به گزارش خبرگزاری برنا، یکصد و هشتاد و یکمین برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران که با همکاری انجمن فیلم کوتاه ایران برگزار شد، به نمایش گزیدهی فیلمهای کوتاه ایرانی و خارجی بخش مسابقه سی و چهارمین جشنواره بینالمللی فجر اختصاص داشت. در این برنامه فیلمهای «کودک و دریا»، «بازگشت»، «آقای بنفش»، «کوه بزرگ شمال»، «الهه سفید»، «باران های گاهبهگاه»، «شلیک طلایی»، «داویت» و «تاریک روشن» به روی پرده رفت. در ادامه نیز نشست نقد و بررسی فیلمها با حضور پوریا ذوالفقاری، مجید برزگر، حجت اعظمپور و نیما عباسپور برگزار شد.
شیطنت، طراوت، ایجاز و تاویلپذیری در فیلم کوتاه
در ابتدای این نشست، اعظمپور در پاسخ به سوال عباسپور در خصوص ایده شکلگیری فیلم «آقای بنفش» گفت: این اثر در ابتدا صرفا یک کار سفارشی برای ساخت یک ویدئو کلیپ بود. مخاطبان در نظر گرفته شده، گروه سنی 14 تا 20 سال بودند. بر همین اساس پایان فیلم نیز باید با خوبی و خوشی همراه میشد، در حالی که طرح اولیه فیلمنامه متفاوت، و به نوعی شوخی سیاه بود. ایده محوری نیز اتفاقاتی انیمیشنی بود که در یک کافه اتفاق میافتاد. قرار نبود تبدیل به یک فیلم مستقل شود، اما داستان فیلم خیلی خوب روی موسیقی نشست و آن را تبدیل به یک فیلم کرد. برخلاف آنچه تصور میشود، اساس کار بر موسیقی بود و بعد داستان آن ساخته شد؛ اضافه بر آن نیز هیچ فیلمبرداری صورت نگرفت.
پس از آن پوریا ذوالفقاری به بیان نظراتش در مورد «آقای بنفش» پرداخت و گفت: این فیلم جزو تجربههای شیطنتآمیزی است که اگرچه در جریان فیلم کوتاه ایران تا حدودی وجود دارد، اما سینمای بلند ما از آن محروم است. در سینمای بلند، اینگونه شیطنتها، به شوخیهایی تقلیل داده شده که مبتنی بر دیالوگ و فضاسازی با حضور چهرههای خاص است. ساختار فیلم «آقای بنفش» بسیار پرطراوت است، دنیای کاملی دارد و مسیری که طی میکند و اوج و فرود آن درست طراحی شده است. چیزی در فیلم قابل حذف نیست و چیزی نیز وجود ندارد که لازم باشد به آن افزوده شود. ضمن اینکه تلقی من نیز این بود که موسیقی فیلم بعدا انتخاب و روی فیلم گذاشته شده است.
وی ادامه داد: «بارانهای گاهبهگاه» نمونه درخشانی بود از اینکه چگونه میتوان به فشردگی و ایجاز در فیلم کوتاه دست پیدا کرد. هیچ کجای این قصه قابل حذف نبود و اگرچه با نمادگرایی موافق نیستم، اما در مجموع فیلم اجرای خوبی داشت. «کوه بزرگ شمال» از آن دسته فیلمهایی است که وابستگی زیادی به جغرافیا دارند. این فیلم هم نمونه درخشانی از معرفی یک شخصیت در یک زمان کوتاه بود. شخصیتپردازی صورت گرفته در فیلم، آن را از سایر فیلمهای به نمایش درآمده متمایز میکرد.
ذوالفقاری افزود: بخشهای مختلف فیلم «بازگشت» با فکر ساخته شده است. در سینمای ما کمتر کسانی پیدا میشوند که بتوانند فیلم خود را وارد وادی تاویلپذیری کنند؛ بهگونهای که بتوان از جهات مختلف به فیلم ورود و آن را تفسیر کرد. در ایران، این اتفاق بیشتر در عرصه فیلم کوتاه رخ میدهد. فیلمهای بلند ما نه حتی پر دیالوگ، بلکه پر حرف هستند و با چنان قاطعیتی با قضایا مواجه میشوند که جای هیچگونه تاویلی باقی نمیماند. «بازگشت» برای خود قاعدهای تعیین میکند و اوج و فرود خود را دارد. ریسک بالایی دارد که در لحظه فرود ناگهان برگ دیگری رو کنید، اما به نظر میرسد فیلم در مجموع از عهده این کار برآمده است. ضمن اینکه پایان فیلم میتواند خیال باشد، نه امتدادِ واقعگرایانهی فیلم.
این منتقد سینمایی سپس به فیلم «الهه سفید» پرداخت و گفت: دیالوگ ابتدایی فیلم، توقع بیشتری در مخاطب ایجاد میکند، اما در نهایت ملات فیلم کم است و به توقع ما پاسخ نمیدهد. گویی قطعات پازلی قرار است در کنار هم چیده شود، اما تعداد آنها کم است. اینکه چه چیزهایی میتوانسته به فیلم اضافه شود را خود کارگردن باید پاسخ بدهد. اما اگر چنین چیزی استراتژی فیلمساز بوده باشد، چنین ایرادی به فیلم پاسخ نخواهد داشت. تاکید روی تجربه شنیداری کودک بهخوبی صورت گرفته ولی محدود مانده است.
موفقیت ایران در عرصه فیلم کوتاه
در ادامه برزگر به بیان نظرات خود در مورد فیلمهای به نمایش درآمده پرداخت و گفت: در ابتدا باید به فیلم کوتاه ایران برای ساخت چنین فیلمهایی تبریک بگویم. ما جزو معدود کشورهایی هستیم که در عرصه فیلم کوتاه آن، تولیدات زیاد و با کیفیتی صورت میگیرد. این موضوع بهخصوص در مورد نسل جدید فیلمسازان صادق است که حرفی برای گفتن دارند.
وی در مورد فیلم «تاریک روشن» گفت: «سایه روشن» فیلم فوقالعادهای بود که امروز دوباره آن را کشف کردم؛ میزانسن دقیقی دارد، انتخاب لوکیشن، زمان فیلمبرداری و.. نیز بسیار خوب انجام شده است. پس از اعتراضات صورت گرفته در مورد نحوهی رفتار با سگهای ولگرد، شهرداری شروع کرد به سرویس دادن به کمپهایی که در بیرون شهر قرار داشتند، تا در عوضِ کشتن سگها آنها را عقیم کرده و در طبیعت رها کنند. ولی گویا در این میان برخی از کمپها اقدام به کشتن سگها میکنند. به نظر میرسد در فیلم چنین چیزی تصویر شده است.
کارگردان «پرویز» افزود: فیلم از نظر دادن اطلاعات و دیالوگها کامل است. تک پلان است و باید هم به همین شکل ساخته میشد. در حالیکه گاهی اوقات در سینمای بلند هم ضرورت تک پلان بودن را نمیفهمیم؛ گویی برخی این کار را برای رو کم کنی انجام میدهند. اما در این فیلم جوری کار شده که حتی داوران هم متوجه تک پلان بودن آن نشده و به آن نمره تدوین بالایی هم داده بودند. ضمن اینکه «تاریک روشن» خود میتواند بخشی از یک فیلم بلند و آغاز یک قصه باشد. در عین حال بهعنوان یک داستان کوتاه، کامل و بینقص است. باید بگویم بخشهایی از فیلم برای من حسادت برانگیز بود.
وی ادامه داد: «الهه سفید» فیلم کامل و بینقصی است، اما در عین حال معمولی است و چیز نو و عجیبی در آن اتفاق نمیافتد. یک فیلم مدرسهای کلاسیک است که در آن به کشف جدید یا حیرت و غافلگیری نمیرسید. به گمان من تاکید پایانی فیلم برای فهماندن نابینا بودن شخصیت فیلم نیز از بیتجربگی کارگردان حکایت دارد، چرا که مخاطب در حین تماشای فیلم به این موضوع پی میبرد.
برزگر در خصوص دیگر فیلمهای به نمایش درآمده گفت: به نظر من «کودک و دریا» قصهی دمُده، انتخابهای غلط و دکوپاژ ضعیفی دارد که به زورِ موسیقی میخواهد فیلم را توضیح دهد. اگرچه فیلم نگاه امیدوار و معناگرایی دارد، اما هیچ چیز تازهای به همراه ندارد. «شلیک طلایی» را دوست داشتم؛ دکوپاژ و طراحی شخصیت عالی و اجرای آن حرفهای بود. فیلمی تاویلپذیر است که شاید بهدنبال نمایش دنیای امروز و تلاشهای نافرجام انسانها بوده است. فیلمساز «داویت» برای ساخت آن مشقت کشیده و اجرای فیلم نیز احتمالا در جشنوارههای انیمیشن جایزه میبرد، ولی قصه خوبی نداشت. انیمیشن به شما فرصت میدهد از چارچوبها فراتر روید، ولی «داویت» اشاراتی کاملا واضح دارد و شاید با تکنیک بکار گرفته میخواهد مخاطب را مرعوب کند. «بارانهای گاهبهگاه» به نظرم فیلم کاملی بود و «کوه بزرگ شمال» نیز فضاسازی و فیلمبرداری بسیار خوبی دارد.
تشخص و فردیتِ کمنظیر فیلم کوتاه ایران
پس از آن ذوالفقاری به وضعیت سینمای ایران اشاره کرد و گفت: در برخی نقدهای سینمایی میگویند در سینما چگونه گفتن مهم است نه اینکه چه چیزی را بیان میکنیم. ولی اینکه چه چیزی را مطرح میکنیم، نیز اهمیت دارد. در فیلمهای کوتاه سینمای ایران، کارگردانان نگاه بهتر و ایدههای جدیدتری دارند. همین افراد وقتی به سینمای بلند میروند، تفاوت خود را نشان میدهند. در حال حاضر در بسیاری از فیلمهای بلندی که ساخته میشود، حتی با تغییر کارگردان نیز اتفاقی برای فیلم نمیافتد. اما در فیلمهای کوتاه، تمام بار بر دوش اجرا نیست بلکه ایده هم به یاری کارگردان میآید. امیدوارم این اتفاقات که در فیلمهای کوتاه رخ میدهد، به جریان اصلی سینما نیز تزریق شود. به فیلم کوتاه ایران برای ایدههای متنوع و دنیاهای گوناگونی که دارد تبریک میگویم. شاید هیچ عرصهای در هنر ایران به اندازه فیلم کوتاه تا این حد از تشخص و فردیت برخوردار نباشد.
در بخش پایانی این نشست نیز برزگر ضمن انتقاد از وضعیت فیلمهای بلند سینمای ایران گفت: معتقدم فیلم کوتاه و مستند و همینطور تئاتر ما به مراتب از سینمای بلند ما جلوتر است. اصراری بر اثبات این حرف ندارم، اما واقعا در سینمای بلند ایران خبری نیست و اوضاع خراب است. اگر در این سالها فیلم شاخصی در این عرصه ساخته شده نیز، ناشی از تزریق رفتار و نگاه بازیگوشانه از فیلمهای کوتاه به سینمای بلند بوده است. در فیلمهای کوتاهی که به شکل جدی ساخته میشوند، درصد فیلمهای موفق بسیار بیشتر از سینمای بلند ماست. امیدوارم تغییراتی اساسی در فیلمهای بلند اتفاق بیفتد. در حال حاضر در این فیلمها هیچ اتفاق خاصی نمیافتد؛ هیچ علاقهای به سینمای جریان اصلی ندارم و نمیخواهم بخشی از آن باشم. این سینما نه آنگونه که ادعا میکنند سرگرمکننده است و نه به موفقیت رسیده است. 95 درصد فیلمهای بلند تولید شده، به نیت فروش ساخته میشوند که در این میان هم فقط حدود 5 درصد میتوانند فروش داشته باشند و بقیه شکست میخورند. این به معنای شکست همهی سینماست.