به گزارش خبرگزاری برنا، ، در ابتدای مراسم مهدی فیروزان ضمن خیرمقدم به حاضران گفت: ما در شهرکتاب فرشته وظیفه خود را توسعه میدانیم. توسعه امر مهمی است، توسعه از جنس تعلل و تاخیر نیست. توسعه حرکتی است به شکل جوهری که در همه ما وجود دارد اما به شکل عقلانی باید با اراده اتفاق بیافتد.
وی افزود: توسعه فردی و اجتماعی در ایران نیازمند تولید علم، ترجمه و واردات و صادرات علم است. نشر کتاب هم بخشی از این وظیفه است که در زمان پیوند یک موسسه فرهنگی مستقل مثل شهر کتاب فرشته با شرکت خوارزمی که آنهم بخشی از توسعه را برعهده دارد، اتفاق میافتد.
مدیرعامل موسسه شهر کتاب با مطرح کردن این سوال که «توسعه فرهنگی باید چگونه اتفاق بیافتد؟» توضیح داد: همه ما میدانیم اصل ماندگاری توسعه در گرو توسعه فرهنگی است. شاید در خصوص اینکه توسعه چگونه اتفاق میافتد، به وسیله فرهنگ یا اقتصاد برسر آن مناقشه باشد، اما هیچکس تردیدی ندارد که راز ماندگاری توسعه، فرهنگ است.
وی با بیان اینکه دانشگاه مخترع نیست، دانشگاه فقط مکتشف است گفت: دانشگاه محل رشتههایی است که بنیادهای اقتصادی آن را بین رشته ای میکنند و از دلش یک فناوری متولد میکنند. آنچه که امروز یکی از ضعفهای توسعه به نظر من در ایران این است که چنین پیوندی اتفاق نیافتده، پیوند میان تولیدکننده علم و بنگاههای اقتصادی که آن علم را باید تبدیل به فناوری کنند. علم دانشگاهی صرفا توسعه آور نیست.
فیروزان درباره کتاب «مدیر باش رئیس» گفت: این کتاب میگوید بین من مصرفکننده علم و تو توسعه دهنده علم و تو منبع فرهنگی من باید پیوندی ایجاد شود که امروز مرا در توسعه فرهنگی کمک کند.
حسام الدین سراج، خواننده هم در این مراسم ابتدا بیتی از سعدی خواند: «گفتند میهمانی عشاق میکنی/سعدی به بوسهای ز لبت میهمان توست» و بعد از خیر مقدم گفتن به مهمانان و اشاره به این که همه حضار امشب به خاطر ساعد باقری در کنار هم جمع شده اند، مثنوی از مولانا را خواند.
ساعد باقری، نویسنده، شاعر ایرانی معاصر، مجری رادیو و تلویزیون ضمن خیرمقدم به حضار گفت: اکثر کسانی که با من در ارتباط هستند میدانند که بیشتر آدم شفاهی هستم، اما در نوشتن بسیار تنبل هستم. با این حال چند وقتی است که دنیای مجازی با همه ایراد هایی که برخی برایش برمیشمارند، انگیزه در من ایجاد میکند که بنویسم. چون گاهی میبینم که نزدیک به چهار صفحه در آنجا نوشته ام و با خودم می گویم چرا تا به حال اینقدر جدی ننوشته ام؟ انگار که خودکار به دست گرفتن دشوار تر است.
وی با تشکر از سهیل محمودی بیان کرد: اگر حجتالله صیدی نبود این کتاب پدید نمیآمد. من همیشه در مورد آقای نیکو که سردبیر برنامه ما بود، میگویم او مرا در متون کهن انداخت. او همان روز اول از من خواست بروم از قابوسنامه دو متن انتخاب کنم و بدین شکل مسیر زندگی مرا تغییر داد.
نویسنده کتاب«مدیر باش، رئیس» ادامه داد: روزی که مهیار کاوه، شاعر و دکتر حجتالله صیدی با این پیشنهاد پیش من آمدند، فکر می کردم کار نشدنی باشد. خودم هم که به موضوع با توجه به متون کهن مثل حکایت پادشاهان در گلستان سعدی یا سیاستنامه خواجه نظام الملک فکر میکردم، از خودم میپرسیدم که مسائلی از این جنس مثلا آداب فرمانروا بودن چقدر می تواند جذاب باشد؟
وی ادامه داد: بنابراین به این موضوع فکر کردم که با نگاه وسیعتری به این موضوع نگاه کنم، همه ما با هر عنوان و نقشی که زندگی میکنیم دارای اختیاراتی هستیم. یا این اختیارات را اشتباه مصرف میکنیم یعنی رئیس هستیم یا درست آن را برای رسیدن به یک هدف مصرف می کنیم.
باقری با اشاره به دو فصل بودن این کتاب توضیح داد: فصل اول هست،«دیدن، درک، مشاهده» و فصل دوم«حرکت، سلوک و سفر» نام دارد. در هر کدام از این فصل ها 6 مقاله است، آخر هر مقاله بخش ملحقاتی از متون کهن است که با مباحث مطرح شده پیوند دارند. برخی از خاطرات خودم را هم در این کتاب نقل کرده ام.
سهیل محمودی، سخنران دیگر این مراسم بود. وی با اشاره به اینکه پیش از این یادداشتی درباره این کتاب نوشته که به زودی منتشر خواهد شد، گفت: در این کتاب ما شاهد هنر شاعری ساعد باقری، در تمثیل هستیم. زبان تمثیل و ساده کردن مفاهیم را او به خوبی در این کتاب به کار گرفته است.
وی افزود: یکی از دوستان مشترک من و ساعد که آقای نیکویی که در سوئد زندگی می کند، حرف خوبی می زد. او همیشه می گفت همه آنهایی که در کارهای دیگر موفق می شوند، شاعر هستند. این نشان میدهد که خلاقیت مهمترین اصل تاثیرگذاری است.
این شاعر با اشاره به سابقه ساعد باقری در مدیریت رادیو، تلویزیون و مرکز موسیقی رودکی گفت: به نظر من مدیریت در ذات یک کار فرهنگی است. هر نوع مدیریتی خواه اقتصادی، صنعتی یا حتی سیاسی. بنابراین فکر میکنم . اشکال و کاستیهای که در جامعه وجود دارد از اینجا رخ میدهد که بسیاری از مدیرانی که در راس امور فرهنگی قرار دارند، فرهنگی نیستند.
حسن خجسته، نویسنده در این مراسم گفت: استاد ساعد باقری با نازک طبعی ادبی اش چیزی نوشته که بی اثر است. نمیخواهم ناامیدش کنم، اما این روئسای ما اصلا گوش شنوایی ندارند. این موضوع علت هم دارد، علتش این است که مدیریت در ایران و در بخش عظمی از دنیا مبتنی بر یک ایدئولوژی طبقاتی است. هر کس مدیر میشود در سطح جدیدی از طبقه اجتماعی قرار میگیرد.
وی افزود: این اتفاق هم به این دلیل افتاد که از اواخر دهه هفتاد از برخی از ارزشهایی که در سیستم مدیریتی بود جدا شدیم و روی ارزشهای جدید رفتیم. بنابراین مدیران طبقه جدیدی از نظام اداری میشوند، وقتی دارای طبقه شد برای خودش مزایا و شان و منزلتی قائل است. مثلا ممکن است یک شخص مدیر رفتاری داشته باشد، اما این موضوع خیلی مطلوب نظام مدیریت نیست.
این نویسنده با بیان این که گاهی برخی مدیران که جا به جا میشوند، پیش من میآیند و گریه میکنند، بیان کرد: چرا این اتفاق میافتد، چون آنها از یک طبقه اجتماعی و مزایایی رانده شده است. اگر این اتفاق نمیافتاد که گریه نداشت. به نظرم این کتاب کار ستودنی است و میتواند وسیله ای برای آموزش باشد. در واقع آقای باقری اخلاق مدیریتی را در یک اثر جمع کرده است.