودشان باشند امسال بعضی از فیلمهای خوب پشت اکران مانده و نمایش داده نشدهاند. بعضی از تهیهکنندهها به من اعتراض میکنند که وقتی فلان فیلم اکران شده چرا فیلم ما را اکران نکرده اند؟ من به شخصه هیچ فیلمی را ۳-۲ هفتهای اکران نمیکنم که فقط بگویم فیلم را گرفتم و آمارم را بالا اعلام کنم این از نظر من یعنی فیلم سوزی!
یعنی سرنوشت فیلم برای شما مهم است…
– بله کاملاً. من وقتی قرارداد یک فیلم را منعقد میکنم پای تمام مسائل آن هستم. ما باید فیلم و سینما را متعلق به همه بدانیم. من اگر در رقابت بخواهم به فیلمی ضربه بزنم در واقع به یک تهیهکننده و به کل سینما و سرمایه آن ضربه زدم. آیا درست است که من به عنوان یک پخش کننده به همکار خودم لطمه بزنم که فقط فیلم خودم را به نمایش بگذارم؟ ضمن اینکه سینما در سال گذشته نهایتا ۵۲ میلیارد تومان فروش داشته که برای کل مجموعه سینما در یک سال اصلاً رقمی نیست.
البته در حوزه پخش (خارج از نگاه انحصارگرایی) بعضی از دفاتر پخش عملاً از حیز انتفاع ساقط شدهاند…
– محدودیتی در تعداد فیلمهایی که هر دفتر پخش میگیرد ایجاد شد که متاسفانه یکسری از دفاتری که فکر میکردیم با این محدودیت بوجود آمده شروع به فعالیت میکنند این کار را انجام نداده اند. مضاف بر اینکه ۵۰ فیلم تولیدی در سال داریم با ۲۸-۲۷ دفتر پخشی که موجود است و خیلی از آنها سالهاست فعالیت نداشتند. همیشه اعتقادم بر این بوده که ما در صنفمان این دفاتر پخش را نباید کنار بگذاریم. چون قطعاً برخی از این دفاتر پخش اگر وارد چرخه فعالیت شوند رقابت و اکران سر و سامان بهتری خواهد گرفت. در سینما اگر طوری برنامه ریزی شود که هر که پول و قدرت دارد حرف اول را بزند انحصارگرایی بوجود میآید. رقابت با انحصارگرایی و تمامیت خواهی متفاوت است. اینکه مثلاً دفتر پخشی بیاید حتی فیلمهای ضعیف را هم بگیرد که به دفاتر دیگر فیلم نرسد یا در زمان اکران به فیلمهای خوب صدمه بزند ناعادلانه و غیرانسانی است. متاسفانه در ۶ ماه دوم امسال با هیاهویی که با عنوان فیلم سوزی راه انداختند فیلمهایی اکران شد که مناسب اکران سینمایی نبود و به نظر من همان فیلمها سوخته شد». فیلمی مثل «من سالوادور نیستم» در همین فصل قطعاً میتوانست رونقی به گیشهها ببخشد. اصلاً باید برای تهیهکننده این فیلم که در این فصل قصد اکران این فیلم را داشت امتیازات ویژهای هم قائل میشدند. متاسفانه برخی از دوستان ما در قالب تهیهکننده، پخش یا سینماداری کاری کردند که این فیلم اکران نشود. فقط به این خاطر که فیلم خودشان صدمه نبیند و از فروش بالاتری برخوردار شود! مگر در تابستان «گینس»، «نهنگ عنبر» و «عصر یخبندان» با هم اکران نشد، چطور آن زمان صدای کسی در نیامد و به فکر فیلمهای همزمان نبودند؟
«من سالوادور نیستم» چه زمانی اکران میشود؟
– برای عید ضمن اینکه به همه ثابت شد که این فیلم با تنگ نظری صدمه دید و بنابراین جزو اولویتها قرار دارد. این فیلم بسیار شریف است و یک فیلم تجاری صرف نیست. نمیدانم در چنین شرایطی دوستان فقط از اکران همین یک فیلم ترسیدند! مسلماً هر فیلم جای خودش را دارد.
گفتید محدودیتی در دفاتر داشتید مبنی بر در اختیار داشتن تنها ۸ فیلم، اما به نظر میرسد راههای فرار آن هم مهیاست! یعنی برخی دفاتر با قرار دادن برخی زیر مجموعهها برای خودشان یا در واقع شرکتهای صوری کارهای دیگری انجام میدهند…
– وقتی این کار انجام میشود همه متوجه میشوند. این مسئله خیلی واضح است. اینکه من ۸ فیلم را بگیریم و فیلمهای دیگری هم از راههای دیگر، عملاً جواب نمیدهد. ما موظف هستیم که قانون را رعایت کنیم و با هم صادق باشیم و قانون را رعایت و احترام به همکاران و حافظ منافع سرمایه تهیه کنندگان و صاحبان سینما باشیم؛ چه فیلمی که در اختیار ما باشد یا دفاتر دیگر.
از این منظر پخش کننده برای بیرون راندن رقبا ممکن است از چنین شیوههایی استفاده کند، اما سینمادار که متضرر این داستان است او چرا باید این کار را انجام دهد؟
– به نظر من اگر صداقت پیشه نموده و رقابتی سالم در کنار هم داشته باشیم میتوانیم به کلیت سینما کمک نمائیم.
مکانیزه کردن فروش بلیت چقدر برای جلوگیری از انحصارگرایی موثر بوده؟
– در کل خیلی خوب بوده. در واقع حسن بزرگی که دارد این است که کاملاً روشن و سهل الوصول است. چنین طرحهایی شاید باعث شود هر پخش کنندهای فیلمهای دیگران را فیلمهای خودش بداند، سرمایه دیگران را سرمایه خودش بداند، احترام به صنفاش بگذارد و در عین حال رقابتی بی تخریب داشته باشیم. دیدهایم آدمها و دفاتر پخش موفقی که در مرور زمان به فراموشی سپرده شده. بنابراین باید اصول انسانی را در کار رعایت کرد و ما خودمان حامی صنف خودمان باشیم نه دولتهایی که میآیند و میروند.
به نظر میرسید این پنهان کاری است که سینمای ایران را به سمت انحصارگرایی و مسائلی که متاسفانه اصول انسانی هم در آن رعایت نمیشود برده است…
– فکر میکنم مسئله پخش فیلم در داخل کشور تا حدودی حل شده است. به نظرم به جای اینکه بعضیها به این فکر کنند که چه کار باید کرد که دستها زیاد نشود به این فکر کنند که چه کار کنند که سینما به خارج از کشور صادر شود. برگشت سرمایه از آنجا به سینمای ایران کمک شایانی خواهد نمود. بازار سینمای ایران دیگر جوابگو نیست. اگر بتوانیم فعالیتهایمان را گسترده کنیم که سرمایه به سینمای ایران برگردد به نفع همه هست.
راستی از بازیگری شما چه خبر؟ کنارش گذاشتید؟
– من اصلاً به عشق بازیگری وارد سینما شدم. بعد از آن هم فیلم را به صورت تعاونی تهیه میکردیم. نمیدانم کم کاریام در بازیگری شاید به این خاطر باشد که وقتی سرگرم کار پخش شدیم از بازیگری دور ماندیم. البته وقتی تیم و فیلمنامه خوب باشد (مثل فیلم «۳۶۰ درجه») حتماً کار را قبول میکنم.
در تهیهکنندگی چطور؟ به نظر میآید کمی هم از تولید فیلم دور افتادهاید؟
– ما جزو اولین تهیهکنندگان سینما بودیم که به صورت تعاونی کار را شروع کردیم. تا این لحظه هم نه با بودجه دولتی کار کردیم و نه با پولهای کلان سرمایه گذاران خارج از سینما.
در حال حاضر پروانه فیلمنامهای به نام «شیب» از مانی باغبانی را در دست اقدام داریم.
پس اگر بخواهیم به یک جمع بندی در خصوص معضل اکران برسیم به شفاف سازی در حوزه پخش و سالن سازی بیشتر میرسیم…
– بله. امیدوارم حداقل برای نسل آینده همدلی صداقت در صنف ما حاکم شود.
بحت اکران تک یا دو سانس چگونه است. آیا این شیوه منصفانهای است؟
– توزیع ناعادلانه فیلم در سینما و توزیع ناعادلانه سانس معضلی است که در همه این ماهها سینماگران مستقل را رنج داده است. سالن بیشتر باید در اختیار فیلمی قرار بگیرد که مخاطب بیشتری دارد نه فیلمی که وابسته به فلان شخص یا بهمان ارگان است.
خودی و غیرخودی کردن سینماگران در پخش فیلم اثرات سوئی را بر پیکره سینمای ایران وارد کرده و باعث شده مخاطبان به شدت از توزیع سانسهای سینماها به نفع فیلمهای خاص گلایه کنند.
شورای صنفی نمایش برای تدوین آیین نامه سال آینده قطعا باید جلوی چنین بی عدالتی هایی را بگیرد و شرایطی را فراهم آورد که این گلایه ها کمتر شود.