صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

نگاهی به جغرافیایی تاریخی شهر هالمان ( سرپل ذهاب)

۱۳۹۵/۰۲/۱۵ - ۱۱:۰۸:۳۸
کد خبر: ۴۰۰۷۰۸

مرتضی گراوند/ پژوهشگر و باستان شناس: در بررسی جغرافیایی این منطقه تا قبل از بر آمدن مادها به منابع محدودی می‌توان دست یافت. مهمترین نقش برجسته و منبعی که می‌توان به آن اشاره نمود نقش برجسته و کتیبه آنوبانی نی در سرپل ذهاب است. که همزمان با دوره اکد(2200 پ.م) در بین النهرین است. به دلیل نبود مدارک کافی در داخل مرزهای کنونی فلات ایران برای درک درستی از وضعیت تاریخی منطقه می توان به مدارک مکتوب فراوان بین النهرینی رجوع کرد. این منطقه به دلیل سیاسی، نظامی و اقتصادی برای بین النهرینی ها از اهمیت بسزایی برخوردار بوده است. بنابراین در سده‌های پایانی هزاره سوم پ.م و همزمان با تشکیل پادشاهی متحد عیلام در شوشان و مقارن با رشد و گسترش امپراطوری اکد در بین النهرین به روزگار پادشاهی سارگون (2334-2279 پ.م) از ساکنان زاگرس برای نخستین بار نامی به میان می‌آید.

در این زمان علاوه بر عیلامی‌ها که در دشت شوشان می‌زیستند در کوهپایه‌های غربی زگرس و آنجایی که بعدها ماد غربی را تشکیل می‌داد اقوام و قبایل هوریان، لولوبیان، گوتیان و کاسیان نیز وجود داشته‌اند که اینان با عیلامی‌ها از یک تبار نژادی بودند و با سامیان و میانرودان قرابتی نداشته و هندو اروپایی نبوده اند. بنا به اعتقاد محققین این گروه را زاگرو- عیلامی می‌توان نام نهاد. ظاهراً در نیمه دوم هزارة سوم پ.م منطقه سرپل ذهاب جزء متصرفات آنوبانی نی پادشاه لولوبی بوده است که نقش برجستة خویش را بر صخرة کوه میان کَل (کوه پادیر) به یادگار گذاشته است. در هزارة دوم پ.م کاسیان که در زمان مهمترین قبایل کوهستانی زاگرس شمرده می‌شدند در کتیبه یکی از شاهان کاسی به نام «آگوم دوم»، او خود را پادشاه «پادان» و «آلمان» می‌خواند. آلمان که بعدها هالمان نامیده می‌شد همان حلوان یا کوهپایه زاگرس بر سر راه بخش علیای رود دیاله می‌باشد. اما پادان را محتملاً باید همان پادیر مذکور در کتیبه آنوبانی نی دانست. شوتروک ناهونته اول در عملیات جنگی در بابل که در آن زمان در دست «کامیان» بود، با لشکریان خویش در ناحیه کوهستانی «پادان» که بیشتر در دست کاسیان بود مدتی اقامت گزید. لشکرکشی شیلهاک اینشوشیناک به «یلمان» حلوان امروزین بود بر جاده ای که از طریق آن احتمال حمله از غرب به عیلام می‌رفت نظارت داشته باشد. در طول این جاده شهرهای امروزی خانقین، حلوان، کرند و کرمانشاه قرار گرفته‌اند.

متون آشوری از دهها مکان جغرافیایی نام می‌برند. براساس این متون می‌دانیم که در سراسر نیمه غربی و شمال غرب فلات ایران در فاصله سده‌های 9 تا 6 پ.م حکومت‌ها و دولت شهرها و پادشاهی‌های متعدد و کوچک و بزرگ پراکنده بوده‌اند. یکی از مهمترین حکومت‌های محلی در زاگرس مرکزی الی پی است.الی‌پی در سدة نهم تا نیمة سدة هفتم پ‌م بر بخش‌های از زاگرس مرکزی تسلط داشته است. در منابع و متون تاریخی از زمان آشور نصیرپال دوم (883ـ859 پ‌م) تا اسارهادون (680ـ669 پ‌م) به طور کامل به موقعیت الی پی پرداخته شده است.در متون آشوری به کرات از این حکومت محلی و مرکز آن مرئوبیتشو نام برده شده است. مدودسکایا موقعیت الی­پی را چنین ذکر کرده است: حکومت الی‌پی در سمت جنوب هم‌مرز با عیلام، در سمت غرب و شمال غرب نزدیک به سرزمین هالمن[1] (Halman)، توگلی‌آش [2](Tuglias) و بیت‌ـ‌همبان[3] (Bit-Hambak) بوده است.ارازیاش[4] (Araziash) و هرهر[5] (Harhar) و ماد در سمت شرق و شمال شرق با الی‌پی هم مرز بودند.این در حالی است که با شکل‌گیری دولت‌های ماد و هخامنشی زاگرس مرکزی اهمیت خود را به عنوان گذرگاه ارتباطی به سمت بین النهرین حفظ نموده است.

سایکس در این خصوص می‌نویسد: قدیمی ترین راه بزرگ ایران آن است که از بابل شروع شده از تنگه‌های زاگرس گذشته به کرمانشاهان و به همدان که اکباتان قدیم باشد می‌رسید، اما در زمان سلاطین هخامنشی این شاهراه از سارد به اکباتان و از آنجا به ری و در امتداد دامنه جنوب البرز به باکتریا می‌رفت.

جغرافیا دانان قدیم سرزمین ماد را به دو ناحیه تقسیم می‌کنند: ماد بزرگ که شامل همدان،ری و اصفهان و ماد کوچک که همان آذربایجان و قسمتی از کردستان بود. اما ماد بزرگ در زمان پارت‌ها منطقه وسیع تری را شامل می شد: همدان، کرمانشاه، اراک، اصفهان و یزد بود.

از مکان‌های قابل توجه در دوره اشکانی حُلوان (سرپل ذهاب) است. ایزیدور خارکسی در متن خود به این شهر اشاره کرده است: در مسیر خروج از فلات ایران و کوههای زاگرس از اینجا چالونتیس، دو سخونی که در آن پنج روستا است که کاروانسرا دارند و شهر یونانی چالا 15 سخونی در آن سوی آیولونیاتیس است. آنگاه پس از 5 سخونی کوههای زاگرس خوانده می‌شود و مرز میان چالونیتس و مادهاست. کالونی تیس ناحیه است که شهر حلوان در آن واقع است و جاده شاهنشاهی اشکانی بین بابل و ماد از آن می‌گذشت.

پیگولوسکایا در خصوص این شهر می‌نویسد: تیرداد که به تحریک رومیان و در زمان اردوان سوم شهرهای خَلا (حُلوان) و اَرتمیت را که شهرهای پارتی نامیده می‌شدند، متصرف گردید. خل یا خلا {حلوان} همانند ارتمیت در شرق دجله واقع شده بودند. گرچه شهرهای مذکور از جمله شهرهای پارتی بودند، ولی جغرافی نگاران یونانی هر دو شهر را دارای منشاء یونانی دانسته و عنوان پولیس هلنی را درباره آن‌ها به کار برده‌اند. از دیگر موارد مورد توجه در خصوص محدوده زاگرس مرکزی عبور جاده ابریشم از این محدوده است. مسیری که خاراکسی از دشت بین النهرین پیشنهاد می‌کند: ابتدا از چالا( حلوان) به داخل کوههای زاگرس و پس از آن از کارنیا(کرند)،کامبادانه (کرمانشاه)، بیستون، کنکوبار (کنگاور)،آدریانه و سپس به اکباتان می‌رسیده است.

اهمیت زاگرس مرکزی در دوره ساسانی بیشتر از دوره اشکانی است. گزارش‌های مورخین و جغرافیانویسان ایرانی، عرب و رومی، حاکی از توجه پادشاهان ساسانی به این منطقه است. علاوه بر راه باستانی جاده ابریشم این منطقه به عنوان ییلاق پادشاهان ساسانی از اهمیت بسزایی برخوردار است. در دوره ساسانی منطقه سرپل ذهاب جزء ایالت غربی خوروران یا خوربران بود و حلوان از شهرهای این ایالت محسوب می‌شد. در این دوره ایالت خالونی تیس به استان پیروز کواد تبدیل شد. شاهراه بزرگی از تیسفون در کنار دجله پایتخت بود شروع می‌شد از حلوان و کنگاور به همدان می رسید و در همدان به راههای مختلف منشعب می‌شد. بسیاری از شهرها منجمله حلوان در قرن چهارم میلادی اسقف نشین بود.  ابن حوقل در این خصوص می نویسد: حلوان شهری است که بر روی کوه واقع و مشرف بر عراق است. بنای آن از گل و سنگ و در حدود نصف دینور است. شهری است گرمسیر دارای درختان خرما و انجیر است. ابن خردابه بیان می‌دارد که اقلیم عراق دوازده ولایت دارد و هر یک را استان گویند. این دوازده استان از حیث نهرهایی که آن‌ها را مشروب می کردند و منابع آن نهرها به سه گروه تقسیم می شدند. نخست استان شادفیروز( حلوان) مشتمل بر طسوج (تسوک) تامرا و طسوج خانقین و سه طسوج دیگر، که جمعاً دارای پنج طسوج است. در حلوان نیز آثاری شبیه به بناهای قصرشیرین موجود است از آنجا به طاق حجام (طاق گرا) و آن طاقی سنگی در سر راه واقع در تنگه ای میان دو کوه و دارای سقف بلند شگفت آور است( ابودلف). مقدسی در خصوص حلوان می‌نویسد: حلوان قصبه‌ای کوچک در کوه و دشت، نزدیک کوه است، دور آن را باغ‌ها فرا گرفته، انگور و انجیر دارد بازاری کوچک و یک دژ کهن و نهری کوچک دارد. یعقوبی می‌گوید حلوان شهری است با شکوه و بزرگ و اهل آن مردمی به هم آمیخته از عرب و عجم و کرد می‌باشند. خراج حلوان با اینکه خود از استان جبال است داخل در خراج سواد می‌باشد. حلوان از مداین سبعه عراق است. قباد بن فیروز ساسانی ساخت. اکنون خراب است و به قدر مختصر مزرعه‌ای مانده و ولایتش کمایش سی پاره قریه است. حلوان همچنان که بازاری با اهمیت در شاهراه تجاری دوره ساسانی بود و به عنوان پایگاه بزرگی برای گسترش آیین مسیح اهمیت فراوان داشته است. همچنین مانی برای ترویج آموزه‌های دینی خود، دعوت خود را متوجه ولایت حلوان کرد و حلوان را پایگاه خویش قرارداد. ابن فقیه در کتاب «البلدان» آورده است که «کواست» (قباد) شهر زور بنا کرد و نیز بنای شهر جدید التاسیس حلوان را به او نسبت می‌دهند و هچنین قباد شهر «ایران،شاد» را بین حلوان و شهر زور بنا کرد. حلوان پس از اسلام هم به عنوان یکی از شهرهای مهم و استراتژیک به شمار می‌آمده است. در روزگار عباسیان این ناحیه تابع بغداد بود و حکام آن از طرف خلفاء تعیین می‌شدند. در دوران حکومت خاندان حسنویه از شهرهای پرجمعیت بوده و در زمان خاندان برزیکانی نیز از شهرهای بزرگ زمان خود بود. تا اینکه در زمان حکومت خاندان «بنوعاز» مرکز حکومت بنوعاز بود که به دست سلجوقیان نابود شدند و حلوان نیز به دست سلجوقیان به آتش کشیده شد و بر اثر زمین لرزه‌ای ویرانی این شهر کامل گردید. بعد از این تخریب و ویرانی مردم شروع کردند به بازسازی آن که متاسفانه دوباره توسط مغول‌ها ویران شد. در روزگار عثمانیان قبل از اینکه محمد علی میرزا دولتشاه در سال 1226 هجری قمری این ناحیه ازدست رفته را به ایران محلق کند؛ عثمانی‌ها با لقب «پاشا» امرای محلی را برای این ناحیه تعیین می‌کردند. در معاهده «ارزنه الروم» در سال 1388 هجری قمری که بین دولت عثمانی با ایران منعقد گردید؛ مقرر شد که این ناحیه همانطور که در روزگار «نادرشاه» جزو ایران بوده است در قلمرو ایران باشد( سلطانی ، همان). در دوره قاجاریه حلوان را با نام «حوالان» در مکاتبات عصر قاحار به کار برده‌اند که بعدها به واسطه پلی که بر روی رود الوند در وسط شهر کشیده و از آن به منطقه ذهاب و قصرشیرین می‌رفتند به سرپل ذهاب یا پل ذهاب معروف گشته است.

 برخی هالمان را با حلوان یکی دانسته اند.( بنگرید، لوین 1974)- 1 منطقه امروزی سرپل ذهاب

جنوب دیاله و شرق دجله- برخی گردن پاتاق را با توگلی آش یکی می دانند( بنگرید، بری 1391)2

احتمالا  قسمت های از کرمانشاه امروزی در امتداد جاده خراسان 3

منطقه بیستون مکان پیشنهادی است. این ایالت را جزء حکومت الی پی می دانند4

منطقه اسدآباد امروزی براساس سنگ نوشته آشوری به دست آمده از اینمنطقه5

 

نظر شما