به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری برنا، نزدیک به سه سال قبل، رئیس جمهور تازه منتخب ایران برای یک تعامل سازنده به منظور انجام یک مسئولیت خطیر اعلام آمادگی کرد. حل و فصل بحران هسته ای که باعث اختلاف ایران و غرب شده بود. به دنبال یک دیپلماسی بی سابقه 22 ماهه، برنامه تاریخی اقدام جامع مشترک- برجام- بطور رسمی از ژانویه امسال اجرایی گردید. با این حال و علی رغم پیشرفت های مهمی که به دست آمده است، واقعیت نگران کننده این است که ما اکنون با چالش به مراتب بزرگتری مواجه هستیم.
کسانی که زمانی خود را پشت دیوار مه آلود این بحران ساختگی پنهان کرده بودند، به ماجراجویی های مخرب خود شدت بخشند. در اثر این سرخوردگی، آنها به اقداماتی دست یازیده اند که همگی مابه ناچار باید سال ها و شاید برای دهه ها با آن زندگی کنیم. اجازه دهید در این رابطه توضیح دهم.
برخی از کسانی که از برجام آشفته هستند، آشکارا به دنبال کشاندن منطقه به جنگ ویرانگر دیگری بودند. آنها نهایت سعی خود را انجام دادند – و هنوز انجام می دهند – تا متحدان غربی شان را متقاعد کنند تا تابوی شکسته شده تعامل با ایران را مجددا بازسازی کنند. آنها حتی بطور مکرر و علنی، تلاش کردند ایران را به حمله نظامی – و حتی هسته ای- تهدید کنند که در تعارض آشکار با قوانین بین المللی است.
بقیه اقدامات کمتر آشکار بودند. آنها به موازات تلاش های پنهانی خود برای تخریب تعامل مثبت ایران و شش قدرت جهانی، به افزایش سریع میزان تسلیحات انباشته خود شدت بخشیدند. نقطه نگران کننده این است که برخی از آنها شروع به افزایش حمایتشان از افراطی گری خشونتطلب نمودند، با این اعتقاد که می توان از آن بعنوان وسیله ای برای حصول به اهداف کوتاه مدت سیاسی استفاده کنند. نتیجه مخرب این اقدامات فاجعه بار برای همگان آشکار است.
این بازیگران، که مقادیر سرسام آوری از دلارهای نفتی مردم شان را صرف احتکار سلاح نموده اند، حال افول داراییهای مالی و سیاسی خود را همسو با سقوط قیمتهای نفت شاهد هستند. در این میان، افراد سرگردانی که به دست این بازیگران قدرت یافتند، دیگر فقط به ایجاد رعب و وحشت در منطقه و بقیه جهان نمی پرازند، بلکه بیشتر دستان افرادی را هم که آنها را تغذیه میکنند، میگزند.
طرفه آن که، در بحبوحۀ این تحولات آزاردهنده، از جمله وقایع غم انگیز اخیر در پاریس و بروکسل، به نظر نمی رسد که تمرکز غرب بر روی مشارکت و همکاری برای حذف افراطگرایی خشونتطلب باشد. بهعلاوه، بحث چندانی بر سر این موضوع نیست که چگونه کشوری چون عربستان سعودی، با پیشی گرفتن از روسیه، به سومین کشور جهان از نظر میزان هزینه های نظامی تبدیل شده است. و همچنین بیش از آن که بر این متمرکز بود که چگونه یمن بعد از بمباران دوازده ماهه به ویرانه ای تبدیل شد - - و در نتیجه به آتشدان مرگبار قحطی و فقر و از همه مهمتر زمینهای مساعد برای رشد القاعده تبدیل شد-- شایعه پراکنی بر علیه ایران و قابلیتهای دفاعی آن بار دیگر به طور کامل مورد توجه قرار گرفته است.
جدای از مسائل پیچیده پیرامون برنامهانرژی هستهای ایران که می بایست در طول مذاکرات فشرده - گاه با حضور هفت وزیر برای چندین ساعت پیاپی در اتاق مذاکره - مورد بررسی قرار میگرفت، کشور من در هر دور از مذاکرات اصرار داشت که حوزه دفاعی ما روی میز مذاکره قرار نخواهد گرفت. بحث ما نه حول محور حاکمیت بود، و نه بر سر این واقعیت که مخارج نظامی بسیاری از کشورهای همسایه ما که متحد غرب هستند، بسیار گزاف و بیشتر از هزینه های نظامی ما است. ما صرفاً به گذشته اخیر اشاره داشتیم.
در سال 1980 و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، صدام حسین جنگی را علیه ایران آغاز کرد که به لحاظ مالی و نظامی با پشتیبانی کامل تقریباً همه همسایگان عرب ما و غرب بود. صدام که در دستیابی به پیروزی سریع و به زانو درآوردن ایران ناکام ماند، در ادامه به استفاده از سلاحهای شیمیایی علیه سربازان و غیرنظامیان ایرانی متوسل شد که به مجروحیت و کشتار سهمگینی انجامید. غرب نه تنها هیچ اقدامی برأی ممانعت از استفاده از سلاحهای شیمیایی توسط صدام انجام نداد، بلکه این کشور را به سلاحهای پیشرفته مجهز کرد، و در همان حال فعالانه از دسترسی ایران به ابتدایی ترین ملزومات دفاعی خود جلوگیری می کرد. در طول تمامی این هشت سال، شورای امنیت سازمان ملل حتی برای یک بار هم این تجاوز و هدفگیری عمدی غیرنظامیان یا استفاده از سلاحهای شیمیایی را محکوم نکرد.
شاید بسیاری در غرب این موضوع را به فراموشی سپرده باشند؛ اما مردم ما آن را فراموش نکردهاند. آنها موشکباران شهرهایمان و همچنین تصاویر دهشتناک کشتار وحشیانه مردان، زنان و کودکانمان را با سلاحهای شیمیایی به خاطر دارند و از آن مهمتر، این که ابزار مدرن دفاعی در اختیار نداشتند.
اینها، مردم ما که در طول 37 سال گذشته هر روز این شعار تکراری و قدیمی امریکایی را شنیدهاند که «همه گزینهها روی میز است»، میدانند که باید آمادۀ آن باشند که از به وقوع پیوستن این تهدید پوچ و غیرقانونی جلوگیری کنند. مردم ایران نیز به اصطلاح «دوباره هرگز» باور دارند.
چنین پیش زمینه ای است که ما را به توسعه و آزمایش قابلیتهای دفاعی بومی خودمان رهنمون می کند. ما هیچ انتخاب دیگری نداریم، چرا که از خرید مایحتاج نظامی خود از خارج از کشور منع شده ایم، در حالی که همسایگان ما چنین منعی ندارند- و کل بودجه نظامی ما در مقایسه با هزینه های سرسام آور نظامی آنها ناچیز به نظر می رسد. هرچند هربار که ما سیستم جدیدی را میآزماییم، تمام هشدارها از سوی غرب به صدا در می آید، ولی واقعیت آن است که بودجهٔ دفاعی ما کسر کوچکی از بودجه کشورهای همسایه را، با توجه به وسعت و جمعیتی که باید از آن دفاع کنیم،تشکیل میدهد.
ایران از این موهبت برخوردار است که در زمانی که منطقه دچار آشوب است، و در حالی که انفجار بمبها در أماکن عمومی سراسر خاورمیانه افراد بیگناه را می کشد یا مجروح می کند و در زمانی که جنگ در دروازه های ما جریان دارد، تا نزدیکی ما پیش آمده است، ما دارای محیطی باثبات، أمن و سالم برای شهروندانمان و همینطور کسانی که از کشور ما دیدن میکنند یا با ما تجارت می کنند هستیم. این مهم اما، هم به دلیل هوشیاری دولت ما و هم شخصیت ملت ماست. ما مفتخریم که به جای آنکه منابع خود را در مخارج هنگفت نظامی هدر دهیم، آن را در راه تأمین خدمات جهانشمول درمانی، آموزش، و علم و فناوری پیشرفته صرف میکنیم. مردم ما چیزی بیش از صلح و همکاری با کشورهای همسایه و بطور عام جهان نمی خواهند. بیش از دو قرن است که ما هیچ جنگی را آغاز نکردهایم و به این تعهد بدون ابهام پایبندیم که هیچگاه آغازگر چنین حماقتی نباشیم. ما تمام بدگویان خود را، از کوچک و بزرگ، به این چالش دعوت میکنیم که همچون ما چنین تعهدی را بپذیرند.
من از همتایانم در سراسر جهان می خواهم بر آنچه به وسیله دیپلماسی، و نه از طریق تهدید، تحریم و شیطان سازی چهرۀ دیگران حاصل شده است، تامل کنند. امروز، ایران که برای چندین هزاره پلی حیاتی میان شرق و غرب بوده است، کماکان باثبات ترین، أمن ترین و جذاب ترین منزلگاه در طول مسیر جادۀ ابریشم باقی مانده است. دولت ایران کماکان به نقش پیشروانه خود در عرصه گفتوگو متعهد است. امیدواریم همتایان ما نیر از فرصتی که با باز شدن این پنجره فراهم شده است، استفاده کنند تا بار دیگر توجه خود را بر اهداف و چالشهای مشترک متمرکز سازیم.