به گزارش خبرگزاری برنا؛ مراسم وداع با پیکر این مرحوم در محل تالار فخرالدین اسعد گرگانی برگزار و سپس بر روی دستان حاضرین تشییع شد.
در این مراسم پیام های تسلیت علی مرادخانی، معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، احمد مسجدجامعی، وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی و عضو شورای شهر تهران و آیت الله سیدکاظم نورمفیدی، نماینده ولی فقیه در گلستان، قرائت شد.
در این مراسم مدیرکل کنونی و مدیران قبلی ارشاد اسلامی گلستان، فرماندار گرگان، جمعی از مسئولان استانی و شهرستانی، اعضای شورای اسلامی چهار دوره گذشته و اصحاب فرهنگ، هنر و ادب و جامعه رسانه ای استان حضور داشتند.
آیت الله سیدکاظم نورمفیدی، نماینده ولی فقیه در گلستان و امام جمعه گرگان، بر پیکر مرحوم قلیش لی، نماز را اقامه کرد.
مرحوم قلیش لی، بازنشسته فرهنگی و رئیس اسیق شورای شهر، یکی از چهره های شهیر گلستان و اولین مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی این استان بود که پس از طی یک دوره بیماری سخت، روز شنبه 15خرداد در یکی از بیمارستان های گرگان دارفانی را وداع گفت.
وی در سال 1322 در روستای معصوم آباد شهر گرگان به دنیا آمد و دیپلم را از دبیرستان ابن سینا این شهر گرفت و پس از آن در رشته فلسفه و حکمت اسلامی دانشکده الهیات دانشگاه تهران لیسانس گرفت.
مرد فرهیخته گلستان از سال 1351 در اداره فرهنگ گرگان (آموزش و پرورش کنونی) به عنوان دبیر دبیرستان استخدام شد و پس از آن به عنوان شهردار گرگان و ساری، فرماندار قائمشهر و خوانسار فعالیت کرد.
همچنین وی سوابقی چون مدیرکلی فرهنگ و ارشاد اسلامی استان های سیستان و بلوچستان، بوشهر و گلستان، عضویت و ریاست شورای شهر گرگان و... را در پرونده کارهای اجرایی خود دارد و همواره حامی و بانی بسیاری از نهادها و انجمنهای مردمی شعر و ادب و موسیقی و هنر بود.
قلیش لی همچنین صاحب امتیازی و مدیرمسئولی روزنامه اقتصاد پویا را برعهده داشت.
این چهره فرهیخته دستی هم در سرودن شعر داشت و در انواع شعر کهن و نو و سپید شعر میسرود.
دفتری از اشعارش منتشر شده است.
از آخرین سرودههای او که در نشریات منتشر شد:
پیراهنی که سایه ندارد
ابریشمی که جامه درانید
ای خوابهای منتظر و کال
از قاب بی تناسب شب
خیره بگذرید
این آخرین نگاه به تصویر آفتاب
مارا برای قابشدن مات میکند
میخوانمت به نام
مینوشمت به جام
میبوسمت بکام
ای نانوشته پند
بر فال من مگرد
من لولی سپیدهدم زندگانیم
با من گمانههای مدارا لولی وش، نشانه چرخنده میشود
ای ضربههای حوصله دست از سرم بدار
من کشته رها شدهی دشت ارژنم
با من صبور باش
وگر نه بهم زنم
این چرخ پرفریب شب آهنگ کهنه را