خبرگزاری برنا لرستان :در ادوار مختلف رقابتهای انتخاباتی استان لرستان همواره شاهد ظهور اشخاصی بهعنوان پدیدههای انتخاباتی بودهایم که هیچوقت نفهمیدیم از کجا آمدند و به کجا رفتند. مهمانهای سرزدهای که تمامی سیاسیون و تحلیلگران انتخاباتی را غافلگیر و قارچگونه سر از خاک حاصلخیز انتخابات این استان درآوردند. تجربه نشان داده است که ظهور این پدیدههای انتخاباتی ربط چندانی هم به طایفه کاندیدا نداشته است و بسیار افرادی بودهاند که بدون داشتن طایفهای بزرگ و حتی بدون سابقه یک روز زندگی در این استان (برای نمونه سردار نظری) توانستهاند موج رایدهندگان را به سمت خود سرازیر کنند.
آیا تاکنون از خود پرسیدهایم این موجهایی که در مدت زمانی کوتاه تمامی معادلات انتخاباتی استان ما را برهم میزنند از کجا میآیند؟ پاسخهای مثل اینکه فلانی پدیدهی این دوره است یا در اصطلاح فولکلور لرستان «وَرِگال» افتاده است و پاسخهایی از این قبیل، دلایلی غیرکارشناسی و ناشی از ناتوانی ما در تحلیل فضای واقعی انتخاباتی استان است.
پدیده انتخاباتی در اصطلاح به شخصی اطلاق میشود که هر از چندگاهی با حضور خود وضعیت موجود انتخابات را بر هم میزند و بر خلاف انتظار همگان جو انتخاباتی را به سمت خود میکشاند. ازآنجاییکه در هر دوره از انتخابات در حوزههای مختلف انتخاباتی لرستان شاهد ظهور یک یا چند نمونه از این افراد هستیم، دیگر نمیتوان این جریانهای لحظهای را پدیده نامید؛ بلکه این جریانها خبر از وجود تومورهای بدخیمی در کالبد سیاسی و انتخاباتی لرستان دارد. واقعیاتی که تحلیل علمی آن باعث افزایش کیفیت انتخاب در میان فعالین سیاسی و توده مردم خواهد شد.
دلایل مختلفی را میتوان برای «وَرِگال» افتادن یک کاندیدا برشمرد که ذکر همهی آنها از حوصله این یادداشت خارج است. برخی از مهمترین دلایل وقوع پدیده ورگالیسم سیاسی در استان لرستان را میتوان در موارد ذیلالذکر برشمرد که این دلایل برای اولین بار و در راستای تحلیل آکادمیک رفتار انتخاباتی مردم لرستان در قالب یک مدل مفهومی ارائه شده است.
ناکارآمدی احزاب و تشکلهای سیاسی استان
شاید بتوان ناکارآمدی احزاب سیاسی را نقطه شروع و دلیل اصلی ظهور پدیدههای انتخاباتی به حساب آورد. تربیت نیروها و نخبگان سیاسی مهمترین وظیفه احزاب بوده و این نخبگان میبایست در دل احزاب به تکامل رسیده و سپس به عرصه انتخابات معرفی شوند. متاسفانه احزاب در استان لرستان از اصولگرا گرفته تا مستقل و اصلاحطلب بیشتر نقش یک «ماشین انتخاباتی» را بازی کرده و در بین دو انتخابات کمتر دیده میشوند. خاموشی احزاب و دیگر نهادهای سیاسی در ایام بین انتخابات باعث شده است که در زمان انتخابات به شدت تحت تاثیر این پدیدهها قرار گیرند. این بیبرنامگی انتخاباتی درحالی است که مهمترین رسالت احزاب را میتوان کسب قدرت از طریق شرکت در انتخابات دانست. بنابراین، احزاب با ضعفهای ساختاری خود مسیری باز و بدون مانع در اختیار پدیدههای انتخاباتی قرار میدهند.
فقدان شکلگیری گفتمان سیاسی در استان
شکلنگرفتن گفتمان سیاسی و دخالت نهادهای غیرمرتبط در روند اجرای انتخابات ازآسیبهای غیرقابل انکاری است که ضعف احزاب و تشکلهای سیاسی بر توسعه سیاسی استان برجای گذاشته است. این شرایط موجب شده است که جامعه به صورت گسترده نسبت به ارزشها و المانهای سیاسی واکنشی نشان نداده و به مرور زمان جریانهای ایلی ـ عشیرهای گوی سبقت را از جریانهای سیاسی بربایند. در شرایط خلاء گفتمانی این قدرت بلامنازع سنت است که معادلات انتخاباتی را شکل داده و موجب ایجاد شرایطی شده است که قدرت اربابان سنت که گاها تعداد آنها به اندازه انگشتان دستان هم نمیرسد بر دانشگاههایی با دهها هزار نفر دانشجو و استاد میچربد. در چنین شرایط خلاء گفتمانی نخبگان و دانشگاهیان نیز به دلیل نبود فضای گفتمانی یا به حاشیه رانده شده و یا خود به بخشی از سیلاب تخریبگر نگاه سنتی به انتخابات مبدل میشوند. بنابراین، خالی شدن فضای انتخابات استان از نخبگان منجر به حضور توده بدون تخصص به عنوان گردانندگان صحنه انتخاباتهای استان لرستان میشود. این شرایط همان چیزی است که پدیدههای انتخاباتی به دنبال آن بوده و بدون داشتن رقیبی جدی میتوانند فضای انتخاباتی را متشنج و به اهداف خود برسند.
نام فرد لقلقهی زبان میشود
وقتی که نه حزبی وجود دارد و نه گفتمانی شکل گرفته است و نه نخبگان تاثیرگذاری چندانی بر روند انتخابات دارند، پدیدههای تازه وارد با سوار شدن بر موج توده غیرسیاسی برای خود موج سازی میکنند. موج انتخاباتی زمانی شکل میگیرد که مردم بهانههای کافی برای صحبت کردن در مورد یک کاندیدا داشته باشند. در شرایط فقدان تشکیلات منسجم سیاسی هر فردی حتی یک فرد غیرسیاسی میتواند با استفاده از تنها ابزار موجود یعنی سنت، نام خود را بر روی زبانها بیندازد. در رقابتهای انتخاباتی و علم تبلیغات سیاسی، اینکه نام یک کاندیدا لقلقهی زبان توده شود از اهمیت بالایی برخوردار است.
چرخیدن نام یک کاندیدا و دیده شدن بیشتر وی در میان اجتماع و توجه بیشتر توده به یک کاندیدای خاص دلایل مختلفی میتواند داشته باشد که از آن جمله میتوان به مواردی همچون ویژگیهای شخصی کاندیدا، تیپولوژی (ویژگیهای ظاهری) وی، قدرت بیان، جایگاه سیاسی ـ شغلی و اجتماعی، و حتی اخیرا نام کاندیدا هم اشاره کرد. بنابراین، در شرایط ضعف احزاب، نبود گفتمان و حاشیهنشینی نخبگان در فضای انتخاباتی استان لرستان، عوامل سنتی نقش بیشتری از عوامل سیاسی و حتی منطقی ایفا میکنند.
فقدان انجام پژوهشهای علمی در حوزه رفتار شناسی انتخاباتی قوم لر
طبق آمار، گردش مالی انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی در سطح کشور حدود هزار میلیارد تومان بود ولی شاید یک درصد این گردش مالی هم صرف مباحث پژوهشی و رفتارشناسی انتخاباتی نشود. این مساله در حوزههای انتخاباتی استان لرستان و قوم لر بسیار شدیدتر از استانها و مناطق دیگر است و شاهد فعالیتهای پژوهشی بسیار کمی در حوزه رفتارشناسی انتخاباتی قوم لر هستیم.
بررسی انتخاباتهای ریاست جمهوری آمریکا در ادوار مختلف بیانگر افزایش جایگاه تحقیق و پژوهش در روند یک انتخابات است. به عنوان نمونه، زمانی که اوباما وارد عرصه انتخابات آمریکا شد، کارشناسان حدود 2 درصد شانس پیروزی برای وی متصور میشدند ولی با نگاه علمی تیم وی به انتخابات و شناخت دقیق محدودیتها و فرصتهای خود، نقاط ضعف وی در طول زمان یکی پس از دیگری برطرف و در نهایت وی پیروز مشهورترین رقابت انتخاباتی جهان شد.
در مقابل، فضای انتخابات در سطح ملی و استانی به گونهای است که عناصر و اجزای تاثیرگذار بر رفتار انتخاباتی مردم ایران به طور عام و قوم لر بهطور خاص هنوز مشخص نشده است که این مساله فضای انتخابات استان لرستان و حتی کشور را وارد یک بازی بدون قاعده میکند. در چنین فضایی است که یک کاندیدا در مناظره تلویزیونی با بر زبان آوردن یک جمله یا حتی یک اصطلاح، به یکباره جو انتخابات را تغییر داده و با سوار شدن بر موج توده پیروزی انتخاباتی خود را تضمین میکند.
تمایل مردم لرستان به هویتهای خاموش
هویتسازی یکی از مهمترین مراحل رقابت انتخاباتی است که عموما ماهها و یا حتی سالها قبل از برگزاری انتخابات باید برنامهای دقیق و مدون برای آن ارائه داد. از آنجاییکه شعارهای تبلیغاتی یک کاندیدا حول محور چهرهای که از وی در ذهن افکار عمومی ساخته شده است، طراحی و ارائه میشوند؛ هویتسازی دارای اهمیت فراوانی است. اتاق فکر با توجه سوابق و بررسی روانشناسانه دقیق از کاندیدا اقدام به شخصیتپردازی و هویت سازی برای وی میکند. این هویت سازی میتواند به عنوان یک فرد علمی، شجاع، تحولخواه، جوان، باتجربه و یا حتی نوستالژیک باشد.
در عرصه انتخاباتهای استان لرستان عموما هویتسازیهایی که برای کاندیداها انجام میشود فراتر از سطح و توان کاندیدا بوده و همین مساله باعث میشود که کاندیدا در انظار عمومی نتواند پاسخگوی هویتی باشد که اطرافیان برای وی ساختهاند. گاهی برخی از سوابق شما مانع هویتسازی و شخصیتپردازی مورد نظر و مفید برایتان میشود. به عنوان مثال، در صورتی که شما در چند سال گذشته از زندگی تجمل گونهای برخوردار هستید مشاورانتان نمیتوانند شما را به عنوان فردی مدافع طبقه فقیر جامعه نشان دهند.
اما اگر کاندیدای شما از هویت خاموش و شناخته نشدهای برخوردار باشد؛ هویت او را میتوان مطابق وضعیت روز شکل داد. این مساله یکی از مزیتهای افراد جدیدی است که ما در این مقاله آنها را پدیدههای انتخاباتی نامیدهایم. تجربه نشان داده است که مردم نیز در جستجوی گزینههای بهتر همواره ترجیح میدهند بهجای اعتماد به هویتهای شناختهشده به هویتهای خاموش اعتماد کنند. این مساله نیز مسیر پدیدههای انتخاباتی را برای رشد حبابیشان هموارتر میکند.
ترفند هویت خاموش تنها مختص به انتخابات محلی نبوده و در سطح ملی نیز نمونههایی از موفقیت این هویتهای خاموش مشاهده شده است. به عنوان مثال، در انتخابات دوم خرداد 1376، محمد خاتمی پس از دوره طولانی سکوت سیاسی و هنگامی که تصویری از شخصیت واقعی او در اذهان عمومی نبود، ناگهان از کنج کتابخانه ملی به صحنه انتخابات آمد، در سال 1388 هم میرحسین موسوی پس از سکوتی طولانی از «فرهنگستان هنر» وارد عرصه مبارزات انتخاباتی شد. نامزدی که سکوت 20 سالهاش، توان تحلیل آراء و عقاید وی را از جامعه میگرفت و در حافظه اجتماعی، تنها چهرهای ارزشی و نوستالژیک از نخست وزیر جنگ در یادها بود. در هر دو موقعیت، «هویت خاموش» این کاندیداها فرصت تجزیه و تحلیل موشکافانه در مورد این شخصیت ها را از افکار عمومی گرفته بود. چنانکه، نزد عدهای از شهروندان، تحلیلی از رفتار سیاسی کاندیداها در صورت پیروزی یا شکست در انتخابات وجود نداشت. برای همین، بسیاری از رفتارهای خاتمی و موسوی، حتی گاهی برای هوادارانشان غافلگیرانه بود.
در سطح استانی نیز بحران هویت خاموش کاندیداها به یکی از معضلات اصلی در مسیر تشخیص فرد اصلح در میان فعالین سیاسی و توده تبدیل شده است. این واقعیت که در هر دوره از انتخابات استان یک نفر با هویت خاموش بر موج افکار عمومی سوار شده و پیروز انتخابات میشود و پس از مدتی مورد بیمیلی شدید همان طرفداران قرار میگیرد موجب زوال اعتماد سیاسی در سطح توده شده است. این بیاعتمادی توده به سیاسیون استان موجب میشود مردم تمام کاندیداها را فارغ از سابقه و قدرت آنها در یک سطح دیده و فرقی بین فرد اصلح و غیراصلح قائل نشوند. چنین شرایطی منجر به غیرجدی شدن فضای انتخابات و ظهور پیاپی پدیدههای انتخاباتی در فضای غیر جدی انتخابات استان میشود.
نخبگان حاشیهنشین و لومپنهای میدان دار
یکی دیگر از دلایل شکلگیری این پدیدههای انتخاباتی را میتوان حضور کمرنگ نخبگان دانشگاهی در عرصه انتخابات دانست. دانشگاه آزاد اسلامی تنها در خرمآباد با 15000 دانشجو در 70 رشته تحصیلی؛ دانشگاه لرستان با 9000 دانشجو؛ دانشگاه پیام نور با بیش از 8000 دانشجو و دیگر دانشگاههای شهرهای استان که جمعیت آنها به دهها هزار نفر میرسد، به اندازه چند کدخدای طوایف مختلف لرستان که شمار آنها گاها به اندازه تعداد انگشتان دست هم نمیرسد؛ بر روند انتخابات تاثیرگذار نیستند.
نداشتن ابزار قدرت و فقدان ارتباط تشکیلاتی بین دانشگاهیان استان موجب شکستهای پیاپی این طبقه تاثیرگذار مدنی از میراثداران نظام فئودالی در استان لرستان شده است. در شرایط رکود دانشگاهها، دانشجو به جای تاثیرگذاری بر خانواده، خود از خانواده تاثیر میپذیرد. در نتیجه چنین شرایطی، برای یک کاندیدا، همراهی چند نفر از بزرگان یک طایفه خاص از همراهی تمامی دانشجویان و اساتید دانشگاههای استان پر اهمیتتر میشود.
وقتی نخبگان به صورت خودخواسته یا به دلیل نبود تشکیلات قوی به حاشیه رانده میشوند، این لومپنها و بوقهای تبلیغاتی هستند که گوی و میدان را در دست گرفته و اقدام به برندسازی انتخاباتی میکنند. انتظار هم نمیرود پدیدهای که لومپنها بسازند بسیار متفاوت از خود و طبقهی اجتماعی آنها باشد. جالب اینجاست که بعد از شکلگیری و موفقیت این پدیدهها در انتخابات، به اصطلاح نخبگان دانشگاهی با لباسهای اتوکشیده خود و ادکلنهایی که بوی جهلش کل شهر را فراگرفته است؛ زبان به انتقاد از این پدیدهها میگشایند.
کاسبان انتخاباتی پدیده میسازند
نکته جالب توجه دیگری که در مورد پدیدههای انتخاباتی استان لرستان قابل تامل بوده و هیچگاه به صورت دقیقی مورد تجزیهوتحلیل قرار نگرفته، این واقعیت است که پدیدههای انتخاباتی ما عموما فاقد تشکیلاتی خاص و یا حتی توان فردی بالایی هستند که دلیل آن را میتوان افراد در سایهای دانست که دوست دارند کاندیدای مورد نظرشان از خود ارادهای نداشته و چون موم در دست آنها باشد. بنابراین، کاسبان انتخاباتی اغلب ترجیح میدهند به جای حمایت و سرمایهگذاری بر روی گزینههای با تجربه و شناخته شده، روی افرادی سرمایهگذاری کنند که بتوانند خواستههای خود را پس از پیروزی بر وی تحمیل کنند.
رایدهی تاکتیکی پدیده میسازد
رای دهی تاکتیکی زمانی اتفاق میافتد که رای دهنده برای رای نیاوردن یکی از کاندیداها، به کاندیدای دیگری که چندان شناختی هم نسبت به او ندارد رای میدهد. به واقع، در این شرایط ما با گروهی از رایدهندگانی مواجه میشویم که هدفشان رای آوردن یک کاندیدا نیست بلکه به دنبال رای نیاوردن کاندیدایی خاص هستند. در چنین شرایطی، فرد مقابل کاندیدایی که نباید رای بیاورد بدون اینکه خودش متوجه شود به پدیده انتخاباتی تبدیل میشود.
ایجاد اراده معطوف به قدرت
اراده معطوف به قدرت بدین معناست که توده همواره طرفدار فردی است که احتمال پیروزی اش بیشتر از بقیه باشد. وقتی تمامی شرایط فوقالذکر برای یک کاندید نهچندان مطرح فراهم میشود و نام وی در میان مردم پخش میشود، زمان ضربه نهایی فرا میرسد. ضربه نهایی در این فضا، ایجاد اراده معطوف به قدرت پیرامون کاندیداست. پدیدهها با ایجاد این تصور در میان مردم که حتما پیروز انتخابات هستند فوج فوج تودههای مردم را به سمت خود سرازیر میکنند.
نویسنده: یاسر خورشید وند
عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان استان و رییس حزب همبستگی دانشآموختگان ایران شاخه لرستان (هُدای لرستان)