به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی خبرگزاری برنا، هوا بی اندازه گرم است، از پله های مترو میرداماد پایین می روم، جمعیت زیادی منتظر قطار هستند. عده ای از دستفروشان روی صندلی های مترو نشسته و اجناسشان را تبلیغ می کنند.
قطار، با انبوه مسافران به ایستگاه می رسد، در حالی که عده اندکی از قطار پیاده می شوند، عده زیادی قصد سوارشدن دارند، در کش و قوس پیاده شدن و سوارشدن مسافران به یکی از واگن ها، جنس های یکی از دستفروشان زن از دستش می افتد و مابین جمعیت پخش می شود، سراسیمه سعی می کند وسایلش را لابه لای پاهای مسافران جمع کند، با اعتراض مردم رو به رو می شود، زنی به او فحش می دهد،جمعیت فشار می آورد، زن دستفروش در حالی که نیمی از «کشهای خرگوشی اش» زیر دست و پای مردم گم شده از قطار پیاده می شود، بغضکرده وبا نگاهی خسته و عصبانی روی صندلی می نشیند.
«غزل» تنها زن دستفروشی نیست که به خاطر مشکلات معیشتی حاضر به تحمل این شرایط سخت در مترو شده است.می گوید بارها به دنبال کار گشته اما کارمناسبی پیدا نکرده است:«خبری از بیمه نیست.با حقوق 500_600 هزارتومان مگر می شود زندگی کرد؟ همسرم سه سال است فوت شده.نمی خواهم برگردم شهرستانپیش خانواده ام. می خواهم اینجا درس بخوانم. شهرستان هیچ امکاناتی برایم ندارد.»
قطار بعدی به سکو می رسد و «غزل» در حالی که اشک هایش را پاک می کند، سوار مترو می شود و کش های خرگوشی اش را برای مسافران تبلیغ می کند.
دو ایستگاه بعد، با «میترا» آشنا می شوم.حدودا 30 ساله است.می گوید همسرش معتاد است و هیچ خرجی برای زندگی نداشته است تا اینکه تصمیم می گیرد در مترو دستفروشی کند.میترا روسری های رنگارنگی را در چمدان کوچکش حمل میکند.می پرسم نمی ترسی ماموران مترو روسری هایت را ضبط کنند؟ در حالی که ترس و ناراحتی در چهره اش موج می زند جواب می دهد: «تا به حال این اتفاق نیفتاده است، ولی راستش خیلی می ترسم این روسری ها را هم از دست بدهم. همهچیز را از دست داده ام.همه چیز.حتی فرزندم وقتی چندهفته باردار بودم مرد.شوهرم مست بود و کتکم زد....چاره ای جز دستفروشی ندارم.خانواده ام سال ها پیش فوت شده اند. دستفروشی نکنم از گشنگی می میرم»
گرچه در مترو هم دستفروشان مرد و هم دستفروشان زن مشغول به کارند، اماتعداد دستفروشان زن بیش از مردان است. در میان زنان دستفروش انواع مختلفی وجود دارد، از زنانی که همسرشان را از دست داده اند یا همسر معتاد دارند تا زنانی که برای فرار از یک شغل تخصصی که احتیاج به مهارت دارد به مترو آمده اند. اما آنچه که بیشتر به چشم می آید، مشکلات زنان جوانی است کهدستفروشی می کنند.از زنانی که برای فروختن یک آدامس یا جوراب به مسافران التماس می کنند تا زنانی که تمام مدت روز با ماسک جنس هایشان را تبلیغ میکنندتا کسی آن ها را نشناسد.
*زخم زبان بعضی از مسافران کلافه ام می کند
«شیوا» دختر 25 ساله ای است که در متروی تهران دستبند و گوشواره میفروشد.صدای بلند و رسایی دارد و می گوید در خانواده ی پر جمعیتی به دنیا آمده است که امکان تحصیلات برایش فراهم نبوده است.«هفتمین بچه یک خانواده فقیر بودم. دانشگاه سراسری قبول نشدم و پدرم به هیچ عنوان پول دانشگاه آزاد نداشت. دوسال بعدش پدرم فوت شد.دیگر به دانشگاه فکر نکردم.باید کمک خرج مادر و خواهرهایم می شدم.مدتی در یک شرکت منشی بودم ولی پولش خیلی کم بود.مردم زیاد زیورآلات می خرند.الان ماهی یک میلیون ونیم درآمد دارم.مشکلی با شغلم ندارم ولی گاهی مسافران تیکه هایی می اندازند که آزارم می دهد»
در میان مسافران زنی توجه ام جلب می کند که می گوید نتوانسته استخدام شود چون اولویت استخدام با مردان متاهل بوده است:«لیسانس مدیریت دارم.در یک شرکت دولتی برای مصاحبه رفتم اما بین مصاحبه شوندگان مردان اولویت داشتند. آقایی انتخاب شد که فوق دیپلم حسابداری داشت.بعد از آن فکر کردم کار در مترو را امتحان کنم.پدرم در کودکی فوت شده ومادرم هم از کار افتاده است.یک برادر کوچک تر از خودم دارم که دانشجوست.در مترو درآمدم بد نیست.ولی بارها از مسافران متلک شنیده ام.از اینکه از روی سرگرمی دستفروشی می کنم بگیر تا اینکه فرهنگ شهرنشینی ندارم و در مترو عربده کشی می کنم.زخم زبان ها دلم را می سوزاند.»
*بیشتر دستفروشان مترو را زنان تشکیل می دهند
مریم یوسفی،جامعه شناس معتقد است یکی از عواملی که زنان به دستفروشی در مترو روی می آورند تبعیض جنسیتی در استخدام است ولی عوامل دیگری هم موثرند:« بسیاری از زنان دستفروش در مترو به علت فوت همسر یا طلاق سرپرست خانوار هستند یا اینکه در خانواده های فقیر و پرجمعیت زندگی می کنند.عدهای هم هستند که برای فرار از کاری که اختیاج به مهارت و تحصیل خاصی داشته باشد، دستفروشی می کنند.»
این جامعه شناس همچنین تاکید می کند: مشکلات اقتصادی مردم باعث شده در ایران مردم به دستفروشی روی بیاورند، پدیده ای که در دیگر کشور ها دیده نمی شود.
مریم یوسفی همچنین معتقد است: دستفروشی در مترو مختص به زنان نیست ومردان هم به خاطر مشکلات معیشتی و اقتصادی به دستفروشی روی می آورند.اما طبق یک تحقیق میدانی دانشگاهی، زنان بیشتر از مردان در متروی تهران به دستفروشی مشغول اند.از میان زنانی که به علل مختلف در مترو دستفروشی میکنند، بین 5 تا 7 درصد به علت تبعیض جنسیتی در استخدام به دستفروشی روی آورده اند.
*لزوم تغییر دیدگاه جامعه به زنان دستفروش
حسین باهر، جامعه شناس و بنیان گذار مکتب گذار مکتب رفتار شناسی، معتقد است زنان دستفروش در مترو به کار و درآمد احتیاج دارند و زمانی که برایشان اشتغال اداری و غیر اداری وجود ندارد ناچار به دستفروشی روی میآورند.
وی همچنین ادامه می دهد: مترو برای زنان امنیت بیشتری دارد،بنابراین اکثر زنان دستفروشی در مترو را انتخاب می کنند.
باهر معتقد است عوامل مختلفی در دستفروش شدن زنان دخیل است، از جمله خرج بالای زندگی،بیکاری زن در خانه یا مرگ همسر.برخی زنان دستفروش تحصیلات بالایی دارند و به علت آنکه سرپرستی خانواده را بر عهده دارند یاهمسرانشان از کار ناتوان هستند در مترو دستفروشی می کنند.
به گفته این جامعه شناس،دستفروشی کاری خلاف شرع وقانون نیست؛ بنابراین نباید شماتت شود و حرمت هرکاری که خلاف شرع و قانون نیست باید حفظ شود اما عرف بعضا کار کردن زنان را نمی پذیرد و اینکه زنی به دستفروشی روی بیاورد، از نظر عرف مقبول نیست.بنابراین باید سنت و عرف تغییر داده شود.
وی همچنین ادامه میدهد: مسئله را باید بنیادین حل کرد اینکه زنان نیازمند کار کردن در مترو هستند نباید نگران بی احترامی یا تعرض مردم باشند. کار عار نیست ولی برای کشوری مثل ما بالا رفتن عرف لازم است.
ساعات پایانی کار مترو است که به سمت خروجی آن حرکت می کنم. چند نفر از زنان دستفروش روی صندلی ها نشسته اند و پول حاصل از دستفروشی شان را میشمارند.با اجناسی که کم وبیش فروش رفته است، درحال فکر کردن به فرداهستند، به اینکه چقدر پول درمی آورند، آیا می توانند خرج زندگی شان دربیاورند،نکند فردا ماموران اجناسشان راضبط کنند و...!