به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری برنا، اواخر پاییز سال 94، خبری مبنی بر درگیری ساکنان محلی و معتادان در محلهی هرندی تهران منتشر شد. اما این فقط یک روایت بود از آنچه اتفاق افتاد؛ روایت دیگری نیز در کار بود، روایتی که خبر از این میداد که سوی دیگر معادلهی درگیری با معتادان، نه ساکنان محلی، که مأموران شهرداری بودهاند. نیروی انتظامی گلایه میکند که شهرداری کار پلیسی انجام میدهد! شهرداری طرح جمعآوری معتادان متجاهر از سطح شهر و اسکان آنها در کمپهای بازپروری را در دستور کار خود قرار داده بود و بدین ترتیب کمپ شفق بازگشایی شد. اما پس از جنجال دوباره پیرامون شرایط اسفناک نگهداری زنان معتاد در این کمپ، در نهایت شهرداری اعلام کرد که زنان معتاد مستقر در این مرکز را به مجتمع بهاران منتقل کردهاند و کمپ شفق اکنون تنها پذیرای معتادان مرد است.
اما چرا انتقال درگیران مخدر به شفق تاکنون نتیجه مثبتی نداشته و هربار با حاشیه هایی همراه بوده است؟ مناهجی، دکترای جامعهشناسی شهری از دانشگاه تهران، در گفت وگو با برنا در این باره می گوید: « شهرداری تهران تخصص لازم برای برخورد با آسیبهای اجتماعی را ندارد». بهگفته او، نوع نگاه شهرداری به موضوع اعتیاد مانند مبلمان شهری است. به شکلی که گویا معتادان "عدم تقارنهایی" هستند که موجب اغتشاش بصری در شهر شده اند.
مناهجی پناه بردن معتادان تهرانی به پارک حقانی را هم منشاء گرفته از همین نوع نگاه شهرداری تهران به معتادان می داند و تاکید می کند که شهرداری با همان نگاه کالبدی که به موضوع آسیبهای اجتماعی دارد، به زور متوسل شده و اقدام به جمعآوری معتادان از سطح پارک کرد و بهجای آنها گل کاشت!
پاکسازی مکانیکی معتادان از سطح شهر
به اعتقاد او، این یک پاکسازی مکانیکی است. بنابراین منهای اینکه چه آسیبهای دیگری را در شهر موجب میشود، تأثیر مقطعی و ظاهری داشته و در بلندمدت جوابگو نخواهد بود. چرا که به گفتهی ایشان هر نوع مداخلهی اجتماعی در یک بافت شهری بایستی با مشارکت مردم خود آن بافت صورت پذیرد.
اینچنین که مناهجی می گوید، مجتمع بهاران هم نمیتواند کارایی لازم را داشته باشد. چرا که مطالعهای درخصوص آن صورت نگرفته است؛ یا اگر هم گرفته، به شکلی بسیار شتابزده بوده است. هدف شهرداری ساخت ویترین بوده و با توجه به در پیش بودن انتخابات ریاست جمهوری، چنین طرحهایی شاید بیشتر جنبه سیاسی-تبلیغاتی داشته تا اینکه واقعاً درمانی برای آسیبهای اجتماعی باشد.
این آسیب شناس رسیدگی به آسیبهای اجتماعی را از وظایف شهرداری تهران نمی داند و تاکید می کند همانطور که گفته شد، شهرداری نه تخصص و نه توان مقابله با این آسیبها را دارد. سازمان بهزیستی نسبت به وضعیت پیش آمده شاکی است و به نظر من بایستی در پرداختن به این مسئله دست بالا را داشته باشد. شاید کمال مطلوب نباشد، اما بههر صورت بهتر از ورود نهادی نظامی چون نیروی انتظامی یا نهادی اجرایی چون شهرداری است.
بر اساس این گزارش، ورود به موضوع آسیبهای اجتماعی بیش از هر چیز دیگری نیازمند مدیریت یکپارچهی نهادهای دولتی-عمومی در این حوزه و همچنین دخالت نظاممند تشکلهای مردمنهاد به نمایندگی از مردم است. هر اقدامی که غیر از این انجام شود، نتایجی پایدار نداشته و در نهایت راه به جایی جز ساخت اردوگاههای جدید نخواهد برد.