به گزارش خبرگزاری برنا، تور دوم کنسرت «ناگفته» ساخته حافظ ناظری، هشتم بهمن ماه در شهر رشت و در میان استقبال مخاطبان برگزار شد و در ادامه آنها به شهر ساری، کرمان و کرج سفر کردند. پیشتر گروه «ناگفته» در شهرهای شیراز، کرمانشاه و تهران به روی صحنه رفته بودند. بعد از آغاز سال نو، تور سوم «ناگفته» آغاز میشود.
کنسرت شهر کرج بیست و نهم بهمن ماه مصادف با تولد استاد ناظری برگزار شده بود و همین موضوع گروه «ناگفته» را بر آن داشت تا سورپرایزی را روی صحنه برای استاد تدارک ببینند.
کنسرت با صحبتهای استاد ناظری پیرامون اهمیت موسیقی بر فرهنگ مردم آغاز شد. استاد در ابتدای صحبتهایش بابت تاخیری که در اجرای برنامه به وجود آمد عذرخواهی کرد و گفت: «متاسفانه این تاخیرها به بخشی از زندگی روزمره ما بدل شده، من همواره سعی کردم که اجراهایم مانند همه جای دنیا راس ساعت شروع شود اما متاسفانه عواملی دست به دست هم میدهد که باعث این تاخیرها میشود.» او ادامه داد: «اکثر سالنهایی که در ایران برای موسیقی تدارک دیده شده مناسب موسیقی نیستند. شاید یک سری موسیقیهای سطحی در این سالنها بتوان شنید اما برای موسیقی فاخر سطح این سالنها بسیار پایین است.» استاد ناظری پیش از آغاز قطعه «راست بگو نهان مکن» با شعری از حضرت مولانا گفت: «مولانا سخنان عارفانه را به درستی با طنز همراه میکرد؛ همین موضوع هم باعث اثرگذاری بیشتر آثار او در طول سالها شده است. متاسفانه در جامعه ما تعارفات و مسائلی از این دست باعث شده تا ما کمی از راستگویی فاصله بگیریم و به پنهانکاری روی بیاوریم. این موضوع به ظاهر ساده این روزها به آفت اخلاقی ما بدل شده است. مولانا که در آن دوران پی به این حقیقت برده بود، با زبان طنز به این موضوع در شعرش اشاره میکند و میگوید «دوش چه خوردهای دلا راست بگو نهان مکن/ چون خمشان بیگنه روی بر آسمان مکن/ باده خاص خوردهای نقل خلاص خوردهای/ بوی شراب میزند خربزه در دهان مکن».» با این صحبتهای استاد مخاطبان به وجد آمدند و با تشویقهایشان او را همراهی کردند.
در این اجرا آتنا اشتیاقی نوازنده ویولن سل به دلیل سفر حضور نداشت و سالار غفاربجویی جایگزین او شد. به همین دلیل به جای سولو نوازی ویولن سل، امین غفاری با ویولا آن قطعه را به زیبایی نواخت.
سپس کنسرت با قطعهای از آلبوم «ناگفته» شروع شد. بعد از پایان این قطعه بابک غسالی به تکنوازی عود پرداخت که با استقبال مخاطبان مواجه شد و سپس امین غفاری و پدرام فریوسفی به دونوازی پرداختند.
در این اجراها شیوا سروش به عنوان خواننده سوپرانو یک، مهرناز شاهمحمدی سوپرانو دو و الهه حیدری به عنوان خواننده متسو سوپرانو حضور داشتند.
بعد از اجرای مثنویخوانی، حافظ ناظری با اشاره به این موضوع که امشب برای من شب خاطرهانگیزی است گفت: «متاسفم در شرایطی برای مردم نازنین سرزمینم به اجرای برنامه میپردازم که نمیتوانیم به دلیل سالنهای نامناسب، صدای واقعی سازها را به گوش مخاطبان برسانیم. شانزده سال پیش در چنین شبی برای مردم نازنین کرج در کنار پدرم به اجرای برنامه پرداختم و فردای آن روز تهران را به مقصد نیویورک برای تحصیل در رشته موسیقی و کشف افقهای تازه در این عرصه ترک کردم و حال خوشحالم که پس از گذشت این سالها یک بار دیگر در کنار مردم نجیب و هنردوست این شهر به اجرای برنامه میپردازم. اما امشب جدا از این حس خاطرهانگیز، برای من یک شب مهم و با شکوه است. اعضای ارکستر یک سورپرایز ویژه تدارک دیدهاند.» وقتی صحبتهای حافظ به اینجا رسید پدرام فریوسفی آهنگ «هپی بردز دی» را نواخت و سالن تا مرز انفجار پیش رفت. سپس حافظ ناظری به نمایندگی و با همراهی اعضای «ناگفته» دست گلی از نرگس را به استاد تقدیم کرد و بر شانههای پدرش بوسه زد و گفت: «کنار شما بودن برای من افتخار بزرگی است. استاد ناظری روح بیتکرار موسیقی ایران هستند و خلاقیتهایی که در موسیقی سنتی ایران ایجاد کردند با گذشت سالیان سال هنوز تکرار نشده است. ایشان آواز حماسی را که سالها در موسیقی ایرانی فراموش شده بود دوباره به موسیقی برگرداندند و این میراث گرانبها را به جا گذاشتند. درک کمنظیر استاد از اشعار مولانا و فردوسی باعث شد تا با جسارت مثالزدنی این اشعار را با موسیقی ترکیب کنند و به بهترین شکل به مخاطب ارائه دهند. اخلاق درویشی و منش فروتنانه استاد ناظری او را از بسیاری متمایز کرده و مجموعه این خصوصیات از او یک اسطوره ساخته است.»
استاد ناظری در جواب ابراز محبت مخاطبانش گفت: «در سالهای اخیر تولد اهمیتش را در قیاس با گذشته برایم از دست داده است. برخی از دوستانم از پیش به من گفتند که امشب کنسرتی را برگزار نکن و اجازه بده تا مراسمی را برایت تدارک ببینیم، در پاسخ آن عزیزان گفتم، بهترین هدیه برای من روی صحنه و با مردم بودن است. من حتی نمیخواهم ثانیهای از وقت شما را به جز برای آواز خواندن و اجرای موسیقی بگیرم و صرف برگزاری مراسم تولد بکنم، اما باز هم از ارکستر متشکرم که لطف داشتند و من را سورپرایز کردند. از لطف بیپایان شما هم متشکرم.»
استاد در پاسخ به یکی از تماشاگران که با صدای بلند برای استاد آرزوی طول عمر کرد گفت: «من مدتی است که کوله بارم را بستم، آماده سفر هستم. ممنون که برای من آرزوی طول عمر میکنید، اما همهی ما زودتر و دیرتر باید برویم و زیاد ماندن در این دنیا فایده خاصی هم ندارد. در این دنیا ما زمان کوتاهی خواهیم ماند در حالی که در جهان دیگری باید میلیونها سال به سر ببریم.»
بعد از صحبتهای استاد، قطعه پایانی کنسرت «بالاروم» شروع شد. در این قطعه دونوازی شهریار نظری نوازنده «دف و بم باژ» و فرهاد صفری «زروان و کارنگ» به شدت مورد توجه مخاطبان قرار گرفت.