به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا، متین مسلم - کارشناس روابط بینالملل - در روزنامه «آفتاب یزد» نوشته است: اواخر ماه مه پس از آنکه اعلام شد ملا منصور رهبر طالبان توسط «پهباد بمبافکنهای آمریکایی» به قتل رسیده، یک خبر حاشیهای چندان مورد توجه قرار نگرفت: «پیدا شدن یک پاسپورت در اتومبیل منهدم شده ملا اختر منصور که خیلی زود به فراموشی سپرده شد!»
در اختیار داشتن پاسپورت پاکستانی توسط رهبران بلند پایه طالبان و دیگر گروههای شبهنظامی افغانستانی و تروریست بینالمللی به خودی خود موضوع تعجبآوری نیست. منابع اطلاعاتی و امنیتی منطقه تصریح میکنند بسیاری از شبهنظامیان مستقر در افغانستان و رهبران آنها بیش از سه دهه است زیر نظر سازمان اطلاعاتی ارتش (آی.اس.آی) از پاسپورتهای پاکستانی برای ترددهای بینالمللی خود استفاده میکنند. اما آنچه موضوع کشته شدن ملا منصور و پاسپورت یافت شده نزد وی را پراهمیت کرد، وجود ویزای ایران در این پاسپورت بود که ظاهرا نشان میدهد رهبر طالبان یک هفته پیش از کشته شدنش مدتی را در ایران سپری کرده است. همان زمان (29 مه) سایت خبری نیوزویک به نقل وزارت امور خارجه پاکستان اعلام کرد «پاسپورت حاوی ویزای سفر به ایران و اقامت یک ماهه صاحب آن در این کشور بوده است.» علیرغم موضعگیری اولیه و سپس سکوت مقامات پاکستانی و نیز سکوت تهران، اکنون مشخص شده موضوع آنقدرها هم بیپایه و اساس نبوده است.
روز گذشته یک سایت محافظهکار ایرانی در تهران به نام «جهاننیوز» در میان بهت و ناباوری اعلام کرد «ملا منصور تقریبا یک هفته قبل از کشتهشدن، به مدت دو ماه در ایران حضور داشته و مذاکرات متنوعی با نهادها و دستگاههای مختلف ایران داشته که مهمترین موضوعات مذاکرات عبارتند از: 1- جلوگیری از پیوستن بدنه طالبان به داعش 2-به قول این پایگاه خبری حفظ هویت طالبان در برابر داعش 3- قاچاق مواد مخدر.
در گزارش این پایگاه خبری محافظهکار، که معلوم نیست خبر خود را از کجا به دست آورده است، آنچه اما بیشتر جلب توجه میکند موضوع نوع توافق امنیتی ادعایی صورت گرفته ملا منصور با ایران است. این پایگاه خبری تصریح میکند «ملا منصور توافق کرده بود که جلوی گسترش داعش بهویژه در مرزهای شمالی افغانستان و مرز افغانستان - تاجیکستان را بگیرد».
انتشار اخباری از این دست که نشاندهنده تحرک دیپلماسی پنهان تهران در منطقه است، چندان تازگی ندارد. ماه مه سال گذشته (دقیقا 20 مه) گفته شد هیاتی 7 نفره از مقامات دفتر سیاسی طالبان به سرپرستی طیب آغا مسئول این دفتر در دوحه قطر با سفر به تهران مذاکرات مفصلی با مقامات امنیتی ایران انجام دادهاند که البته نتایج آن هیچگاه مشخص نشد. اما نکته مبهم آن است «زمانی که مقامات دفتر سیاسی طالبان در تهران بهسر میبردند، بیش از یکسال از زمان مرگ ملا عمر رهبر پیشین طالبان میگذشته! آیا آنان این موضوع را به اطلاع مقامات ایرانی رسانده بودند؟»
آنچه مسلم است، ملاعمر تقریبا دو سال پیش بنا به دلایل نامعلومی میمیرد و از این موضوع صرفاً سازمان اطلاعات ارتش پاکستان آگاهی داشته. طی دو سال اخیر ملامنصور با همکاری پاکستان و به بهانه حفظ وحدت، در کنار رهبری طالبان مرگ پیشوای خود را مخفی نگه می دارد،تا آنکه 9 ماه پیش آن را رسما افشا میکند.
از طرفی جدای از صحت این خبر حیرتآور، آنچه محل یک ابهام و سوال بزرگ شده، محدوه جغرافیایی تحت نظر گروه طالبان ملا منصور است که نه توان نظامی و نه سیادت سیاسی او و گروهش به گونهای نبوده که بتوانند قول و وعدهای موثر به ایران بدهند. زیر پوشش بردن مناطق وسیعی از کشور از مرزهای شرقی گرفته تا مرزهای شمالی و غربی افغانستان مستلزم یک همکاری وسیع اطلاعاتی - نظامی - امنیتی میان 5 کشور چین، تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان و ایران است. شاید همکاری اطلاعاتی میان این کشورها امر تعجبآوری نباشد، اما اینکه گروه طالبان تحت نظر ملامنصور توان یک همکاری موثر نظامی و امنیتی با آنها را داشته باشد محل تردید بسیار است. اگر خبر حضور ملا منصور و توافق ادعایی او با ایران صحت داشته باشد، چند نکته لازم است روشن شود:
1- با توجه به اینکه گروه طالبان دستکم از هنگام اعلام مرگ ملا عمر در 9 ماه پیش به دو شاخه رهبری ملامنصور و ملارسول و دو شاخه چریکی مستقل پیوسته به القاعده و داعش تقسیم شده، منطقا ملامنصور نمیتوانست عنصر کاملی برای آنچه باشد که گفته میشود با او توافق انجام و مسئول شناخته شده است.
2- ملامنصور پس از مرگ ملاعمر به صورت پایدار نتوانست انسجام طالبان را حفظ کند. تمرد ملارسول از یک سو و بیعت گروههای زیادی از افراد منشعب شده و سرگردان طالبان با ابوبکر بغدادی که زیر نظر شخصی به نام شهیدالله شهید صورت گرفت مؤید این نکته است. با این ضعف او قرار بوده چکاری انجام دهد؟
3- جدای از اتهامات جدی که به ملامنصور در قاچاق مواد مخدر وارد است، ارتباط نزدیک و تضمین شده وی با منابع اطلاعاتی پاکستان، جایی برای امید بستن یا سرمایهگذاری روی او باقی نمیگذاشت. در اثباتیترین شرایط سیاسی و امنیتی، چگونه ممکن است این رهبر چاق و تنومند بدون اطلاع و هماهنگی پاکستانیها دو ماه را در ایران با پاسپورت پاکستانی بسر ببرد، بدون آنکه آنها مطلع شده باشند؟ به همین دلیل فکر میکنم یک جای کار یا سطح و عمق اطلاعات و اخبار اشکال جدی دارد. اما کجا؟ نمیدانم! تنها زمانی میتوانیم تصویری واضحتر از روند وقایع یک ماه اخیر در برابر خود مشاهده که تهران موضع رسمی و چرایی خود در مورد این خبر و ابعاد آن را اعلام و افشا کند.