زنده یاد داوود رشیدی تا سال 1352 که مسئولیت اداره تئاتر را برعهده داشت، گروه تئاتر امروز را پایه گذاری کرد که بازیگرانی چون مرحوم پرویز فنی زاده، داریوش فرهنگ، مهدی هاشمی، فهیمه رستگار، سیاوش طهمورث، مرضیه برومند و سوسن تسلیمی در آن عضویت داشتند. وی از سال 1352 به تلویزیون آمد و در سمت مدیر گروه نمایش و سرگرمی فعالیت کرد.
حاصل این خضور تولید آثار تئاتری خوب با کارگردانی افراد شاخصی چون رضا کرم رضایی، داریوش مودبیان، سیروس ابراهیم زاده، پری صابری، اسماعیل خلج، رضا بابک، منیژه محامدی، مرحوم حمید سمندریان و رکن الدین خسروی بود. از این سال به بعد شاهد بازی های تلویزیونی داوود رشیدی در سریال های متعدد بودیم.
وی فارغ التحصیل رشته علوم سیاسی از دانشکده ژنو و دیپلم کارگردانی و بازیگری از آکادمی موزیک ژنو بود. او در دوران دانشجویی اش در سال های 1958 تا سال 1959 کارگردان و بازیگر نمایش های بریتانیکوس «ژان راسین» و «مرید شیطان» نوشته برنارد شاو بود.
وی در این سالها بیش از 40 تئاتر را در کارنامه خود ثبت کرده، تئاترهایی مانند «پیروزی در شیکاگو» به واسطه کارگردانی و بازیگری اش شهرت فراوانی کسب کرد. آخرین کارگردانی تئاتر او به نمایش زمین مقدس باز می گشت که در سال 1385 اجرا شد.
حضور فعال در سینما
زنده یاد داوود رشیدی در سینما کارش را با فیلم «فرار از تله» 1350 ساخته جلال مقدم آغاز کرد. او امروز پس از 42 سال حضور در سینما، نزدیک به همین تعداد فیلم را بازی کرده است. وی در برخی از این آثار مانند «تهران روزگار نو»، «کمال الملک»، «گل های داوودی» و «شیلات» چهره ای بسیار موفق داشته است.
حضور رشیدی در ژانرهای مختلف خود دلیل محکمی است بر تسلط این بازیگر پیشکسوت بر نقش های متنوع و شناخت کامل او از ژانرهای گوناگون.
جنس بازی و فیزیک صورت و انعطاف چهره داوود رشیدی، دست او را برای بازی در نقش های مثبت و منفی باز می گذارد و امکان حضورش در ژانرهای مختلف را میسر ساخت.
چهره قابل انعطاف
چهره و آناتومی داوود رشیدی به خاطر گونه برجسته، پیشانی بلند و چانه ای تخت زمانی که موها و ریش هایش را کوتاه نگه می داشت ترکیبی را در چهره اش می ساخت که او را قادر به ایفای نقش های مختلف منفی از جمله شخصیت هایی چون رضا خان و مفتش شش انگشتی و پادشاه سریال «گرگ ها» می کرد.
برای رسیدن به این جنس نقش ها(نقش های منفی)، صدا و حرکت های دست او یا بهتر بگوییم بازی با دستانش همواره از جمله عواملی بود که او را از رسیدن به این نوع از نقش ها دور کرده اند. به همین سبب برای نقش های منفی او عموما از صداپیشگان استفاده می شد.
زیرا صدای داوود رشیدی حجم صدای یک شخصیت منفی را نداشت. در واقع صدای صداپیشگانی مانند ناظریان و عرفانی در کنار چهره قابل انعطاف او یک نقش منفی استثنایی مانند مفتش شش انگشتی، رضا خان و پادشاه سریال «گرگ ها» را خلق کرده و به بازی او نوعی خشونت و قاطعیت می بخشید.
نقش های برجسته تلویزیونی
بی شک در میان نقش های منفی سینمایی داوود رشیدی، نقش رضا خان استثنایی ترین نقش او به حساب می آید؛ نقشی که تمام ویژگی های چهره و حضور صدا پیشه ای به نام ناظریان را در اجرا به شکلی مطلوب کنار هم قرار داده است؛ اتفاقی که در میان نقش های منفی دیگر او به خاطر جنس و ویژگی خود نقش ها کمتر رخ داده بود.
در سریال «گرگ ها» با پادشاهی روبرو بودیم که با وجود جایگاه و مقامش، کمترین قدرت را داشت. او فردی بیمار، ضعیف، تحت کنترل و مستأصل بود. علاوه بر این در کنار این شخصیت، چند نقش منفی تأثیرگذار از جمله همسرش، خاتون و داروغه وجود داشتند. نقش پادشاه اما به خاطر ویژگی هایی که به آن اشاره شد و حضور رشیدی و نقش های منفی مطلق دیگری همچون شخصیت مفتش شش انگشتی سریال «هزار دستان» چندان منفی نبود.
مفتش شش انگشتی سریال «هزار دستان» به عنوان یک مامور جاه طلب در پی کسب مال و ثروت در لوای انجام وظیفه اش به عنوان یک مامور شهربانی بود. او زمانی که به تدریج و پس از شکنجه های فراوان رضا خوشنویس از داستان او مطلع شد، همچون تحول رضا از تفنگچی بودن به خوشنویس شدن، دچار این تغییر می شود، از این رو ما یک شخصیت اما با دو نگرش مختلف را می بینیم. از سوی دیگر در این سریال هم چند شخصیت منفی قدرتمند مانند خان والا و در مواقعی خدمتکارش و شعبون استخوانی هم وجود دارند. به همین سبب مفتش شش انگشتی در ادامه، دیگر به عنوان آنتاگونیسم داستان همانند قسمت های نخست سریال وزنه ای برای مهار و یا هدایت روایت ها و حس تماشاگر محسوب نمی شد.
البته این سخن بر شخصیت پردازی نقش تاکید دارد، با همه این خصوصیات بازیگر توانسته بر آن فائق آید و به خوبی آن را اجرا کند پس گفت نقش مفتش شش انگشتی در شمار کارهای متفاوت و برجسته نقش های دراماتیک تاریخی داوود رشیدی به حساب می آید.
در مورد استفاده از چهره داوود رشیدی و ویژگی های منحصر به فرد او در این سریال باید اذعان داشت زنده یاد علی حاتمی در این سریال، یکی از استثنایی ترین چهره ها و قابلیت های آناتومی صورت این بازیگر را به تصویر کشیده بود.
علی حاتمی، داوود رشیدی را با سبیل های قیطانی، و کلاه شاپور و صورت کاملا تراشیده شبیه یک گانگستر ترسیم کرد تا به این ترتیب شخصیت جاه طلب او به خوبی به تصویر کشیده شود.
در مقابل زمانی که داوود رشیدی سر و صورتش را با محاسن و موهای نسبتا بلند می پوشاند، دیگر چانه تخت و عناصر دیگری که در صورتش او را برای خلق چهره ای منفی یاری می کند، ویژگی خود را از دست می داد.
او در کنار این چهره اگر در ادای دیالوگ از دستان و صدای خود نیز سود جوست به واسطه این عناصر قادر بود از قالب نقش های منفی فاصله گرفته و یا سبب ساز ضعف در خلق نقش های منفی اش شد.
این قالب بازی او را به مردی قابل احترام، دوشت داشتنی و آرام تبدیل می کرد. بازی در فیلم های «گل های داوودی» و «راه افتخار» و سریال های «عطر گل یاس» و «آوای فاخته» و بسیاری دیگر از نقش های مثبت او از این اصل تبعیت می کردند.
لازم به ذکر است در دو سریال تاریخی داوود رشیدی، شاهد نقش هایی هستیم که به واقع نقش های منفی به حساب می آیند اما سازندگان آنها از قالبی متفاوت تر از آنچه گفته شد، سود جسته اند نقش های عمرعاص در «تنهاترین سردار»، فضل ابن ربیع در سریال «ولایت عشق»،«مختارنامه» و رییس جمهور اوبینا در «یکی از این روزها» در ظاهر چهره های متفاوت تر از نقش های منفی و مثبت او داشتند.
در مورد دو شخصیت منفی یاد شده باید گفت این دو شخصیت نقش های منفی در داستان هستند، اما به این دلیل که شخصیت های بارز و شناخته شده ای در تاریخ هستند و مخاطب با پیش فرض منفی بودن به سوی آنها می رود و نیز به خاطر اینکه این افراد هر دو عرب بوده اند و چهره و صورت برافروخته و آفتاب سوخته ای دارند، در نوع آرایش و پیرایش صورت شان هم مانند پوشش و طراحی لباس شان تفاوت های اساسی وجود دارد.
ولی این تفاوت در میان نقش های مثبت و منفی به گونه ای دیگر خود را در چهره داوود رشیدی نشان می دادند. این تفاوت در آرایش موها و اصلاح ریش در نقش های عمرعاص و فضل ابن ربیع منفی بودن نقش را القا می کرد.
با وجود تمام این ویژگی ها در بازی داوود رشیدی، به این دلیل که برای صدای او از صداپیشگان مجرب و متناسب با نقش استفاده نشده و پیروی نکردن چهره و آناتومی صورت و بازی کنترل نشده این بازیگر با دستانش سبب شد تا نقش های منفی عنوان شده نتوانستند بر منفی بودن این نقش ها در ذهن مخاطبانش تاثیر کامل را بگذارد.
در سریال «یکی از این روزها» نیز این شناخت و شخصیت پردازی و اطلاعات به مخاطب داده می شد؛ اینکه قرار است یک شهروند خوب به جای رییس جمهور فقید کشور چند صباحی به قدرت برسد و در نهایت نیز شجاعانه و مانند یک قهرمان ملی در حرکتی تروریستی کشته می شود.
شکل تله تئاتری این سریال و فضایی ناشناخته از کشوری ناشناخته، دست کارگردان را در فضاسازی و نوع آرایش و پوشش شخصیت های داستان و پیش آوردن اتفاقا خاصی باز می گذارد. از سوی دیگر رییس جمهور جدید باید به لحاظ پوشش و چهره، شباهت های فراوانی به رییس جمهور اصلی داشته باشد. شباهت ظاهری تنها وجه اشتراک به حساب می آمد، اما چون او از دل مردم برخاسته تمام ویژگی های بازی داوود رشیدی در صدا و بازی با دستان، ذهن بیننده را به سمت همان مرد آرام و مردم احترام سوق می داد.
بازیگری برون گرا
آناتومی صورت و چهره، یکی از ویژگی های داوود رشیدی است که از این قابلیت در نقش هایش بهره می جست. در کنار این داشته ها، جنس بازی او نیز در خلق برخی از نقش های موفقش تاثیر بسزایی داشت. داوود رشیدی بازیگر برون گرایی بود. از این رو نباید در لحظات حسی و عاطفی از او انتظار یک بازی زیر پوستی می داشتیم؛ یعنی همان نوع بازی ای که معمولا در سینما و تلویزیون متداول است. او با حرکت های دستش در هوا و ادای دیالوگ ها به صورت بریده بریده می کوشد حس نقش را در بازی اش برونی کند. بازی ای که اصطلاحا تئاتری گفته می شود و از تئاتر در او به ودیعه گذشته شده بود. این ویژگی ای است که اگر در تلویزیون به درستی از آن استفاده نمی شد، نه تنها نقش های منفی بلکه در مواقعی شخصیت مثبت را نیز تحت الشعاع خود قرار می دهد و اگر می شد حس و اجرا نقش را در مقابل دوربین با آن درآمیخت و از حرکات اضافه مقابل کادر تلویزیون و سینما کاست، در خلق شخصیت ها با این بازیگر کمک شایانی می کرد؛ اتفاقی که در بازی داوود رشیدی هنگامی که با برخی از کارگردانان مطلع به شیوه بازیگری بودند رخ داده است. به عنوان مثال زنده یاد علی حاتمی و داوود میرباقری از کارگردانانی هستند که شناخت خوبی نسبت به بازی داوود رشیدی داشتند.
آنها کوشیدند برخی حالات و بازی های تئاتری را در مقابل دوربین از او بگیرند. به همین سبب شاهد آن بودیم که مرحوم داوود رشیدی بهترین اجراهایش را در آثار زنده یاد علی حاتمی انجام دهند.
در واقع کارگردانانی که با این بازیگر توانای سینما و تلویزیون روبرو بودند، باید همچون یک بازیگردان بر اساس شناخت و خواستی که از نقش دارند، او را برای استفاده از برخی وجوه بازیگری اش ترغیب و یا منع می کردند، تا به این ترتیب شاهد بهترین اجرای او در آثارشان باشند.
داوود رشیدی در مقایسه با سینما در تلویزیون کارهای موفق بیشتری را در کارنامه کاری اش ثبت کرده است. در واقع اگر مخاطب او بخواهد او را با کارهای موفقش معرفی کند. بی شک چهره او را در آثار متفاوت تلویزیونی اش مانند «ولایت عشق» و «تنهاترین سردار» به یاد خواهد آورد.
در سال های اخیر داوود رشیدی به تهیه کنندگی سینما نیز روی آورده بود؛ حرکتی که حاصل آن به تهیه کنندگی فیلم های «صبح دیگر» (1385) «امتحان» (1380)، «قطعه ناتمام» و نماینده تهیه کنندگی فیلم «مثلث آبی» (1378) انجامید.
تمام این مسایل حاکی از آن است که مرحوم داوود رشیدی ، همواره میل و شوق تجربه اندوزی و کشف قابلیت های بازیگری، کارگردانی و حضور در عرصه های مختلف را داشت. از این رو تلاش او قابل احترام و تقدیر بود.