صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

انتقادات تند و تیز استاد کهنمویی از بدحسابی عوامل “خندوانه”

۱۳۹۵/۰۷/۱۶ - ۰۹:۳۳:۲۳
کد خبر: ۴۶۶۴۲۸
محمد زیکساری علیرغم تجربیات سالها فعالیت در تئاتر و تحصیلات تا مقطع دکترا در رشه فلسفه هنر، اما با ایفای کاراکتر “استاد کهنمویی” در “خندوانه” نزد مخاطبان عام شناخته شد.

به گزارش خبرگزاری برنا، محمد زیکساری که از جایی به بعد در “خندوانه” مجبور شد به تبلیغ دمنوش بپردازد، ضمن گلایه از بدحسابی عوامل “خندوانه” که به لحاظ مالی او را ساپورت نکرده اند از اشتباهش به خاطر تبلیغ دمنوش سخن گفت.

گفتگوی کامل زیکساری را بخوانید:

* استاد کهنمویی، چهره جدید فصل سوم خندوانه بود که حضورش با استقبال زیادی همراه شد. این کاراکتر چطور شکل گرفت و شما چه راهی را طی کردید تا به خندوانه بیایید؟

سال ۹۱، در تاتر شهر همین شخصیت «استاد کهنمویی» را در نمایشی اجرا کردم خودم متن آن را نوشته بودم و همه آیتم های آن با هم جلو می رفت و استاد کهنمویی درس می داد، البته با خندوانه مقداری متفاوت بود. رامبد جوان آن موقع آمد تاتر شهر، این اجرا را دید و از همان موقع ما با همدیگر دوست شدیم. آن زمان رامبد مشغول انجام کاری برای شبکه پنج بود. از من خواست در آن کار با او همکاری کنم، من هم قبول کردم و آن کار را با هم انجام دادیم. مدتی بعد در تالار حافظ تئاتری اجرا رفتم که در آن نقش دلقک یا همان جوکر را داشتم. وقتی رامبد کار را دید با من تماس گرفت و گفت می خواهم کاری را شروع کنم به نام «خندوانه» و دلم میخواهد من و تو با هم به صورت دو نفری اجرایش کنیم.

*در ابتدای فصل یک؟

بله. این اتفاق زمانی افتاد که هنوز فصل اول هم شروع نشده بود. خیلی از این پیشنهاد خوشم آمد و رفتم استودیو را دیدم. حتی در یک قسمت، بین تماشاچی ها نشستم و قرار بود رامبد بپرسد کسی انتقادی ندارد و من وارد استیج شوم. سه بار پرسید و من انگار لال شده بودم، هیچ چیز نگفتم چون فکر می کردم اگر چیزی بگویم باید تا اخرش بروم. رامبد بیرون از استودیو پرسید چرا هیچ کاری نکردی؟ گفتم نمی خواهم باشم.

*خب چرا؟ از فضا خوشتان نیامد یا ترسیدید نتوانید؟

همان زمان یک کار تئاتر داشتم و از طرفی فکر میکردم با حضورم در خندوانه ممکن است اتفاق خوبی نیافتاد برای همین به رامبد جوان گفتم، نه! او هم از من خواست کسی را به جای خودم بفرستم که «نیما شعبان نژاد» را معرفی کردم که آن زمان برای من در یک فیلم کوتاه بازی می کرد.

*حالا از اینکه آن زمان این پیشنهاد را رد کردید پشیمان نیستید؟

نه، چون اتفاقا در فصل دوم هم برای مسابقه کمدین برتر وقتی به من پیشنهاد دادند من رد کردم و نرفتم.

* پیشنهاد نشد یا خودتان نخواستید؟

من یک سابقه پانزده ساله در تئاتر دارم و تا مقطع دکتری فلسفه هنر تحصیلات کردم. برای همین، انجام هر کاری برایم ساده نیست. اگر زمانی کاری انجام بدهم که بعدش متوجه شوم سطح خوبی نداشته، واقعا ناراحت می شوم که چرا این کار را انجام داده ام. در این سال ها خیلی از این طیف کارها به من پیشنهاد شده، از جمله مجری گری چند برنامه مختلف که همه  را رد کردم.به همین دلیل در مسابقه استند آپ کمدی فصل دوم شرکت نکردم چون فکر می کردم در حالت رقابتی آدم مجبور است یک کارهایی را براساس عجله جلو ببرد و خیلی خوب از کار در نمی آید.

*خب نهایتا چه اتفاقی افتاد که با کاراکتر استاد کهنمویی وارد خندوانه شدید؟

شخصیت استاد کهنمویی که در تئاتر شهر اجرا می کردم، دقیقا شبیه این استاد کهنمویی نبود البته با همین گریم بود.چند نفر به من گفتند که این کاراکتر حیف است چون این کاری که انجام می دهی مدل استندآپ هایی است که در خارج از کشور اجرا می شود.

*شما تجربه زیادی دراجرای نمایش داشتید اما در «خندوانه» مجبور شدید کار جدیدی را تجربه کنید. اینجا می‌بایست هم بیننده تلویزیون را راضی نگه دارید و هم تماشاچی داخل استودیو. این برایتان سخت نبود؟

بله دقیقا. استرس این کار زیاد بود. مخصوصا سر فصل سوم که استودیو اینقدر بزرگ شد. اولین باری که وارد سن شدم، ته دلم خالی شد چون از این طرف تا آن طرف بین ۵۰۰ تا ۶۰۰ نفر نشسته بودند. مسله دیگر این است که تماشاچی تئاتر، به میل خودش بلیط می خرد و می آید نمایش را ببیند اما تماشاچیان خندوانه فقط میخواهند کار خوب ببینند. مخصوصا مقابل کمدین هایی که نمی شناسند گارد دارند. ضمن اینکه بعد از مسابقه استندآپ‌ها، توقعات همه بالا رفته بود. انگار تماشاچی ها توی چشمم نگاه می‌کردنند و می گفتند ببینیم می توانی ما را بخندانی یا نه؟ در این میان اگر نخندند آدم خودش را می بازد.

*راضی نگه داشتن رامبد جوان هم سخت بود؟

نه اصلا! رامبد خیلی کاراکتر کهنمویی را دوست داشت و منصفانه اش این است که رامبد جوان به من کامل میدان داد و گفت هرکاری که دوست داری انجام بده و هرچیزی که می خواستم در اختیارم قرار داد.

*استاد کهنمویی شخصیت جذابی بود اما حیف شد که از آن در تبلیغات دمنوش‌ها استفاده کردید. این شخصیت می توانست همانطور به راه خودش ادامه دهد.

من به عنوان استاد کهنمویی در استودیو داشتم کار خودم را انجام می دادم و خوشحال بودم بابت این کار. تا اینکه قضیه دم نوش ها پیش آمد. واقعا قلبا راضی به این کار نبودم اما به سه دلیل این کار را پذیرفتم. اول اینکه بارها به رامبد جوان «نه» گفته بودم و احساس کردم بد می شود که هر کار از من می خواهند نه بگویم. دلیل دوم این بود که گفتند رویکرد تبلیغاتی ندارد و قرار نیست اسمی از برند خاصی ببرید. فقط اسم دمنوش به صورت زیرنویس با یک سامانه پیامکی اعلام می‌شود. دلیل آخر هم این بود که گفتند به لحاظ مالی،من را تامین خواهند کرد. البته من هیچ قراردادی با خندوانه نداشتم. از یک جایی به بعد دیدم بازخورد مردم خیلی بد است. اصلا دوست نداشتند و مدام می‌پرسیدند که چرا این کار را پذیرفتی؟

*پس چرا کار را ادامه دادید؟

بعد از نزدیک به پانزده قسمت که ضبط شده بود، با تهیه کننده صحبت کردم و گفتم من پولی نمی خواهم اما دیگر نمی آیم. ۱۰ روز کار متوقف شد اما بعد به من گفتند که نمی شود و شبکه بودجه این کار را نمی پذیرد و باید بیایی و کار را تمام کنید. من هم گفتم با اینکه آدم پولکی نیستم اما یک رقمی برای من در نظر بگیرید و به حساب من بریزید تا حداقل یک دلخوشی برای این کار داشته باشم. مگر آدم چقدر می تواند در مورد دمنوش حرف بزند و مردم هم اینقدر ناراضی هستند.آن ها هم قبول کردند، اما پس از مدتی دیدم بر خلاف توافق با تهیه کننده، مبلغ بسیار ناچیزی ریختند و من هم دیگر نرفتم. کار به اینجا که رسید ،رامبد به من زنگ زد و گفت بروم و برنامه را تمام کنم و من به احترام رامبد  رفتم و برنامه را تمام کردم، اما بعدش پولی پرداخت نشد .

*”خندوانه” برنامه بزرگی است و خیلی راحت می توانست باعث شهرت شما شود، اما با این گریم سنگینی که دارید حتی در کوچه و خیابان شناخته نمی شوید.

شهرت “خندوانه” برایم مهم نبود. من اینجوری راحت تر هستم وقتی یک تیاتر بازی یا کارگردانی می کنم دو هزار تماشاچی ببینند و راضی باشند ، حالم خوب است، تا اینکه بیست میلیون من را ببینند. اگر می خواهم یک کار تصویری انجام بدهم،ترجیح می دهم یک فیلم بسازم یا فیلم بازی کنم، چون من در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد  کارگردانی سینما و تیاتر خواندم. همین حالا در حال نوشتن یک فیلم نامه بلند هستم و به دنبال تهیه کننده می گردم و برای یک ماه آینده دارم آماده می شوم برای  تمرین یک نمایش جدید.حتی  امسال یک فیلم کوتاه و  بلند کار کردم که به جشنواره رفته و من با اینکه هیچ پولی از آن نگرفته ام باز هم خوشحالم.

نظر شما