صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

گفتگو با طراح آرم مترو تبریز؛

تبریز از نظر بسترها و زیرساخت های هنری کاستی های بسیار دارد

۱۳۹۵/۰۵/۱۱ - ۰۹:۵۵:۰۷
کد خبر: ۴۳۹۳۲۲
نخعی گفت: با گسترش هنر در میان توده مردم، فرهنگ آرام آرام جان تازه ای به خود خواهد گرفت.

سارا نخعی از طراحانی است که در سال‌های اخیر به‌ طور تخصصی و مداوم به ‌کار در حوزه «طراحی‌ آرم» پرداخته است.

به گزارش خبرگزاری برنا در آذربایجان شرقی، او عضو انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران و استان است و در بخشی از کارنامه کاری او طراحی آرم متروی تبریز نیز دیده می‌شود.

با این طراح درباره شیوه کارش و نحوه طراحی‌اش به گفت‌و‌گو پرداختیم.

لطفا برای ما خلاصه ای از سابقه کاریتان بگویید.

سارا نخعی هستم. متولد سال ۱۳۵۹ در شهر تبریز و فارغ التحصیل رشته گرافیک از دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد تبریز در سال ۸۰. گرافیک و طراحی رو از سال ۱۳۸۰ شروع کردم و در حال حاضر مدیر کانون تبلیغاتی گرافیکا هستم و عضو انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران و استان هستم.

در مجموعه گرافیکا مفتخر هستم که تاکنون بیش از ۵۰ آرم و لوگو و طرح هنری برای شرکت ها و سازمان های مختلف کار کرده ایم که مهم ترین آنها عبارتند از:

طراح و مشاور هنری سازمان قطار شهری تبریز از سال ۸۳

طراح آرم انجمن صنفی مهندسین مشاور آذربایجان شرقی

طراح آرم مهندسین مشاور نقش سازان پارس

طراح و مشاور شرکت معماران نقش سفید

طراح آرم ارکستر سمفونیک تبریز

طراح و مشاور شرکت تضامنی فتح راضی

طراحی آرم شرکت تضامنی کبریامنش و شرکاء

طراح و مشاور انجمن فلسفه و فلسفه ورزی تبریز

طراحی آرم شرکت جشغون نور

طراحی آرم شرکت فولاد آلیاژی آسیا

طراح و مشاور هنری شرکت معماری پلسار در ایران و آذربایجان

طراح آرم شرکت ساختمانی مهندسی مشاور پایاب

طراح آرم شرکت ساختمانی گروه آژند و هرم عمران آذر

طراح و مشاور هنری شرکت آرد اطهر

طراح و مشاور هنری شرکت صنایع فولاد کاوه تیکمه داش از سال ۱۳۹۱

طراح و مشاور هنری شرکت هواپیمائی ماهنورد

طراحی آرم انجمن سرطان تبریز

طراح انتشارات ستوده – طراحی چندین جلد کتاب

چطور شد طراح شدید؟ چه چیزی باعث شد شما به سمت گرافیک دیزاین بروید؟

هر تیغه علف، فرشته خودش را دارد. فرشته یی که بر روی آن خم می شود و زمزمه می کند: ((رشد کن، رشد کن)).

در مورد من، این فرشته ها خانواده ی من بودند، خانواده ای که درآن بزرگ شدم . خوشبختی من در کل زندگی این بود که در خانواده ای هنرمند زیسته ام . مادرم زندگی را در قالب کلمات زیبا توصیف می کرد و زنی محکم و سخت کوش و فداکار بود وپدرم مردی با قلبی هوشمند و تحلیل گر . هر دو از کودکی به من این فرصت را دادند که زندگی را همچون مسیری بین زمین و انسان ها بدانم. آنها به من آموختند که روابط انسانی و طبیعت همیشه قابل احترام است. (هر دو، انسان و طبیعت، معلمان قدرتمند و رمز آلود و صبور هستند.) طبیعت به من این اجازه را داد که بیاموزم .

دوست داشتم بین زمین و انسان ها دنیای خودم را بیافرینم.

با راهنمایی خانواده برای تحصیل در رشته گرافیک، هنرستان هنرهای زیبای کوثر را انتخاب کردم و در آنجا از اساتید بسیار خوبی همچون جناب آقای مرحوم رفیع طباطبائی، آقای مقبلی، آقای عباچی زاده و استاد آقای کریم زینتی بسیار آموختم.

عموی بزرگ من جناب آقای داریوش نخعی یکی از گرافیست های مطرح کشور هستند. عمویم همیشه با خود طرح جلد کتاب های شاعران و نویسندگان و رمان هایی را که طراحی کرده بود، به همراه داشت، کتاب های داستانی که مصور کرده بود را، طراحی آرم شرکت های بزرگ تا طراحی بسته بندی های جذاب; همگی مرا مجذوب می ساخت.

در سفرهایم به تهران ترجیح می دادم در دفتر کار عمو باشم و با گرافیست ها و نویسندگان مطرح تهران آشنا می شدم و روزبروز شیفته اینکار می شدم.

از زمان ورود به هنرستان سعی می کردم سفارش طراحی بگیرم و تا حدودی توانستم درآمد داشته باشم اولین فعالیت کاری و تجاری من، طراحی یک نشانه برای یک شرکت توانبخشی بود .مقارن با اتمام تحصیلات دانشگاهی، بصورت حرفه ای به کار طراحی پرداختم و سپس مجوز کانون تبلیغاتی گرافیکا را به طور رسمی از اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی گرفته و در یک دفتر خیلی کوچک کارم را شروع کردم.

سبک خودتان را در طراحی را چطور تعریف می کنید؟

مایلم ابتدا توضیحی در مورد پیدایش گرافیک دیزاین خدمتتان عرض کنم. اگر به ریشه های شکل گیری و ظهور دیزاین برگردیم، مشاهده می کنیم که تاریخ این رشته با ظهور ماشین، انقلاب صنعتی و پیدایش نظام سرمایه داری و به طور خاص مدرنیته گره خورده است. در واقع مدرنیته بطور مشخص با توسعه انبوه کالاها و دموکراتیزه کردن سلیقه موجب گسترش دیزاین شده است. تا قبل از این، مواد فرهنگی شامل اشیاء، ساختارها، ساختمان ها، یادبودها، ابزار، سلاح ها، ظروف، مبلمان، هنر ودر واقع هر ماده فیزیکی که در یک جامعه ساخته می شود، تنها به واسطه و سفارش اشراف تولید شده و معمولا در زندگی آنان مصرف داشته است و همه اینها در زندگی اشراف به عنوان فراهم آورنده آسایش مطرح بوده و نشانی از دوران پس از انقلاب صنعتی، نوآوری تکنولوژی نقش تعیین کننده ای را در انتخاب مصرف کننده بازی می کرد، این دنیای جدید از زندگی روزمره تصویری را ارائه می داد که دیزاینرها سازندگان آن بودند، تصویری که در آن ظاهر کالا و محیط که اجزاء فرهنگ مادی مدرن را تشکیل می دهند، اهمیت بیشتری می یافت و بدین وسیله مشتری ترغیب به خرید کالا و مصرف بیشتر برای چرخیدن چرخ سرمایه داری می شد. وقتی صحبت از دیزاین می شود، در هر حال موضوع اقتصادی و تجاری درونش نهفته است و نگاه تجاری و نگاه راه حل گرایی برای یک نیاز وجود دارد.

دیزاینر از یک فرم گرا، تبدیل می شود به یک راه حل گرا. ذهن تجاری و ذهن دیزاینری با هم ترکیب می شوند .مهمترین هدف گرافیک دیزاینر علاوه برجنبه فرهنگی اش، این است که یک راه حل ارائه دهد و یک پیام رسان باشد. به همین دلیل ما اندیشیدن را باید یاد بگیریم. و حال در جواب سوال شما که سبک من در گرافیک دیزاین چگونه است باید بگویم که در گرافیک دیزاین یک شاخص اصلی وجود دارد و آن مخاطب است. مخاطب از اهمیت بالایی برخوردار است. گرافیک دیزاین یک حرکت فردی نیست.

گرافیست بایستی راه حل یابی برای موضوع را از آغاز تعریف پروژه در نظر بگیرد، نه به عنوان بزکی که در انتها به راه حل ایجاد شده اضافه کند . یکی از مقوله های مهم یک گرافیک دیزاین تسلط او به یکی از باارزش ترین مهارت ها، یعنی زیبایی شناسی است . در مورد نحوه ی طراحی با یک رویکرد پدیدارشناسانه برخورد می کنم . پدیدارشناسی من برآمده از تجربیاتم می باشد . من هم ار تخصصم به عنوان یک گرافیست بهره می برم و هم از تجربه زیسته ام و به واسطه درگیری و مواجهه ام با دنیای هنر و کار گرافیک دیزاین، برای گشودن رمز و راز وجود انسانی در قلمرو فلسفه و ادبیات نیز مطالعه می کنم به تجویز راه و روشی خاص اعتقادی ندارم .کنش نگریستن به گرافیک دیزاین به واقع مواجهه با گرافیکی زیستن دیزاینر است، چرا که یک ملاحظه بصری صرف می بایست با تجربه ای تخیلی و کاملا تجسم یافته همراه شود و حتی تجربه چند حسی هم ناکافی است، می بایست فرد خود را بر عرصه و صحنه دیزاین فرافکند و فضاها نیازمند آنند که درونی شوند تا به صورت بخشی از حس بیننده از خود درآیند پدیدارشناسی، هنر ظریف مواجهه با جهان است. و یک دیزاینر نیز ملزم به کشف و بیان همین مواجهه بنیادین است. مواجهه پدیدارشناسانه، احساس های مشترک و بنیادین انسانها و تصورات است.

اخیرا نمایشگاهی بعنوان شکنج و انحنا، برگزار کردید، از این نمایشگاه برای ما بگویید و بازخوردهایی که برگزاری این نمایشگاه داشت؟

برگزاری نمایشگاه در تبریز، به دو دلیل کار بسیار خطیری ست. یکی نبود منتقدان هنری و دیگری نبود گالری ایده ال. علی رغم اصرار دوستان، سال ها از برگزاری نمایشگاه سرباز زدم، تا اینکه همراهان عزیزم مهندس سارا ثمری و مهندس پولاد مقدم نیا، برمبنای تخصص خود در معماری و دانستن مشخصات یک گالری خوب، راه حلی برای این موضوع ارائه دادند.

بر این اساس، با همکاری جناب آقای مهندس حمید فرهامند توانستیم در ضلع جنوبی برج ابریشم که محیطی بسیار زیبا و چشمگیر را دارا بود نمایشگاه مذکور را برگزار کنیم. جناب آقای دکتر جلال پیکانی با مشاهده و بررسی تصویرسازی های من و عکس های پولاد مقدم نیا  عنوان نمایشگاه، یعنی شکنج و انحنا، را انتخاب کردند.

برگزاری نمایشگاه مخاطبان خاصی نباید داشته باشد، مخاطبان مردم هستند نه قشر خاصی . مردمی که توده جامعه را تشکیل می دهند و تماشای آثار هنری تنها متعلق به یک قشر خاص نیست. این نمایشگاه که به همت این عزیزان برپا شد باعث شد توده مردم به تماشای آن بنشینند و این یکی از هدف های اصلی ما بود . استقبال قابل توجه مردم، از هر قشر و طبقه ای، مایه شعف ما بود.

البته شهر تبریز از نظر بسترها و زیرساخت های هنری دارای کاستی های بسیار است: نبود گالری های استاندارد، برای ارائه و به نمایش گذاشتن آثار و غیره. تبریز را همیشه شهر اولین ها معرفی کرده اند اما متاسفانه چندان به امور هنری و هنرمندانی که در این زمینه فعالیت دارند بها داده نشده . بایسته است که مقامات شهر تبریز با مهرورزی بیشتری به هنر و هنرمندان بنگرند. با گسترس هنر در میان توده ی مردم، فرهنگ آرام آرام جان تازه ای به خود خواهد گرفت.

یکی از طرح های شما که مردم تبریز زیاد دیده اند و می شناسند، آرم مترو تبریز هست. این آرم را در چه سالی طراحی کردید و چه ویژگی هایی دارد؟

آرم سازمان قطار شهری تبریز در سال ۱۳۸۳ طراحی شد. روند طراحی آرم طی برگزاری نشست ها و جلسات گفتگو بین ما شروع شد. طراحی این آرم چهار ماه به طول انجامید. طراحی و ارائه اتود اولیه و بحث و گفتگو در مورد المان هایی که مد نظرم بود، ارائه شد. بررسی اهداف طراحی نشان، در نظر گرفتن موقعیت جغرافیایی شهر تبریز جز مسائل مهم طراحی بود.

سپس، تعریف رنگ سازمانی ، پیشنهاد برای حروف اختصاری تبریز  و طراحی نوشته نشانه سازمان قطار شهری تبریز که به خط نستعلیق تو سط استاد صدرالدینی، به خط خوش نوشته و تبدیل به لوگو تایپ سازمان شد، در مراحل بعد انجام گرفت. نهایتاً طرح نهایی توسط مدیر عامل وقت جناب آقای دکتر علی خوشروان آذر مورد تصویب و تایید قرار گرفت.

تحلیل تان از طراحی و گرافیک و تصویرسازی در استان ما چگونه است؟ از فضای موجود راضی هستید؟

از هریک از مسئولین شهری پاسخ این پرسش را طالبیم که نقشی را که در زمینه تبلیغات شهری و زیباسازی به آنان محول شده و هر روزه بر عهده دارند، چگونه ایفا می کنند؟

این شهر از نظر طراحی و هویت بصری ضعف های بیشماری دارد. برای پیشرفت بصری شهر بایستی بی واسطه سخن گفت و عمل کرد. باید از تغییر فرهنگ سخن گفت و از زندگی جدیدی سخن گفت و دیدن واقعیت، و در نتیجه به جهانی بدل شود که در ژرفنای خود با ” هنرمندان ممکن” با آثار ” هنری ممکن” پیوند دارد. با فراهم کردن این بستر، شاید بتوان امید داشت مجموعه ی هنرمندانی پرورش یابند، یا دست کم برای بیان این فرایند شکل گیری و آشکار سازیی که پیشتر آغاز شده، استحکام یابد.

چرا برندینگ و هویت بصری در استان ما هنوز به طور کامل جا نیافتاده ؟

یک شهر، بازتاب فکری شهروندان و فرهنگ شان است. شخصی که برای اولین بار وارد یک شهر می شود، به راحتی می تواند از نظر بصری متوجه فرهنگ آن شهر شود. شهرها توسط معماران، شهرسازان و دیزاینر ها شکل می گیرد. برای یک شهروند بسیار اهمیت دارد که در جایی که زندگی می کند حس همدلی و همذات پنداری داشته باشد . تنها زیبائی ظاهری و تصویر بیرونی از شهر مهم نیست، بلکه فراهم کردن زمینه ی همذات پنداری ساکنان شهر هم مهم است.

وقتی شهر تبریز را، به عنوان پایتخت گردشگری کشورهای اسلامی ۲۰۱۸ اعلام می کنند، می بایست هویت شهری را ارتقا دهند و تنها به زیبایی فیزیکی  اکتفا نکرده و جذابیت عاطفی -احساسی چشم اندازهای شهری را افزایش دهند. اگر می خواهیم شهر را به قطب گردشگری تبدیل کنیم، لازم است که شناسنامه ای مستقل در مورد دیزاین شهری و هویت بصری در مفهومی وسیع تر مورد توجه قرار گیرد و آن را تنها به جنبه های گرافیکی محدود نکند.

دیزاین باید توپوگرافی و فرهنگ و کیفیت زندگی در شهر را برای بازدید کننده آشکار کند. در این چارچوب، دیزاین فضاهای همگانی چیزی بیش از تزئین کردن شهر است.چنین چیزی در حکم انجام یک کار مهم در راستای به دست دادن تصویری است از شهر. یک شهر باید با دیزاین خوب مردم را جذب کند و برای شان لذت بخش باشد.

دیزاین و دیزاینر بایستی در خدمت زندگی و عموم افراد یک جامعه باشد، تا که حالت انحصاری پیدا کرده و در دست یک عده ای اندک باشد.

همیشه اعتقادم بر این باور بوده که وقتی قصد داریم کاری، دیزاینی یا هر حرکتی در مورد فضای بصری شهر انجام دهیم چه خوب هست گرافیستها با معماران شهری و معماران در تعامل کاملا مثبت باشند. زمانیکه برای نشان تبریز ۲۰۱۸ در فکر خود ایده پردازی می کردم، با دو تن از دوستان معمار خود که یکی در شاخه طراحی شهری و دیگری معماری و مرمت در حال فعالیت هستند جلساتی گذاشتیم و نظرات آنان را در این خصوص جویا شدم، که برای من جالب بود. اعتقاد این دوستان معمار که دو سالی هست با آنها آشنا شده ام این بود که فرایند طراحی چه در حیطه معماری و چه در حیطه گرافیک لازم و ملزوم یکدیگرند، چه بسیارند فرم های معماریی که طراح گرافیک از آنها به ایده خود می رسد و چه بسیارند ایده های طراحی معماری، که معمار با هم اندیشی با یک طراح گرافیک به نتیجه مطلوب خود میرسد، چیزی که متاسفانه هنوز در شهر ما کلمه تعامل سازنده به نیکی جا نیفتاده. در این جلسات به من پیشنهاد شد که اینبار بیاییم بجای استفاده از یک سری المانهای کلیشه ای مانند، برج ساعت، مسجد کبود، ارک علیشاه و مقبره الشعرا و … که اغلب در معرفی بومیت و ماهیت نشان به شهرمان نسبت داده می شود و تقریبا یک حالت تکراری برای همه مخاطبین مخصوصا مخاطبین اصلی که همان مردمند دارد را حذف و این بار به عمق وجود همان المانها که سبک و سیاق معماری و فرهنگ همین سرزمین هست بپردازم . این دوستان اصرار داشتند سعی شود در نشان تبریز۲۰۱۸ بیشتر به مقوله مکتب تبریز پرداخته شود، همان موضوعی که چندی پیش هم جناب استاد آیدین آغداشلو در سفر خود به تبریز بشدت تاکید می نمود و من هم که برایم این موضوع تازگی داشت و مسیری برای آشنایی با قسمتهایی از مکتب تبریز باز شده بود، با همین پیشنهاد طراحی خود را شروع و از سه نوع المان کاملا هندسی که مختص مکتب تبریز و هندسه مقدس مربوط به معماری پس از اسلام و دوره معماری آذری که نمود آن همان مسجد جامع یزد و مسجد کبود تبریز می باشد و همچنین محاسبه نسبت سایه ها در این آرایه ها استفاده نمودم که مورد توجه بسیاری از محافل تخصصی، من جمله انجمن معماری آذربایجان، انجمن معماری بلاروس و مجمع طراحان گرافیک فدراسیون روسیه قرار گرفت، با این وجود در پایان معلوم شد هنوز سلیقه اهل فن در همان استفاده از آرایه های ساختمانهای مهم در شهر بود.

در پایان تنها امیدوارم که روزی برسد که همه دوستداران شهر خود چه تبریز عزیز و چه دیگر شهرهای کشور عزیزم ایران دور هم جمع گردند و با تعامل سازنده و نه در جهت تخریب عقاید و ایده های هم نوع خود صرفا جهت اعتلای نام شهر و کشور خود فقط و فقط گامهای مثبت بردارند چرا که وقت تنگ هست و کار بسیار.

 

نظر شما