به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا، بخش هفتم شرح دعای سحر حضرت امام خمینی(ره) به شرح زیر است:
اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُکَ مِنْ کَمالِکَ بِاکْمَلِهِ، وَ کُلُّ کَمالِکَ کامِلٌ، اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُکَ بِکَمالِکَ کُلِّهِ.
بار الها، من از تو سؤال مى کنم به کامل ترین کمالت، و همه کمال تو کامل است. بار الها من از تو سؤال مى کنم به همه کمالت.
کمال هر چیزى به آن چیزى است که به واسطه آن تمام مى شود و کمبودش جبران مىشود. پس کمال هیولى به صورت است و کمال جنس به فصل است و از این روست که در تعریف نفس گفته شده که نفس، نخستین کمال جسم طبیعى آلى است، زیرا به یک اعتبار کمال هیولى به اوست و به اعتبار دیگر کمال جنس به واسطه اوست.[1]
ولایت در عقاید و اعمال همچون صورت است براى هیولى
به این جهت است که ولایت علوى (که خداى تعالى ما را بر آن مستدام بدارد) موجب کمال دین و تمام نعمت شد که خدا فرمود:
امروز من دین شما را براى شما کامل کردم و نعمت خودم را بر شما تمام کردم. امام باقر علیه السّلام ضمن روایت مفصلى که در کافى است فرمود: سپس ولایت فرود آمد و این نزول در روز جمعه در زمین عرفات بود که خداى تعالى فرو فرستاد: امروز دین شما را براى شما کامل کردم و نعمت خودم را بر شما تمام کردم. و کمال دین به وسیله ولایت على بن أبی طالب علیه السّلام شد.[2]
پس دیگر عبادات بلکه عقاید و ملکات نیز به منزله هیولى است و ولایت صورت آنهاست و آنان به منزله ظاهرند و ولایت، باطن آنهاست. از این روست که اگر کسى بمیرد و امامى نداشته باشد، به مرگ دوران جاهلیت و به مرگ کفر و نفاق و گمراهى مرده است، چنانکه در روایت کافى است.[3]زیرا ماده و هیولى را بجز با صورت و فعلیت، وجودى محقق نمى شود، بلکه براى ماده و هیولى در نشأه آخرت اصلا وجودى نیست، زیرا آن جهان سراپا حیات و زندگى است و آنجا جاى درو کردن و دنیا کشتزار آخرت است.
کمال، صفت جلال است یا صفت جمال؟
و بدان که اسماء و صفات الهیه همگى کامل اند بلکه خود کمالاند زیرا آنجا نقصى وجود ندارد تا جبران شود و هر چه کمال در عالم وجود است همگى ظهور کمال اسماء الهى و تجلیات آنهاست و کاملترین اسماء الهى آن اسم است که جامع همه کمالات باشد و مظهر آن اسم، انسان کامل است که مستجمع جمیع صفات و اسماء الهیه و مظهر همه تجلیات حق است.
پس در اسماء الهیه اسم اللّه کاملترین اسما بوده و در مظاهر اسماء، انسانی کامل است که کاملتر از همه مظاهر باشد و در میان شرایع شریعت او کاملتر است. کمال شریعت او با ولایت است و نسبت شریعت او به دیگر شریعتها مانند نسبت خود اوست به دیگر صاحبان شرایع و مانند نسبت اسم جامع است به سایر اسماء، پس شریعت او در تحت دولت اسم اللّه است که حکومتش ابدى و ازلى است، و دیگر شرایع نیز مظاهر شریعت او هستند و شریعت او کمال دیگر شرایع است، و از این روست که او پیغمبر بود و آدم هنوز در میان آب و گل بود، بلکه هیچ آب و گلى وجود نداشت، و آن حضرت به همراه آدم و نوح و دیگر پیامبران بود.
و از سخن محقق سبزوارى در شرح الاسماء چنین استفاده مىشود که کمال، قدر جامع میان جلال و جمال است. و این مطلب گر چه بنابر آنچه گفتیم که در هر صفت جمال، جلالى مختفى و در هر جلالى، صفت جمالى پنهان است، مطلبى است درست الاّ اینکه اسم تابع آن صفتى است که ظهور دارد، (نه آن صفتى که مختفى است)؛ و کمال از صفات جمال است و جلال در آن منطوى و مختفى است، زیرا کمال عبارت است از صورت تمام بودن چیزى، و این تمام بودن از صفات ثبوتیه است هر چند ملازم با صفت سلبى نیز است.
[1]- بعضى گمان کردهاند که ولایت یکى از فریضه هاى الهى است مانند دیگر فرایض، و در این قول به روایت بنى الاسلام على خمس (اسلام بر پنج چیز بنا شده: نماز و روزه ... و یکى هم ولایت است) استناد کردهاند و شیخ عارف کامل شاه آبادى (که خداوند سایه اش بر سر ارادتمندانش مستدام فرماید) مى فرمود: ولایت در این حدیث با فتحه واو است که به معناى دوستى است و اما ولایتى که یکى از ارکان دین و بلکه اصل دین و کمال آن است ولایت با کسره واو است. (از مؤلف- دام ظلّه)
[2]- در روز نزول آیه اختلاف است، و اصحّ روایات آن است که در روز هجدهم ذى الحجه (روز غدیر) بوده نه روز عرفه. ر. ک: تفسیر المیزان، ذیل آیه 3 از سوره مائده. (م)
[3]- بعضى گمان کرده اند که ولایت یکى از فریضه هاى الهى است مانند دیگر فرایض و در این قول به روایت بنى الاسلام على خمس (اسلام بر پنج چیز بنا شده: نماز و روزه ... و یکى هم ولایت است) استناد کردهاند و شیخ عارف کامل شاه آبادى، مىفرمود: ولایت در این حدیث با فتحه و او است که به معناى دوستى است و اما ولایتى که یکى از ارکان دین و بلکه اصل دین و کمال آن است ولایت با کسره واو است. (از مؤلف- دام ظله)