صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

مینو خالقی در نمایشگاه مطبوعات؛

آمده بود دلجویی

۱۳۹۵/۰۸/۲۲ - ۱۴:۱۸:۴۵
کد خبر: ۴۸۱۵۱۳
من فرزند انقلابم و خانواده من به آرمان های انقلاب وفادار هستند. به ایران امروز امیدوارم و خود را در ابتدای فعالیت های سیاسی فرهنگی واجتماعی مسوول می بینم. مینو خالقی نیامد که به راحتی میدان را خالی کند.

نزدیک ظهر مقابل ورودی  اصلی شبستان بین شلوغی نمایشگاه مطبوعات دیدمش، با یک دسته گل در دستش و لبهایی که می‌خندید وارد شد.

هم قدم شدن با مینو خالقی کار سختی نبود آرام راه می رفت و اطراف را خوب نگاه می کرد، جلو رفتم سلام کردم دستم را به گرمی فشرد. گفتم خبرنگار برنا هستم و به غرفه برنا دعوتش کردم.  همچنان که دستم در بین دست‌هایش بود گفت: به یک پایگاه خبری قول داده‌ام. اول باید آنجا بروم، طبقه دوم شبستان بود اجازه خواستم همراهش باشم. در بین راه نسبت به غرفه‌های طبقه بالا احساس نگرانی کرد و  گفت: نکند  که وقت نشود، پله زیاد باشد و به قدر کفایت دیده نشوند.

رفع فیلتر شدن سایت برنا را تبریک گفت با اینکه دو ماهی از این اتفاق می گذشت، معلوم بود پیگیر ریز اخبار است. گفت: راستی وزیر جدیدتان  مبارک! و خندید و  آرزوی بهترین ها را برای وزارت  ورزش و جوانان کرد.

به طبقه دوم شبستان رسیدیم. در حالی که همچنان یک دسته گل رز صورتی در دست داشت و لبخند میزد، در غرفه همه پایگاههای خبری نشست، عکس گرفت و میگفت به سوالهایی که به مسائل سیاسی و شخصی اش بازگردد پاسخ نمی دهد از برنامه های سیاسی آینده اش پرسیدند گفت: اجازه دهید فعلا چیزی نگویم،  با یچه‌های دانشگاه آزاد عکس گرفت و به چند نفری که گفتند از راه نیافتنش به مجلس خوشحال هستند، تنها  لبخند زد. 

به غرفه یک مجله اصلاح طلب رسید،  وارد شد و گفت: صراحت و شجاعت خاصی دارید نگهش دارید و نترسید.

وسط ازدحام بلند صدایم  کرده و پیدایم می‌کند؛  می گوید عذاب وجدان دارد که  تمام مدت سر پا کنارش ایستاده ام، مدام حواسش هست که خسته نشده باشم، میگوید: "خبرنگار برنا نیز مانند اسمش جوان است. من هم از سن تو کار رسانه را شروع کردم و برای 8 سال خبرنگار بودم."
طبقه اول شبستان که رسیدم از دسته گل در دستش می پرسم می گوید: آمده ام دلجویی! می خواهم با این گل کبودی چشم بداغی را درمان کنم. اشاره اش به خبرنگار پارلمانی روزنامه ایران است که به چندی پیش به وسیله قاضی پور نماینده ارومیه مورد ضرب و شتم واقع شده بود.
به غرفه خبرگزاری ایلنا که رسیدیم با دست به سمت خبرنگاران اشاره کرد: بچه ها ما داریم می رویم "ایران" دلجویی! با عکاس هایتان بیایید. خبرنگاران  ایسنا را به قافله ای که ساخته فرا می خواند. اصرار دارد خودش شخصا از مدیر مسئول و سردبیر و خبرنگارها برای رفتن به غرفه روزنامه  ایران دعوت کند.

چند دقیقه بعد احسان بداغی در بین جمعی از دوستانش در حال گفتگو و خنده است، خالقی با فروتنی جلو می رود و سلام می کند، دسته گل را به سمتش می گیرد و می گوید: قدر زحمات خبرنگاران را باید دانست، آمده ام دلجویی. نکند دلسرد شوی و  نکند دیگر ننویسی.
دسته گل بداغی را می دهد و شاید برای دلجویی از من است که میگوید :اولین خبرگزاری   که میروم برنا است. این دختر (اشاره به من) از صبح همراهی کرده خسته است.

زن بازمانده از مجلس در غرفه برنا

ساعتی همراهی با مینو خالقی در آخر به سالن پذیرایی غرفه برنا ختم می شود. با همان لبخند که صبح هم به روی لب داشت همچنان این بار روبروی من نشسته است. میکروفن را برمیدارم متعجب می شود که قرار مصاحبه داریم. می خندم که این همه راه و همراهی مگر می‌شود بدون مصاحبه خداحافظی کنیم؟

می پرسم: نمایشگاه را چطور دیدید؟
آرام پاسخ می دهد: انتظار من از نمایشگاه مطبوعات شور و انرژی بود. زمان ورود با همان چیزی که فکرش را می کردم روبرو شدم. حس کردم یک وظیفه دارم که با حضور در بین جمع خبرنگاران و تقدیم این گل به صاحبش بگویم: جواب سوال خبرنگاران همیشه باید صلح و آرامش و خوبی باشد مهربانی شایسته افرادی است که با همه مشکلات و مصائب مالی برای شفافیت و عرصه خبری تلاش می کنند. در جواب خبرنگاران هم اگر نمی توان پاسخ قانع کننده داد، باید حداقل سکوت کرد. 

می پرسم به عنوان زنی که در جوانی فضای علمی دارد و وارد عالم سیاست شد واکنشش به تغییر  و ترمیم کابینه و جالی خالی زنان در بین آن چیست؟
خالقی در حالی که کمی لبخندش کمرک شده می گوید اخیرا شاهد اعتراض های گسترده بسیاری با عنوان «نه به کابینه مردانه» در فضای مجازی  بودم اما خوشبختانه اخیرا متوجه شدم رییس سازمان میراث فرهنگی از بین بانوان عزیز و گرانقدرمان انتخاب شد و این نشان دهنده رویکرد مثبت دولت یازدهم به حضور زنان در منسب های دولتی است. انتظار می رود که راه ورود زنان به کابینه نیز باز شود.
چهره اش جدی تر می شود و ادامه می دهد: ما در کشوری زندگی می کنیم که 70 درصد کرسی های دانشگاه را زنان گرفته و در این حوزه بانوانی رشد و ارتقا پیدا می کنند که لایق حضور در عرصه های جدی مدیریتی هستند.
خالقی با اشاره به اینکه اگر در  دوره  ریاست جمهوری بعدی آقای روحانی رییس دولت شود، ایران توقع حضور زنان در کابینه را دارد گفت: انتخاب مناسب از بین زنان شایسته و رعایت اصل شایسته سالاری اولین قدم برای تساوی حقوق زنان با مردان در جامعه است. امیدواریم در آینده شاهد آن باشیم.
می دانم دوست ندارد از اتفاق جلوگیری از حضورش در مجلس صحبت کند، میپرسم برنامه شما برای فعالیت در مجلس یازدهم چیست؟ می خندد، از همان لبخندهایی که از صبح با استفاده از آن سوالهای سیاسی را پاسخ نداد و  می گوید: برنامه عمده فعالیت های من در بخش های زیست محیطی بود. امروز هم از این اهداف دور نشدم در تمام این مدت در حوزه محیط زیست فعالیتهای خود را به طور جدی دنبال کردم و یکی از اولویت های من زنده شدن رود بزرگ زاینده رود است که اخیرا برای آن نامهای به نمایندگان مجلس فرستاده ام. از دیگر درگیری هایی که خود را در مقابل آن بسیار مسئول می دانم موضوع محیط بانان و حقوق قانونی آنهاست که قصد داشتم در مجلس دنبال کنم و همچنان نیز پیگیر آن هستم.

می پرسم قصد ورود مجدد به مجلس را دارید؟ از ته دل آهی می کشد و می گوید فعلا که می بینیم روال سیاسی به این شکل است. مسائل مربوط به آینده را باید در آینده شاهد بود نمی توانم در حال حاضر خواسته قطعی خودم را بگویم.

میپرسم در این مدت شد با دل شکستگی از سیاست و فعالیت های سیاسی کناره بگیرید؟
جدی شده است، یک نفس عمیق می کشد. انگشتان دست راستش مشت شده و محکم می گوید: هرگز! این اتفاق هرگز مرا از فعالیت های سیاسی دور نخواهد کرد و افرادی که باعث این پیشامد بودند نتوانستند دل مرا نسبت به کشورم شکسته و مرا منزوی کنند. من فرزند انقلابم و خانواده من به آرمان های انقلاب وفادار هستند. به ایران امروز امیدوارم و خود را در ابتدای فعالیت های سیاسی فرهنگی واجتماعی مسوول می بینم. مینو خالقی نیامد که به راحتی میدان را خالی کند.

با خودم فکر می کنم زنی که پاسخ سوالات بی جواب خبرنگاران را گل های رز صورتی  می داند  با این چهره خندان و آرام و سعه صدر  حالا در بین صندلی های سبز ساختمان هرمی شکل بهارستان جایی برای نشستن و حضور ندارد.از اینکه همراهی اش کردم تشکر می کند و می گوید تو توانستی اولین مصاحبه شخصی مرا بگیری دختر جوان.

مینو خالقی از غرفه برنا میرود و من فکر میکنم شاید روزی سقف شیشه ای شان اجتماعی و سیاسی زنان در کشورهای سنتی کمی گشاده تر شود  شاید آن روز  رویای ورود به مجلس تبدیل به فعالیتهای محیط زیستی نشود و هزاران شاید دیگر در ذهنم رژه میرود

 

 

نظر شما