صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

فراستی: «زاپاس» بهترین فیلم از نگاه من تا اکنون

۱۳۹۴/۱۱/۱۷ - ۱۶:۱۲:۳۱
کد خبر: ۳۷۰۳۲۷
بهمن ماه در پنجمین شب از برگزاری جشنواره فیلم فجر، چهارمین قسمت از ویژه برنامه «هفت» در برج میلاد کاخ جشنواره روی آنتن شبکه سه سیما رفت.

به گزارش خبرگزاری برنا، در ابتدای برنامه بهروز افخمی با اشاره به کیفیت فیلم های حاضر در جشنواره سی و چهارم فیلم فجر، گفت: تاکنون در میان فیلم های جشنواره 5 فیلم «نیمه شب اتفاق افتاد»، «ایستاده در غبار»، «بارکد»، «ابد و یک روز» و «زاپاس» را پسندیده ام.

در ادامه علیرضا رضاداد، دبیر چندین دوره جشنواره فیلم فجر میهمان ویژه این قسمت بود و با بهروز افخمی درخصوص وضعیت سینمای ایران گفتگو کرد. وی در ابتدای گفتگوی در پاسخ به این سوال که آیا واقعا مشاور آقای ایوبی هستید یا قهر کرده اید و این سمت نمادین است، گفت: به نظرم شایسته ترین مدیری که می توانست سینما را مدیریت کند آقای ایوبی است و بازگشتم به جهت شایستگی ایشان و نیاز سینما بود. یک حسن بزرگ آقای ایوبی این بود که در مورد ایشان پیش داوری وجود نداشت و ایشان هم پیش داوری درباره دیگران نداشت.

وی افزود: من قبل از آن نیز علاقمند به دبیری جشنواره نبودم و در سال 92 به آقای ایوبی چند نفری را پیشنهاد کرده بودم؛ از جمله آقای حیدری. اما آن سال فضا را طور دیگری دیدم و خود آقای ایوبی خواستند برای سال اول که حساسیت ها و فشارهایی خارج از سینما وجود داشت من خود دبیری کنم. سال دوم نیز آقای ایوبی معذوریت هایی روی سن برای بنده ایجاد کردند که مجبور شدم بمانم.

رضاداد درخصوص جشنواره فیلم فجر امسال گفت: من اگر دبیر جشنواره بودم حتما اعضای هیئت انتخاب را اعلام می کردم. چون آن کسانی که می خواهند به این جشنواره فیلم ارائه دهند خوب است بدانند به کجا می خواهند فیلم شان را ارائه دهند.

دبیر پیشین جشنواره فیلم فجر همچنین گفت: من گمان می کنم در دو سال اخیر آنچه می شد در سینما رخ دهد، رخ داده اما تا آنچه باید شود، فاصله زیاد داریم. هر دوره ای و هر مدیری اقتضاعات خود را پیدا می کند.

وی افزود: چیزی که مسئله امروز سینما شده بود فیلم هایی بود که بعد به «هنر و تجربه» نامگذاری شد و بحثی 10-15 ساله در سینماست. فیلم سازی ساده شده بود و جوانان ساختاری جدید را تجربه می کردند. امروز شاهدیم این فیلم ها هم در تولید و هم در اکران قواره پیدا کردند.

وی درخصوص جشنواره فیلم کودک نیز بیان داشت: شورای سیاست گذاری فیلم کودک با برنامه ریزی هایی که کرده است امیدوار است سال آینده واقعا چند فیلم خوب برای کودکان بتواند اکران کند.

در ادامه برنامه محمدرضا شفیعی در گفتگو با دوربین برنامه «هفت» درخصوص چرایی راه نیافتن فیلم سینمایی «هیهات» به جشنواره فجر گفت: این را باید از آقای حیدری بپرسید.

وی ادامه داد: من نمی دانم ولی شما سلام من را به ایشان برسانید و از طرف من به او بگوئید به هرحال آن چیزی که می ماند صداقت است. این جشنواره تمام می شود اما آنچه می ماند صداقت است.

در ادامه برنامه رسول صدرعاملی میزبان کمال تبریزی، مینا ساداتی و میلاد کی مرام بود. کمال تبریزی در ابتدای گفتگوی خود گفت: من در مقام کارگردان فیلم سینمایی «امکان مینا» به برنامه «هفت» آمدم.

این کارگردان در واکنش به گفته بهروز افخمی درخصوص آنکه «کمال تبریزی من را دوست ندارد و به سختی به برنامه ما آمد» گفت: من نه تنها تو را دوست دارم بلکه مسعود فراستی را نیز دوست دارم! حداقل خودش را خیلی دوست دارم، اگر نقدهایش را دوست نداشته باشم.

وی درخصوص ورشکسته بودن سینما گفت: من معتقدم ما بیننده هایمان را داریم. کسانی که عاشق سینمایند هنوز هستند. دلیل اینکه سینما نمی آیند فیلم های ما هستند. فیلمسازها باید بدانند بیننده هایشان سخت پسند شده اند.

در بخش انتهایی برنامه نیز مسعود فراستی به همراه کامیار محسنین و جواد طوسی به نقد فیلم های روز جشنواره فیلم فجر پرداخت.

کامیار محسنین در خصوص فیلم «هفت ماهگی» گفت: این فیلم خیلی فیلم عجیبی است. یک نمونه دفرمه شده کامل از فیلم فارسی است که اتفاقاتی که در آن می افتد خیلی اغراق آمیزتر از یک فیلم فارسی است. خیلی وضعیت عجیبی در وجود فیلم دارد. شوخی های فیلم خیلی عجیب است. شخصیت زن می گوید ازدواج مثل جای پارک می ماند و شخصیت مردم می گوید پس من می خواهم دوبله پارک کنم.

وی ادامه داد: یک زمانی وقتی اسم محمود کلاری به عنوان فیلمبردار می آمد همه انتظار داشتند چند قاب بندی فوق العاده ببینند. اما اینجا واقعا هیچ دست مایه ای وجود ندارد که محمود کلاری بخواهد یک قاب ماندگار ایجاد کند. به نظرم این فیلم به نسبت «کوچه بی نام» پسرفت بود.

در ادامه مسعود فراستی نیز با تمجید از فیلم «زاپاس» آن را بهترین فیلم جشنواره تاکنون از نگاه خود دانست و گفت: «زاپاس» بی ادعا، تلویزیونی و خوب است. من شخصا فکر می کنم تا این لحظه همچنان «زاپاس» بهترین فیلم جشنواره است. می نشینیم، می بینیم و احساس توهین به خود نمی کنیم. بازی خوب جعفری و جواد عزتی را شاهدیم. فیلم سالم و سرگرم کننده ای است. اذیتت کننده نیست. تنها فیلمی که من را اذیت نکرد.

وی همچنین درخصوص فیلم «دلبری» نیز که در روزهای اخیر با تمجید او از بازی هنگامه قاضیانی همراه بود، توضیح داد: هنگامه قاضیانی در «دلبری» فوق العاده است. با اینکه فیلم اصلا درنیامده و در سینما غلط های عجیب و غریب دارد ولی یک کار غیرممکن می کند که با وجود قاضیانی ممکن شده است. قاضیانی یک شوی تک نفره اجرا می کند. از این نظر به نظرم فیلم قابل دفاع است و من از بازی قاضیانی دفاع می کنم.

در ادامه جواد طوسی نیز درخصوص فیلم «نفس» به کارگردانی نرگس آبیار بیان داشت: «نفس» آنقدر نگاه متکثری دارد که هیج منظقی پشت آن نیست. راوی ای که قرار است از نگاه ما به تاریخ نگاه کند، اما مرز فانتزی، واقعیت و کودکانه قاطی می شود و این تاریخی که گاهی وجه پروپاگاندا پیدا می کند را شاهدیم. فیلمی بدون قصه و نچسب که به نظرم «نفس» نسبت به فیلم قبلی آبیار پسرفت بود. نمی دانم چرا این حجم سرمایه را خرج کاری کرده که مخاطب نمی تواند با آن رابطه برقرار کند.

بخش انتهایی میز نقد «هفت» به نقد و بررسی فیلم سینمایی «بادیگارد» تازه ترین ساخته ابراهیم حاتمی کیا اختصاص یافت. جواد طوسی در این خصوص گفت: «بادیگارد» یک تصویر کاملا معاصری را از ابراهیم حاتمی کیا نشان میدهد با تمام وجوه خاکستری اش. قهرمان نابود شده ای که می خواهد سنگ اصولگرایی را به سینه بزند. در عین حال که ابراهیم حاتمی کیا نشان داده قصه تعریف کردن را بلد است و ملودرام را خوب می داند، اما برخی بخش های فیلم منطقی ندارد. نظیر صحنه های مستند آموزش رزمی. آدم ضدقهرمان شده یکهو روئین تن می شود. پایان بندی فیلم در سکانس تونل خوب ایحاد شده اما فیلم پارادوکس هایی دارد.

وی افزود: در واقع «بادیگارد» حدیث نفس فیلمسازی است که در مرز اصولگرایی و تردید است. حاتمی کیا در یک تردید تاریخی غریبی گیر افتاده است. نوع دیگری از این دست فیلمسازها را آثار مسعود کیمیایی می بینیم که دوران قهرمانش به سر رسیده است و او تلاش می کند نجاتش دهد. فیلم یک خودی و ناخودی دارد. خودی ها از دیدگاه حاتمی کیا بر حقن و باقی مردم نیستند.

در ادامه کامیار محسنین نیز اظهار داشت: برای من ناراحت کننده است درباره دو فیلم امشب حرف زدن. یکی فیلم ابراهیم حاتمی کیا و یکی کمال تبریزی. این دو نفر کسانی هستند که نقاط روشنی را در سینمای بعد از انقلاب نشان دادند. اما به تازگی فیلمسازان به جای آنکه فیلم های خودشان را بسازند در مسیری می افتند که می خواهند با استفاده از منطق نبرد خیر و شر آمریکایی و با منطق قهرمان های امریکایی خودشان را پیش ببرند و از خودشان به شدت دور بشوند.

این منتقد ادامه داد: به همین جهت در «بادیگارد» نمایش می بینیم که در بسیاری موارد آن باروپذیری را ندارد. ابراهیم حاتمی کیا روزگاری با توجه به آن چیزی که خود تجربه اش را کرده بود می توانست در «دیده بان» از یک سوژه غیرممکن یک سینما بسازد و مخاطب را به دنبال خود بکشاند. اما ابراهیم حاتمی کیای امروز دیگر آن خاصیت را ندارد.

وی افزود: فیلم بیشتر از آنکه به تجربه زیستی ما نزدیک باشد به نظر می رسد خیلی توریستی است. از ابتدا انگار با یک فیلم اکشن آمریکایی طرف هستیم که می خواهد بگوید بیائید فیلم من را ببینید.

حاتمی کیا نشان داده خوب می تواند ملودرام خلق کند. اما ملودرام فیلم به مرور قربانی حوادث می شود و دیگر ارتباط انسانی بین شخصیت ها را نمی بینیم.

محسنین نهایتا بیان داشت: من فکر می کنم این بازی ای که شروع شده به ضرر سینمای ایران است. امروز چه می بینیم؟ داریم می بینیم خودمان می خواهیم نسخه ای از فیلم های آمریکایی بسازیم؟ فکر می کنم داریم خیلی چیزها را به این قیمت از دست می دهیم. فیلم خوب مجموعه ای از سکانس های فوق العاده نیست. فیلم خوب چند صحنه خیلی خوب دارد و بسیاری صحنه متوسط. فقط صحنه بد ندارد.

در ادامه مسعود فراستی نیز در این خصوص گفت: من امیدوار بودم بعد از فیلم «چ» که ابراهیم را رشد داد و برگرداند به روزهای اوج، این فیلم ادامه دهنده «چ» باشد و اما «بادیگارد» عقبگرد بزرگی برای او بود. در تیتراژ پایانی فیلم که دوربین وارد نور می شود و خوب هم بود می بینیم عکس «بادیگارد» کوچک می شود اسم «بادیگارد» می آید و الف آن می شود ابراهیم حاتمی کیا. این یعنی «بادیگارد» ابراهیم بود؟ این فیلم بازگشت به آژانس بود. که آنجا نیز نگاه فیلم علیه مردم است. اینجا هم همین را می بینیم که بادیگارد ارتباطی با مردم ندارد و اگر هم وارد می شود آنها را با مشت و لگد می زند. یک آدم جدا و بی ارتباط با مردمش و قهر با سیاسیون که اصلا درکش نمی کنیم.

وی ادامه داد: من اصلا نمی فهمم طلب این بادیگارد از دنیا چیست؟ به چه کسی و چرا شک کرده است؟ اگر من این شک را نفهمم، نمی فهمم با چه کسی طرف هستم. آیا با محافظی طرف هستم که سیاستمداران را محافط خود می کند و خود محافظ آدم های علمی می شود؟ این فیلم نه با مخاطب امروز نزدیکی دارد و نه با جهان قدیم ابراهیم حاتمی کیا.

فراستی مشکل فیلم «بادیگارد» را در آشفتگی فکری اثر دانست و گفت: مشکل در اجرا نیست. هرچند در اجرا هم گاهی کمیک می شود. حضور مریلا زارعی هم در فیلم اضافی است و اصلا حضورش حس نمی شود. «بادیگارد» یک فیلم هدر شده حیف است.

نظر شما