به گزارش روی خط رسانه های خبرگزاری برنا، یکى از اصحاب رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم نزد آن حضرت از تنگدستى شکایت کرد. آن حضرت صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:
«ادم الطهارة یدیم علیک الرزق»1
اگر دائما با طهارت باشى، روزى تو ادامه مى یابد.
خداوند که رازق است بر طبق مصلحت، براى برخى، روزى زیاد و براى بعضى، روزى کم مقدر مىکند; ولى انسان طاهر و پاکدامن را تهى دست نمىگذارد و روزى او را تامین مىکند. البته از آن جا که آلودگى «درکات» دارد، طهارت نیز «درجات» خواهد داشت; بنابراین، رزق هم اقسامى پیدا مىکند.
این حدیث، معارف زیادى را در بر دارد. معناى دوام طهارت تنها این نیست که انسان، همیشه با وضو باشد; وضوى دائم یکى از اقسام طهارت است; مثلا، کسى که اهل کار و کسب نیست، طاهر نیست. چون براى کسى که بخواهد خود و عایله خود را تامین کند کسب، واجب است و او هرگز آلودگى ترک کسب را نمىتواند با وضوى دایمى ترمیم کند. چون دائم الوضو بودن، کارى مستحب و ترک کسب، کارى حرام است و حرام را نمىشود با مستحب جبران کرد. اگر کسى دائم الطهاره باشد، اولا وظیفههاى فقهى خود را مىشناسد و آنگاه به آنها عمل مىکند. کاسب طاهر، حلال مىخرد و حلال مىفروشد و احتکار، گرانفروشى و کم فروشى نمىکند:
«وَیْلٌ لِّلْمُطَفِّفِینَ الَّذِینَ إِذَا اکْتَالُواْ عَلَى النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ وَإِذَا کَالُوهُمْ أَو وَّزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ »2
قرآن کریم هشدار مىدهد که روزى وافر و فراوان، مصلحت همه نیست:
« وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ »3:
اگر وضع مالى گروه خاصى در جامعه، رو به «تکاثر» برود، فساد آنان دامنگیر عدهاى مىشود.
انسان، طغیان مىکند و طغیانش بر اثر بىنیاز دیدن خود از خدا یا از خلق است. «تکاثر» زمینهاى براى طغیان است. پس مصلحت نیست که همگان با تکاثر به سر برند
در جاى دیگر می فرماید:
«ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ »4
یا میفرماید:
«کَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَیَطْغَى أَن رَّآهُ اسْتَغْنَى »5
انسان، طغیان مىکند و طغیانش بر اثر بىنیاز دیدن خود از خدا یا از خلق است. «تکاثر» زمینهاى براى طغیان است. پس مصلحت نیست که همگان با تکاثر به سر برند; ولى کوثر که مال حلال کافى، براى اداره یک زندگى متوسط آبرومندانه است با مواظبت بر طهارت، تحصیل مىشود.
... نکته مهم آن است که روا نیست نیت شخص طاهر از طهارت، رسیدن به روزى فراوان باشد، چون او طهارت جان را وسیله رفاه تن قرار مىدهد. به عبارت دیگر اگر کسى سعى کند، گناه نکند و جانش را از آلودگى برهاند به این منظور که روزى مادى او زیاد بشود، او هدف والایى را وسیله چیزى پست قرار داده و درست مانند این است که به حکیم فرزانهاى دستور دهند اتاقى را رفت و روب کند. پس انسان باید بکوشد این طهارت را وسیله رزق مادى قرار ندهد.6
1. بحار،ج 105،ص 16; «ففعل ذلک فوسع علیه الرزق»(مستدرک الوسائل،ج 1،ص 300).
2. سوره مطففین، آیات 1-3.
3. سوره شورى، آیه 27.
4. سوره روم، آیه 41.
5. سوره علق، آیه 6-7.
6. تفسیر موضوعى قرآن کریم، جوادی آملی