حقیقت و حقانیت حرکت اصیل انقلاب اسلامی که بر محور شعار استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی ایران، رهبری بی بدیل امام امت، ایثارگری شهدای گرانقدر انقلاب اسلامی و حضور یکپارچه ملتی رشید و آگاه در صحنه مبارزه با وابستگی رژیم ستمشاهی و طاغوتی شکل گرفت و بهمن سال ٥٧ به پیروزی رسید. چندان روشن و درخشان بوده و هست که گمان نمی رود هیچ پیرایه و زنگاری چهره آن و جوهره انقلاب را مخدوش و خاطره شیرین و شعف آور آن را از دل های مردم بزداید. جمع شدن طومار حاکمیت طاغوت و طاغوتک ها، از بزرگترین آرمان و دستاورد انقلاب اسلامی ایران بود.
ما در انقلاب عهد بستیم که پاسدار حقوق ملت باشیم و با پرهیز از لاف و گزاف گویی های غیر واقعی و دل آزار، از وضعیت جامعه و کیش شخصیتی اشخاص و صاحب منصبان، حقایق و واقعیت ها را به مردم بیان کنیم.قهرمان پروری و اسطوره سازی بامبانی فکری امام وارمان های انقلاب مغایرت دارند.
مردم خود را صاحب انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن می دانند و برای دفاع از اصالت های آن همواره آماده و بی اعتنایی ها نسبت به مطالبات، خواست های مردم و رعایت حرکت اصیل انقلاب خونبارمان را برنمی تابند.
ملت بزرگوار ایران، چون به مردم سالاری دینی برای اعتلای اسلام و ایران، باوریافته و انقلاب کرده اند، نیازی به وجود قهرمان خاصه با خصایص طاغوتی در کشور نمی بینند و وجود آن را تحمل نمی کنند. شهروندان ایرانی، اصرار دارند صاحب منصبان با تأسی از امام و رهبری، خویش را خادم ملت بداند و از هرگونه مداهنه و تعارف در حق خویش اعلام انزجار کرده و همواره متواضع و پاسخگو بوده و اجازه ندهد احدی دست وی را ببوسد. باید هستی خود، آبرو و اعتبار خود را برای کشور و مردم خواست و نه کشور را برای خود و اعتبار خود. فرد گرایی مشکل اساسی جامعه است.
تعریف و تمجیدهای بیهوده، بنیان بسیاری چیزها را نابود کرده است، زشت ترین عملی که در حق یک انسان مراعات می گردد تملق و چاپلوسی است. افراد و اشخاص باید با ملاک ها و معیارها، قضاوت شوند نه با تعریف و داستان سرایی مدیحه سرایان.
عدم پذیرفتن خطاها و اشتباهات مسئولین و اعتراف به آن، در صاحب منصبان ایران زمین، به یک عادت ناپسند تبدیل و باور سوزی ها را، دامن زده است.
نخستین اقدام لازم برای نجات از بحران و بدی، بیداری از خواب گران است وبا فرافکنی ، راست نمایی دروغ و جانماز اب کشیدن نمی توان افکار عمومی را گول زد. درود خداوند و شهروند، برآنان که هرگز حقیقت را، به پای وجاهت قربانی نمی کنند.
قویت مشروعیت مردمی نظام، تنها از طریق کاهش شکاف حاکمیت با ملت، با پرهیز متصدیان امور مردم، از روحیه طاغوتی و اشرافی گری، میسر است.
عموم صاحب منصبان، همانگونه که مداحی های شیرین را مغرورانه می نوشیدند، باید تاب تحمل، شنیدن حقایق را نیز داشته باشند.
بی تردید، عوّامی درد تاریخی ماست، اما من گونه ای ارتقا در سطح فرهنگ جامعه را لمس و احساس می کنم که بیانگر آن است مردم با تبلیغات و مداحی ها در رابطه با یک فرد قضاوت نمی کنند، بلکه عملکرد و صداقت وی را می سنجند.
با رواج مدیحه سرایی متصدیان امور مردم، در تشکیلات اداری کشور، ارادت ها جای مهارت ها را گرفته و دیوانسالاری دولتی ایران از جهت کارایی تقریبا به نقطه صفر رسیده و فساد اداری و ارباب رجوع آزاری، بنا به گفته بسیاری از دست اندرکاران از حد متعارف بالا رفته است.
بدون تردید، برای کسانی که در راه خدمت به دین و ملت و انقلاب ، همه سرمایه های مادی و معنوی خود را به میدان آورده اند، زمانی که شاهد ایجاد خلل و شکاف در اعتماد و امید و آرمان مردم، می شوند و تلاش و کوشش های صادقانه ایشان نیز ره به جایی نمی برد، جز فریاد راهی نمی ماند.
پشتوانه مردمی نظام را باید قدر شناخت و اجازه نداد با حرکات و بی اعتنایی های برخی مسئولین برتری جو، برخوردار از روحیه اشرافی گری و طاغوتی به خواست مردم این سرمایه ارزشمند اجتماعی لطمه وارد سازند. صاحب منصبان اگر جلوی اشتباهاتشان را نگیرند، ملت به طریق مقتضی، خاصه از طریق صندوق های آرای انتخابات، جلوی آنها را خواهند گرفت.
پیرموذن 95/6/27