به گزارش خبرگزاری برنا، در دویست و هجدهمین برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران که دوشنبه 1 شهریور در تالار استاد ناصری برگزار شد، فیلم «تنگسیر» به کارگردانی امیر نادری به نمایش در آمد. در ادامه نیز نشست نقد و بررسی فیلم با حضور عزیزالله حاجی مشهدی و علی علائی برگزار شد.
در ابتدای این نشست علائی از بازیگران و دیگر عوامل ساخت این فیلم یاد کرد و در ادامه به روند فیلمسازی نادری اشاره کرد و نظر حاجی مشهدی در این خصوص را جویا شد.
حاجی مشهدی گفت: نادری از اواسط دهه 40 کار عکاسی را شروع کرده بود و به زودی توانست خود را به عنوان یک سینماگر مشتاق عرضه کند و جامعه سینمایی نیز پذیرای او شد. او از نیمه راهِ ساخت فیلم «تنگنا» دچار نوعی تغییر نگاه می شود که در «تنگسیر» تا حدودی به پختگی می رسد و در «ساز دهنی» به طور کامل از فضای حماسی و فضاسازی های باسمه ای فاصله می گیرد. در آن زمان موج نویی در سینمای ایران شروع شده بود که در راس آن کسانی مانند مهرجویی، کیمیایی، بیضایی، تقوایی و.. حضور داشتند و نادری کمی دیرتر به آنها پیوست. این جریان به شکل یک خط موازی با جریان اصلی سینما پیش می رود و با وجود انگ هایی که به آن می زدند، اما سینمایی مبتنی بر فکر و اندیشه بود و تنها به دنبال سود و گیشه نمی رفت.
وی ادامه داد: نادری در هنگام ساخت همین فیلمِ «تنگسیر» بود که احساس کرد این روند فیلمسازی او را اقناع نمی کند. او پس از دیدن فیلم هایی از سینمای نورئالیستی ایتالیا و بزرگانی مانند دسیکا، آنتونیونی و.. منقلب شده بود. نادری دیگر قادر نبود شبیه به آدم های متعلق به سینمای بدنه آن زمان فیلم بسازد. پس از «ساز دهنی» و در فیلم «انتظار» که شاید چندان مورد پسند مخاطب دوستدار اکشن نباشد، می بینیم که نادری به زبان سینما نزدیک تر شده است. این اثر، کاری کاملا درونی، کم گفتگو و به لحاظ تصویر، وفادارتر به سینماست.
این منتقد سینمایی سپس به نوشته شدن نخستین فیلمنامه از داستان «تنگسیر» چوبک توسط ابراهیم وحیدزاده و روند حوادث طی شده تا ساخت فیلم توسط نادری اشاره کرد و گفت: فیلم «تنگسیر» در عین اینکه ادای دینی به داستان چوبک محسوب می شود، اما نگاهی به «شلوارهای وصله دار» نیز داشته است. علاوه بر این، نادری خود جنوبی است و با کسانی که در جریان مبارزات رییس علی دلواری و زائرمحمد بوده اند، گفتگو داشته است. در واقع آنچه در فیلم می بینیم، تلفیقی از تمامی این موارد است.
به هر حال «تنگسیر» یک اقتباس ادبی گرم و جاندار است که روح و کلیت اثر چوبک را نیز حفظ کرده است. فیلم توانسته کشش و جذابیت لازم برای مخاطب را فراهم آورد و توازنی میان حادثه ها برقرار کند؛ در داستان چوبک، فصل پایانی و فرار «شیرمحمد» مفصل است و سختی های این گریز را با جزییات تشریح کرده است، اما در فیلم بصورت کوتاه تصویر شده است. در عوض فاصله بین قتل اول و دوم در فیلم کوتاه در نظر گرفته شده است.
این منتقد سینمایی سپس در پاسخ به سوال علائی در خصوص قهرمان یا ضدقهرمان بودن «شیرمحمد» در فیلم گفت: «شیرمحمد» از ویژگی های قهرمان برخوردار است و ما نیز با او همذات پنداری کرده و منتظریم تا آن افراد را بکشد. چرا که عمل او، برآیند یک خواست و اشتیاق جمعی است؛ آتشی که زیر خاکستر بوده و کسی جرات آشکار کردن آن را نداشته است. مردم خودشان را نیز در عمل «شیرمحمد» دخیل می دانند و او از مردم کمک می گیرد. به دلیل مقبولیت کار اوست که اسمش از «زائرمحمد» به سرعت در میان مردم به «شیرمحمد» تغییر پیدا می کند. آدم ها مثل جویبارهای کوچک به هم می پیوندند و در انتها رودخانه خروشانی پدید می آورند؛ گویی نهضتی ایجاد شده و این راه ادامه دارد. با این وجود فیلم به هیچ وجه شعاری نیست.
وی اضافه کرد: تمهیدات صحنه پردازی نیز به فضاسازی و باورپذیرتر شدن آن کمک کرده است. تم غالب پوششی در این فضاها، نمادهای محرمی است، یعنی ماه شهادت در راه حق طلبی. در فیلم نیز حق طلبی ویژگی قهرمان است. «شیرمحمد» با نمایندگان قدرت و افراد به ظاهر دینداری روبرو می شود که «گندم نمای جو فروش» هستند. او به دلیل فسادهایی که در این افراد می بیند، پس از طی کردن راه صلح و قانون و نتیجه نگرفتن، اینبار به جای توسل به محکمه و قاضی خود دست به عمل می زند. «شیرمحمد» محکمه را دچار تعارض و امنیه چی را مست لایعقل می بیند و همین باعث می شود کاسه صبرش لبریز شود. با این وجود، فیلم پایان خوشی دارد.
حاجی مشهدی در پایان گفت: یکی از ایرادات فیلم، فضاسازی های غیرمعقولی است که در یکی دو صحنه اتفاق می افتد و به نظر باورپذیر نمی رسند. به عنوان مثال ازدحام جمعیتی که به دنبال همان قتل های نخست اتفاق می افتد کمی غیرطبیعی است، در حالی که این قضیه در هنگام آخرین قتل کاملا باورپذیر است.