صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

به بهانه سالروز پایان سرایش شاهنامه توسط فردوسی حکیم؛

چرا نقش اول شاهنامه از سیستان انتخاب شده؟

۱۳۹۴/۱۲/۲۵ - ۱۰:۳۶:۳۰
کد خبر: ۳۸۴۳۸۳
اسطوره هایی بزرگ در سیستانی بزرگ

«خدای تعالی خویشتن را هیچ بنده چون رستم دیگر نیافرید »( تاریخ سیستان)

سرزمین سیستان در شاهنامه اهمیت ویژه ای دارد . این ناحیه که نام های گوناگونی به آن اطلاق می شده است ، محل حکومت سام نریمان و فرزندان و نوادگانش بوده است وبسیاری از اتفاقات و رویداد های مهم شاهکار حکیم توس در آنجا به وقوع می پیوندد سرزمین مقدسی که محل پیدایش و خیزش بسیاری از پهلوانان ایران زمین از جمله رستم  است. سیستان  با دشت های زیبا و چراگاه های پهناور ، محلی برای آرامش و جشن و سرور رستم و خاندانش و پهلوانان و پادشاهان است. این سرزمین را در شاهنامه با نام های سیستان ، زابلستان ، زابل ، سجستان ، سگستان و نیمروز خوانده اند.

اهمیت سیستان تا بدان جاست که نابودی آن  برابر با نابودی رستم و تمام افتخارات  است. در گفتگوهای  رستم با  اسفندیار یکی از دغدغه های رستم آن است که پس از مرگش دیگر سیستان حامی ندارد و نگران تاراج  است.

رستم پهلوان، مردی است یزدان شناس ،زیرک وهنرمند با تدبیر ودوراندیش ،عاشق ایمان وایران خویش ،دردوستی استوار ودر وفاداری پایدار است .عمری طولانی دارد که گویی به درازای آرزوی ملتی می ماند که خود را در او خلاصه می کند جان برکفی است که در راه هدف سراز پای نمی‌شناسد وخویش را وقف مصالح ملت خویش کرده است اندیشه او خلاف بسیاری از شاهان است که ملت را برای خود میخواهند واتکای اوتنها به خداوند است ونیرو ی تن واندیشه خویش. (رستگار فسایی ،1381: 167).

رستم با قدرت کار ندارد ولی قدرت با او کار دارد نه اینکه صوفی باشد ،ولی در هیچ جنگ تجاوزگرانه ای شرکت نکرده است. نیرویی که داردصرف دفاع ازایران وکشتن دیوان می گردد(رحیمی،1376: 155).

برخی از صفات رستم،  پهلوان بی بدیل شاهنامه را برشمردیم .همان صفات و خصوصیاتی که نمونه ی آن را امروزه در مردم نژاده و اصیل سیستان می بینیم سیستانی با نام بلند و دغدغه های رستم گونه اش.

مردی دارای عظمت وشکوه است کشنده دیوها ودشمن نامردیها رهایی بخش ایران ونگهدارنده شاهان و وفادار به آنان است اومردی آزادبوده  برده وفرمانبردار هیچکس نیست در دنیای  شاهنامه مردی متعلق به تمام مردم است کسی را یارای بند گرفتن او نیست . اگر کاری رابخواهد انجام دهد کسی نمی تواند با او  مخالفت کند مگر تقدیر که گریزی از آن نیست.

چو  خواهنده رستم بود بی گمان                نپیچد ز رایش مگرآسمان

از دیگرخصوصیت بارز رستم پهلوان بی بدیل سیستان ،حتی آنجا که از نژاد و تبار خود سخن می گوید وگاه خود را می‌ستاید ،خرد ورزی و آزادگی است.

  تا زنده است تن به بند نخواهد داد زیرا از بند نام ا وبد خواهد شد واین بدنامی مرگ فرهنگی وپهلوانی وی رابدنبال دارد.زیرا نام خود فشره شده ونماینده تمام پهلوانی هاوجوانمردی ها ی آن خواهد بود (کزازی،1391: 81).در چشم رستم نام برتر از همه چیز است  نگران است که «نامش به ننگ باز گردد» و «درجهان از او بوی ورنگ نماند »

رستم مظهر نجابت و فرهیختگی مردم ایران است و عقل را مشکل گشای خود می‌داند نه خون وخونریزی و سبعت را. او در همان حال که نامجو است و از ننگ می‌پرهیزد،بهترین شیوه‌های مقابله با ننگ و زیباترین راه‌های بدست آوردن نام را می‌شناسد و به همین جهت است که رستم نمایش روح فرزانه و هوشیار ایرانی است که در هر لحظه از تاریخ خود ،حال و مقام و زمان برای حل مشکلات می‌یابد که موفق،گره گشا است. (رستگار فسایی ،1381: 386).

رستم به موازات هنرهای جنگی ،انسانی مهربان ودوست داشتنی است. دلی نازک وذوقی لطیف دارد بذله گوست عاشق می‌شود، اهل بزم است از شادی وشادخواری لذت می‌برد. اهل آواز وموسیقی‌ست وحسرت زندگانی آسوده دارد. اوانسانی است مثل انسانهای دیگر واز ضعف وخطا به کلی مبرا نیست .رستم ازکودکی تا مرگ یک پهلوان است او در گهواره می‌جنگد درکنار گور می‌جنگد ازنژاد وتباری والاست ستمگران وغولان را خردونابود می‌کند ودرنهایت ناراحتیها وگرفتاریها به عشق رومی‌آورد وآرامش رادر آن می یابد.(ریاحی،1380: 249).

رستم همواره به یاری خداوند پشتگرم است رستم همواره نیش ونوش را درهم می‌آمیزد وتا راه صلح باز است در جنگ نمی‌کوبد ودر بیشتر مواقع صلح رابه جنگ ترجیح میدهد .

رستم خردمند آینده خوشی در خواب می‌بیند وچنان مشکلات کار فرار را آسان می‌نگرد که خواننده را شگفت زده می‌کند و بارویای فردایی درخشان دلها را به شور می‌آورد، دشواریها را می پوشاند وآدمیان را به فداکاری وا می‌دارد(رحیمی،1376: 169).

 منابع

1.مصطفی رحیمی ،تراژدی قدرت در شاهنامه ،تهران ،انتشارات نیلوفر ،ج دوم ، 1376

2.جلال خالقی مطلق ،گل رنج های کهن ،تهران ،نشر مرکز ،ج اول .1372

3.منصور رستگار فایی ،فردوسی وهویت شناسی ایرانی (مجوعه مقاله ) تهران، انتشارات طرح نو،ج اول، 1381

4. تصیح ملک الشعرای بهار ،تاریخ سیستان  ،.موسسه خاور، تهران .1377

5. دکتر امیر جلال الدین کزازی، مازهای راز ،نشر مرکز تهران ، ج چهارم ،1391

6.محمد امین ریاحی ،فردوسی ،انتشارات طرح نو .تهران ،جلد سوم 1380

7.دکتر سعید حمیدیان ،شاهنامه فردوسی ،تهران نشر قطره ،ج دهم 1388

8. تصیح ژول مول، متن کامل شاهنامه فردوسی، تهران، انتشارات بهزاد ج هشتم 1374

 

نویسنده : خانم دکتر آمنه تاک

 

نظر شما