مردم میگویند چه کسانی به مجلس بروند
با این حال به نظرم باید به یک بخش دیگر از حرفهای او توجه کرد که مشکل ریشهداری را نشان میدهد. بخشی که نشان میدهد این افراد مملکت را نه از آن مردم، بلکه از آن خود میدانند و حاضرند به خاطرش خیلی گفتهها را به مردم و منتخبان آنها روانه کنند. قاضیپور میگوید: «مملکت را به آسانی به دست نیاوردهایم که ... به مجلس بروند!»این چه نگاهی است که این جماعت به کشور دارند؟ مملکت را ملک مطلق خود تصور کردن، نتیجهاش همین میشود که برای حفظ ملکی که پشت قباله خودشان میپندارند، دست به هر کاری بزنند که کوچکترینش اهانت به مردم است. مملکت متعلق به یک گروه و دسته و قشر خاص نیست. متعلق به مردم است و همانها تعیین میکنند که چه کسی بماند و چه کسی برود. در میان اعراب معروف است که به این گونه افراد که فکر میکنند «مملکت را به دست آوردند» میگویند «داء الکرسی»، یا بیماری صندلی. انگار دچار بیماریای هستند که به هیچ عنوان قصد جدا شدن از صندلی را ندارند. وقتی حضرت امام(س) در مورد خودش میگفت: «من هم هیچ حقی ندارم، ما هیچ حقی نداریم، ما باید برای شما خدمت کنیم، خودمان نباید استفاده کنیم!» این دوستان چه توقعی دارند که رای مردم را مترادف با رای به بیگانگان دانسته و نمایندگان و حتی کاندیداها را به حیوانات تشبیه میکنند؟
دیکتاتوری خاموش
خودکامگی از همین ایستادن در مقابل رای مردم بر میآید. دیکتاتوری از همینجا آغاز میشود که مردم را نه «نور چشمان و اولیای نعم» دانسته بلکه با حیوانات همتراز کنید. اهانتها و توهینهای قومیو قبیلهای نیز ریشه در همین نوع تفکر دارد. تفکراتی به شدت متحجرانه که همه چیز را نه در قالب ایران اسلامیبزرگ، بله از زاویه «لهجهها» و زبانها میبینند و به آنها اهانت میکنند. آنهم از زبان یک نماینده که مردم به او اعتماد کردند. مجلسی که میخواهد عصاره فضایل ملت باشد باید در قدم اول، دنبالهروی مردمیباشد که در رایها نشان دادند پالایشگر هستند. وقت بررسی اعتبارنامهها باید مشخص شود چه کسانی بدون وابستگی جناحی و حزبی حاضرند تنفر خودشان را از چنین تفکری ابراز و با ممانعت از ورود این افراد مجلسی درخور شأن ملت ایران پیراسته کنند. بررسی اعتبارنامه قاضیپور باید بهمحلی برای ابراز انزجار عمومیاز این نوع تفکر مبدل شود.