صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

گفت‌وگو با فیلمساز شهرستانی

راه نجات سینمای ایران از شهرستان‌ها می‌گذرد/ شهرستان‌ها در سینمای ایران جایگاهی ندارند

۱۳۹۴/۱۱/۲۳ - ۱۳:۵۴:۵۲
کد خبر: ۳۷۲۴۹۸
اگر بخواهم واضح‌تر حرف بزنم باید بگویم؛ جشنواره‌ها تبدیل به جشن‌هایی مخصوص تهرانی‌ها و فیلم‌های ایرانی در حقیقت تبدیل به فیلم‌های تهرانی شده‌اند، با قصه‌هایی شبیه به هم و آدم‌هایی شبیه به هم. یا قصه‌ها آپارتمانی هستند یا از تهران قدیم می‌گویند و یا جوانان تهرانی.

به گزارش خبرگزاری برنا از سیستان و بلوچستان  ، این روزها تب و تاب جشنواره  فجر در تمام کشور جاری شده است به ویژه در شهرهایی که برخی از فیلم‌های فجر در آنها اکران می‌شود مانند زاهدان. در این روزهای سینمایی به سراغ یکی از فیلم‌سازان زاهدانی رفته‌ایم تا درباره شرایط سینما در کشور، شهرستان‌ها و به ویژه سیستان و بلوچستان با او به گفت‌وگو بنشینیم.

مهدی رخشانی سال‌هاست در عرصه‌های مختلف سینما و تلویزیون در حال فعالیت است و آخرین حضورش در جشنواره سینما حقیقت ایران با مستند تازه‌اش «خطوط ناپیدا» بود.

آنچه در ادامه می‌خوانید ماحصل همین دیداراست ...

گفت‌وگویم را با این هنرمند فیلمساز بسیار ساده و صمیمی آغاز می‌کنم، به او می‌گویم، مهدی رخشانی را اگر چه بسیاری با نوشته‌هایی که ادبیات خاص خود را دارد می‌شناسند اما از او می‌خواهم تا کمی بیشتر از خودش بگوید؟ این که متولد چه روز و ماه و سالی است، تحصیلات ابتدایی را در کجا گذرانده، رشته  تحصیلی اش چیست؟ کجا زندگی می‌کرده و الان کجا زندگی می‌کند؟ متاهل است؟ چند فرزند دارد و هر چه خودش نیاز می‌بیند که برای معرفی بیان کند؟

سپاس از اینکه در این روزهای سینمایی کشور با من هم کلام شدید، راستش این سئوال اول شما تقریباً ده سئوال در دلش جا داشت، یعنی یک بیوگرافی باید تعریف کنم. اما بسیار خلاصه بگویم که من در میانه دهه  50 متولد شدم، روز وسط دهه  50، حالا شما روز و ماه و سالش را حساب کنید.

متولد زاهدان و بزرگ شده  همین شهر عزیز هستم، تمامی تحصیلاتم از ابتدایی تا کارشناسی صنایع دستی را هم در همین دیار گذرانده‌ام در سال 82 ازدواج کرده‌ام و خوشبختانه همسر بنده هم در وادی هنر است و در رشته  گرافیک درس خوانده و البته یک پسر 11 ساله هم داریم.

فیلمسازی را از کجا و چگونه آغاز کرده‌اید، اصلاً چرا فیلمسازی؟

من از کودکی نقاشی می‌کشیدم و به واسطه حضور خواهر بزرگترم که شاعر است و رابطه  خوبی با هم داشتیم چیزهایی می‌نوشتم که قطعاً ارزش هنری نداشت اما منظم بود، من در آن سال‌ها تقریباً کمترین رابطه را با سینما داشتم تا زمانی که در سال‌های آخر دبیرستان حدود سال 72 به واسطه کار طراحی که علاقه‌ام بود برای اجرای اتودهای اولیه  یک کار انیمیشن با انجمن سینمای جوان آشنا شدم و انگار به دنیای جدیدی وارد شدم و آدم‌های متفاوتی را دیدم، دنیای سینما بسیار جذبم کرد، راستش داود جان وقتی به آن روزها فکر می‌کنم درست یادم نمی‌آید که چگونه وارد این دنیای جذاب شدم... مثل عاشقی که نقطه  آغاز عشقش را به یاد نمی‌آورد، بهار بود و من از خیابان مهران قدیم که انجمن آنجا بود می‌گذشتم، یک لحظه چشم من و سینما در چشم هم افتاد و یک دل نه صد دل...(می خندد)

اگر خیلی رومانتیک حرف نزنم مثل یک فیلم بود که تیتراژ نداشت، یک دفعه دیدم در دنیای فیلم قرار گرفتم و هر لحظه در جادوی تاریک سینما بیشتر فرو رفتم.

همه  هنرمندان در طول زندگی هنری‌شان به ویژه آن زمان که تازه کاری را آغاز کرده‌اند تاثیرپذیری زیادی از راهنما، مرشد، استاد و یا هر عنوان دیگری که بتوان برای آن فرد گذاشت دارند؟ این شخص برای شما چه کسی است؟

آن دوران انجمن را خوب به یاد دارم که پر بود از آدم‌های خلاق و اهل مطالعه، خوش فکر و اهل کار، طبیعی است که وقتی در دنیای این آدم‌ها قرار گرفتم هر لحظه چیزی یاد می‌گرفتم و هر جا می‌رفتم در حال آموختن بودم، روحیه پرشور علی شهری در جذب من بسیار مؤثر بود اما شکی نیست که عزیزانی مثل مهدی نجارپیشه، عباس حداد، سیدجواد موسوی، رضا عرب، مهدی فروغی، علیرضا سپهری و دیگر دوستانم بسیار در شکل گیری کارهای سینمایی من مؤثر بودند.

فیلم‌های شما در چه حوزه و بیشتر با چه هدفی است. این سئوال را از این جهت می‌پرسم که شما هم سردبیر یک روزنامه هستید و هم نویسنده اگر دنبال تأثیرگذاری در فرهنگ و هنر هستید که رسانه‌ای مثل روزنامه در دست دارید و یا اگر دنبال ثبت هستید نیز همان! چه چیزی باعث می‌شود مهدی رخشانی گاهی قلم را کنار بگذارد و دوربین به دست بگیرد؟

اگر بخواهم صادقانه حرف بزنم باید اعتراف کنم که هر چند نوشتن و تولید مطبوعاتی برای من جایگاه خاصی دارد اما دنیای سینما دنیای احساسات خالص زندگی است یعنی شما در فیلم مستند برای ثبت گوشه‌ای از واقعیت ساعت‌ها، ماه‌ها و شاید سال‌ها وقت می‌گذارید تا یک نگاه، یک حرکت  یا یک برش از واقعیت زندگی را به تصویر بکشید این به نظر من بی‌واسطه‌ترین شیوه  ثبت یک واقعیت است یعنی ناب‌ترین شکل خلق زندگی، این دنیا برای من بی‌نهایت جذاب و معنی‌دار است از طرفی اگر به دنیای سینمای داستانی وارد شویم همین جستجو وتلاش را این بار در رویا و آرزوهای‌مان داریم که باز می‌توان گفت، ساخت یک فیلم داستانی خوب، بی‌نظیرترین شکل تجسم رؤیاهای انسان است.

به نظر من سینما حقیقی‌ترین حقیقت و رویایی‌ترین رویای جهان است و این یعنی تو به عنوان یک آفریننده می‌توانی هر چه بخواهی خلق کنی، خوب چه چیزی شورآفرین تر از این در دنیا وجود دارد؟ که تو خالق باشی و دیگران از دریچه تو به آفریده‌ات نگاه کنند. در نتیجه تو هر لحظه در جستجوی بهتر شدن خودت و اثرت خواهی بود، چرا که هر لحظه در معرض دیده شدن هستی و همچنین اطرافت را در معرض دید قرار می‌دهی پس اطرافت هم باید بهتر شوند و این هدف من است؛ بهتر شدن خودم و دنیا.

این روزها، بزرگترین جشن سینمای ایران در حال برگزاری است سهم استان ما در این جشن بزرگ کجاست؟ اساساً این جشنواره در استان‌های دورافتاده و شهرستان‌های ایران هم تأثیرگذار هست؟

جشنواره‌ها با وجود تأثیرات مثبت و هیجانی که در فضای سینمایی جهان و کشور به وجود می‌آورند تنها به درد تشویق و ایجاد شور می‌خورند، جشنواره فجر هم مثل باقی جشنواره‌ها اما به نظر من در حال حاضر آن چیزی که سینمای ما احتیاج دارد سالن سینما و تماشاگر است، آن چیزی که سینمای ما احتیاج دارد دمیده شدن روح تازه‌ای برای تولید فیلم‌ها از جنس کل ایران است، اگر بخواهم واضح‌تر حرف بزنم باید بگویم؛ جشنواره‌ها تبدیل به جشن‌هایی مخصوص تهرانی‌ها و فیلم‌های ایرانی در حقیقت تبدیل به فیلم‌های تهرانی شده‌اند، با قصه‌هایی شبیه به هم و آدم‌هایی شبیه به هم. یا قصه‌ها آپارتمانی هستند یا از تهران قدیم می‌گویند و یا جوانان تهرانی.

باید اشاره کنم الان فیلم‌سازان جوان خیلی خوب کار می‌کنند و به نظر من فضای فیلم‌سازی ایران به سمت بازسازی خودش حرکت می‌کند اما یکی از چرخ‌هایش لنگ می‌زند و آن استفاده از استعدادها، جغرافیا و قصه‌های فولکوریک ماست، به نظر من راه نجات سینمای ایران از شهرستان‌ها می‌گذرد، همه  ایران باید خودشان را جزئی از سینمای ایران بدانند، نه اینکه منِ جوان زاهدانی بعد از 20 سال تلاش در عرصه  سینما باز هم همانجایی باشم که 20 سال پیش بودم، چون آشنا و ارتباطی ندارم و ساختار سینمای ما هم اینقدر ناقص است که شهرستان‌ها جایی در آن ندارند.

اگر ساختار سینمای ایران جوان‌های تازه کار شهرستانی را با ایده‌های خوب و لوکیشن‌های کمتر دیده شده و دنیایی از قصه‌ها و داستان‌های جذاب، حمایت کند دوباره می‌شود فیلم‌های خوبی ساخت و روحی تازه در سینمای ایران دمیده می‌شود، تماشاچی به سینما خواهد آمد و کل ایران سینمای کشور را متعلق به خودش می‌داند. در حال حاضر ببینید وضعیت سالن‌های سینما در شهرستان‌ها چگونه است؟ بیشتر شهرستان‌ها سینما ندارند، همین استان پهناور سیستان و بلوچستان یک سینمای درست و حسابی ندارد، حتی فرض بر اینکه این یک سالن هم خوب باشد، تصور کنید استانی که ابعادش با اندازه  چند کشور اروپایی برابری می‌کند فقط یک سالن سینما دارد، پس ابتدا باید به فکر ساخت و نگهداری سالن سینما باشیم و بعد هم ساخت فیلم‌هایی با نشانه‌هایی از کل کشور، شما از سهم استان ما در سینمای کشور حرف زدید، من می‌گویم نه در حال حاضر که در طول تاریخ سینمای کشور، فیلمسازان استان ما حتی یک فیلم سینمایی نساخته‌اند، دقت کنید، هیچ فیلم سینمایی، من می‌خواهم بدانم کجایند نمایندگان استان ما، مسئولان فرهنگی استان و استاندار و بزرگان فرهنگی استان تا حق سینمای استان را از کشور بگیرند، کجایند آن نمایندگانی که فریاد کمک به مردم را می‌زنند، به نظر من تمام مسئولان و نمایندگان باید دست به دست هم بدهند و اگر زورش را دارند یک فیلم سینمایی با هنرمندان فیلمساز استان بسازند، آن‌وقت ببینید چه تأثیر بزرگی در کشور خواهند داشت. اشکال اینجاست که این آقایان اهمیت هنر و مخصوصاً سینما را درست نمی‌شناسند تا برایش کاری انجام دهند.

به زعم بسیاری از همشهریانی که دغدغه فیلم دارند، بسیاری از آثار تولیدی استان، در حد استاندارد و سطح کشور نیست. آیا چنین چیزی صحت دارد و اگر دارد چطور شما حرف از ساخت فیلم سینمایی در استان می‌زنید؟

اگر مورد اشاره  شما آثاری‌ست که در تلویزیون تولید می‌شود باید بگویم تا حدود زیادی موافقم که البته تحلیل خودش را دارد و می‌شود راجع به آن گپ زد اما باید بگویم که صحبت من راجع به مدیوم سینما است که دنیایی متفاوت با تلویزیون دارد، در حوزه  سینمای کوتاه و مستند اجازه می‌خواهم مخالفت کنم، البته آثار تولیدی هنرمندان ما متاسفانه خیلی دیده نشده است که البته این هم یکی از نقاط ضعف دستگاه‌های فرهنگی و هنری استان ماست، اما ازدیده شدن آثار که بگذریم از نظر قوت و قدرت تولید ما در عرصه  سینمای استان از گذشته تا به امروز هنرمندان خوبی داشتیم که همواره در سطح کشور و حتی جهان حرف‌هایی برای گفتن داشته‌اند از دوستانم می‌توانم نام ببرم افرادی مثل: اسحق عرب، حسین ریگی، محمدعلی هاشم زهی و در این سال‌ها دوستانی مثل مازیار مشتاق گوهری، یاسر خیر و دیگرانی که آثاری ساخته‌اند که هم بازنمایی فرهنگ استان است و هم استاندارهای فیلمسازی بین‌المللی را داشته است و این اتفاق معمولاً از جمع‌های هنری خود بچه‌ها بیرون آمده و مراکز دولتی هرچند نقش داشته‌اند اما متأسفانه کمترین نقش برای آنها بوده است.

 چرا مگر  مسئولان باید چه کار کنند؟

منظورم بسترسازی است ببینید همیشه مسئولان از مشکلات امنیتی، مسائل قومی و مذهبی و اشکالات اجتماعی در استان حرف می‌زنند، من به عنوان هنرمندی که کار مطبوعاتی می‌کنم و علاقه‌مندی‌های اجتماعی دارم هیچ وقت ندیده‌ام که مراکز امنیتی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ما در استان چه در سیستم دولتی و چه غیردولتی بیایند و برنامه‌ریزی کنند و این مشکلات را با هنری مثل سینما از بین ببرند، به نظرم خیلی عجیب است  که مسئولان اینقدر در مورد مشکلات کوتاهی می‌کنند و در حاشیه هستند تا مشکل به درگیری و خشونت و خدای ناکرده به اعمال زور می‌رسد...

اصلاً چرا باید به اینجا برسد، چرا مسئولان بسترسازی فرهنگی نکنند که دنیای بهتری برای استان، مردم خوبمان و خودشان به وجود بیاید مگر تغییر ذائقه  فرهنگی- اجتماعی مردم به این سادگی‌هاست که به زور به وجود بیاید. به نظر من بزرگترین و عمیق‌ترین تأثیرات در جامعه با هنر سینما به وجود می‌آید، سینما هنریست که امروز و فردای جامعه را می‌تواند بسازد، اگر فیلم‌هایی خوب با نگاه به نیازها و فضای استان و با هدفگذاری مناسب ساخته شود  ظرف چند سال شرایط استان تغییر می‌کند و مهربانی و شادی آرام آرام در مردم نهادینه می‌شود، مردم جغرافیا، تاریخ و موقعیت اجتماعی خود را بهتر می‌شناسند و به دولت و خودشان کمک کرده و بهتر زندگی می‌کنند.

بررسی کنید و ببینید در تمام جهان برای تغییر در جامعه از سینما استفاده می‌شود و متأسفانه این اهمیت، نه در مسئولان استان و نه حتی در مسئولان کشوری ما درک نشده است.

شما برای بهبود شرایط فیلمسازی در استان چه پیشنهادات اجرایی دارید؟ آیا شما هم از آن دست هنرمندانی هستید که می‌گویید کار با سازمان‌ها و نهادهای دولتی سخت، جانکاه و خردسوز است؟

من زیاد اهل حرف زدن نیستم و چون الان خیلی گپ زدیم خلاصه بگویم برای بهبود اوضاع اول باید جایگاه سینما نزد مسئولان و مردم بهبود پیدا کند که با داشتن سینما و محافل نمایش فیلم و پخش زیاد فیلم می‌توانیم در این راه گام برداریم و بعد هنرمندان باسواد و اندیشمندی داشته باشیم. یعنی فیلمسازان استان با مطالعه و کلاس‌های آموزشی به این سمت حرکت کنند و آثار خوب تولید کنند، حالا؛ هم آثار خوب داریم و هم هنرمند خوب و این روند علاوه بر بسترسازی برای جامعه باعث می‌شود معضل اسطوره کردن آدم‌های کوچک که بسیار هم در استان ما به چشم می‌خورد کمرنگ شود چون فیلم خوب و بد در کنار هم قرار می‌گیرد و به این ترتیب به هر کس که مدتی را در عرصه ساخت فیلم می‌گذراند بدون در نظرگرفتن  اینکه چه چیزی ساخته شده القاب استاد و فیلمساز و هنرمند وصل نمی‌شود و هر کسی در جایگاه خودش قرار می‌گیرد.

 البته فراموش نکنیم که سینما هنر پرهزینه‌ای است و بدون پول، امکان تولید وجود ندارد بنابراین هر چقدر مراکز خصوصی و دولتی آگاه‌تر شوند برای سرمایه‌گذاری در این عرصه موفق‌تر خواهیم بود. اما همانطور که در سئوال شما بود متاسفانه ادارات دولتی یا بسیار در سطح پایین کار می‌کنند و یا قوانین دست و پاگیر اداری هنرمند را از کارکردن با آنها بیزار می‌کند و البته اداراتی مثل حوزه هنری و ارشاد اسلامی هم که در این چند ساله کلاً فیلمسازی را تعطیل کرده‌اند و البته شورای شهر و شهرداری‌های استان هم که اساساً این نگرش در آنها راه پیدا نکرده که آدم گله‌ای داشته باشد. به هر حال دنیای سینما در استان سیستان و بلوچستان آنچنان سخت و دشوار هست که من بعد از 20 سال تلاش در این عرصه احساس می‌کنم که تک و تنها وسط بیابان خشک و ترک خورده  ناآگاهی بدون گذشته و بدون آینده ایستاده‌ام و چشم و دل به سراب‌های دوردست بسته‌ام.

گفت‌وگو: داود صیاد

 

نظر شما