به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری برنا، سال درگیر بودن با پرونده هستهای، ۱۲ سال نزاع با جهان، ۱۲ سال فاصله با کشورهای توسعه یافته و.... کافی بود تا اقتصاد ایران در مسیر رسیدن به توسعه هم ذست اندازهای بلند را پیش روی خود ببیند و هم چالههای عمیق را که نتیجهاش چیزی غیر از این نشد که جامعه نه تنها از اهداف اقتصادیاش دور شد، بلکه اقسام محدودیتها به لایههای مختلف اقتصاد کشور و حتی میتوان گفت حوزه اجتماع تحمیل شد. اما این رزوها، روزهایی را شاهد هستیم که «اطمینان به آینده» جای «ناامیدی» را گرفته است. چرا که کشور در دوران پساتحریم قرار دارد تا بلکه بتواند همه ظرفیتهای اقتصادیاش را در چرخه اقتصاد به کار بگیرد تا از این طریق نه تنها موانع را بردارد، بلکه در راستای توسعه فرصت سازی هم کند. شرحِ این شرایط این سئوال که فرصتها و تهدیدهای اقتصاد در پساتحریم چه مواردی شامل میشوند، ذهن اذهان عمومی را به طور جدی به خودش مشغول کند. پرویز کاظمی وزیر اسبق رفاه که یازده ماه بعد از وزیر شدن، با دستور مستقیم احمدینژاد در مهر ماه سال ۸۵ از قطار کابینه نهم کنار گذاشته شد، در این رابطه به پرسشهای «آستان» پاسخ میگوید:
*هیچکس به این فکر نمیکند که مانعها حتی بعد از رفع تحریم هم وجود دارند. آقای کاظمی! اقتصاد پساتحریم چه مانع یا مانعهایی را پیش روی خود میبیند؟
شک نکنید که بزرگترین و جدیترین مشکل کشور ما در راستای چیزی نیست به غیر از ضعف مدیریت.
*به این صراحت؟
بله. ببینید! وقتی فضای مدیریتی کشور ما از خلاء مدیران کارآمد رنج میبرد و وقتی مدیرانی که هم روی کار هستند، رفتارشان مملو از اما و اگرها است ما باید اینطور نتیجه گیری کنیم که «ضعف مدیریت» اصلیترین سد در راه توسعه است. دقیقا به همین دلیل کشوری که دارای منابع زمینی و زیر زمینی است و به لحاظ جغرافیایی ۴ فصل به شمار میرود و همچنین نیروی انسانیاش حدود ۸۰ میلیون نفر است در همه حوزهها، به ویژه حوزه مهم و تاثیرگذار اقتصاد تهدیدهای متعددی را متوجه میکند و در نتیجه دچار تحدید شده است. حالا که توانستهایم به سلامت از خوان هستهای عبور کنیم، باید این نقیصه را هر طور که لازم است، برطرف کنیم تا بلکه کشور را نه تنها از بحران خارج کنیم، بلکه کاری کنیم تا سیر در مسیر توسعه هدفی شود که محقق شده است.
*می توان گفت فرصتِ پساتوافق به هر حال تهدیدهایی را هم متوجه اقتصاد میکند؟
صد در صد! به عنوان مثال حالا که ارزهای بلوکه شده آزاد شده، حالا که فروش نفت و در نتیجه میزان دلارهای نفتی زیاد شده، حالا که همکاری تجاری با کشورهای پیشرفته حاصلب شده است، تهدید بزرگی به نام «مصرف گرایی» اهداف و داراییهای ما را متوجه خود خواهد کرد.
*برای رویارو نشدن با این تهدید چه باید کرد؟
باید شرایطی را به وجود بیاوریم تا بلکه پتانسیل ارزی حاصل از پساتوافق را به جای اینکه در صادرات بیرویه هزینه کنیم، به تولید و رونق این بخش مهم تولید اختصاص بدهیم تا با کنار گذاشتن خرید کالاهای درجه چندمی کشورهایی چون چین و... نیازمندیهایمان از طریق اشتغالزایی برای بیکاران تامین کنیم تا هم ارز از کشور خارج نشود و هم اینکه به مقدار قابل توجهی شغل ایجاد شود. پس تاکید این است که باید توجهمان را فقط و فقط معطوف به تولید کنیم و این را بدانیم که پساتحریم به تنهایی معجزه نمیکند.
*در این حالت، احتمالِ فساد و... هم احتمالی ضعیفتر میشود.
قطعا. وقتی قرار بر این است که کالاهای مصرفی از کشورهای دیگر خریداری شوند، این فرصت را در اختیار دلالان و وارد کنندگان میگذارد که وارد فضای حرید و فروش شوند و از نیازهای موجود کشور سوء استفاده کنند. همچنین این را هم باید در نظر داشت که قاچاقِ قاچاقچیان هم بسیار محدودتر از گذشته میشود. اما در نگاه کلی، باید اذعان داشت که مساله کلی «حفظ درآمدهای پس از تحریم» است. چرا که به همان مقدار که منابع ارزی بیشتری داشته باشیم، به همان اندازه عرصه برای شکوفایی در فضاهای مختلف اقتصادی در دسترس میشود.
* «تعامل با اروپا» این فرصت چطور باید مدیریت شود تا راهی برای توسعه باشد؟
اینکه با کشورهایی که در فضای اقتصادی جهان حرفهای زیادی برای کفتن دارند، شروع به تعامل کردهایم حتما و قطعا میتواند باعث شود تا بتوانیم هدفهای تعیین شده را عملی کنیم و توسعه را به دست آوریم. البته حتما باید این مساله مهم را در نظر داشته باشیم که نباید فکر کنیم که کشورهایی چون آلمان یا فرانسه بیصبرانه در انتظار همکاری با ایران هستند.
*چطور؛ مگر همکاری یکی از مولفههای اصلی پیشرفت در اقتصاد نیست؟
ببینید! تولید ناخالص ملی دنیا حدود ۷۸ هزار میلیارد دلار است که ایالات متحده با ۱۷ هزار میلیارد سرآمد است و کل کشورهای اروپایی هم به اندازه آمریکا تولید ناخالص ملی دارند. این در حالی است که این آمار در ایران ۴۰۰ میلیارد دلار است تا مشخص شود که تولید ایران چقدر از اقتصادِ جهانی عقبتر است. به عنوان مثال میزان صادرات کشور آلمان ۱۴۰۰ میلیارد یورو است که سهم با ایران از این مقدار حدود ۲۰ میلیارد دلار است تا بتوان اینطور گفت که آلمان خودش را به آب و آتش نمیزند تا با ایران همکاری کند. مساله دیگر هم این است که زیر ساختهای اقتصاد ما معیوب است و به همین دلیل سرمایه داران دنیا به سختی حاضر به تعامل با ایران میشود. نقل است که «سرمایه دار از هدر رفتن سرمایهاش میترسد» به همین دلیل آنها همه جوانب را بررسی دقیقی میکنند تا بدانند چه نوع قراردادهایی با ایران منعقد کنند. پس نباید منتظر سرازیر شدن سرمایه داران قارههای مختلف باشیم.