به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا، روز 21آبان ماه سالجاری مردی از اتباع افاغنه ی مقیم ایران با مراجعه به کلانتری 151 یافت آباد به مأمورین اعلام کرد که همسرش از روز 20 آبان ماه به طرز مرموزی گمشده و هیچ اثری از او در دست با این ادعاها" و به دستور بازپرس شعبه هفتم دادسرای جنایی تهران ، ردیابی زن گمشده در اختیار اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت .
در این مرحله شوهر نرگس به کارآگاهان گفت : " روز 20 آبان زمانیکه به خانه آمدم ، همسرم در خانه حضور نداشت ؛ از پسرم به نام فرهاد پرسیدم که مادرش کجاست که عنوان داشت به همراه مادرش و برای انجام تسویه حساب به محل پسرم رفته و پس از تسویه حساب و در مسیر بازگشت به خانه ، همسرم جهت انجام خرید از وی جدا شده و پس از آن دیگر از او هیچ خبری نداریم .
با توجه به اظهارات این مرد ، کارآگاهان به محل کار فرهاد در یک کارگاه چرخکاری در همان منطقه یافت آباد رفته و در تحقیقات از صاحبکار فرهاد اطلاع پیدا کردند که فرهاد در شهریور ماه نسبت به انجام تسویه حساب با صاحبکارش اقدام کرده است و دروغ می گوید.
صاحبکار سابق فرهاد در ادامه اظهاراتش به کارآگاهان گفت : "روز 20 آبانماه فرهاد طی تماس تلفنی از من خواهش کرد در صورتیکه پدرش به سراغم آمد ، به دروغ عنوان کنم که فرهاد بامادرش به مغازه ی من آمده و حتی خواست که به پدرش بگویم که او به همراه مادرش و پس از گرفتن مبلغ 800 هزار تومان بابت تسویه حساب ، مغازه را ترک کرده است " .
با تحقیقات به عمل آمده از صاحبکار فرهاد و لو رفتن دروغ های این پسر به پدرش ، تحقیقات از وی در دستور کار کارآگاهان اداره یازدهم قرار گرفت وکارآگاهان به خانه نرگس مراجعه و از طریق پدر فرهاد اطلاع پیدا کردند که همزمان با مراجعه وی به کلانتری برای طرح شکایت ، پسرش فرهاد از منزل خارج شده و دیگر برنگشته است .
کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران در تحقیقات میدانی از محل سکونت فقدانی اطلاع پیدا کردند که تعدادی از اهالی محل ، فرهاد را بهمراه یکی از دوستانش در حال انتقال یک عدد چمدان مشاهده نموده و حتی یکی از همسایگان به علت سنگینی بیش از اندازه چمدان به کمک آنها رفته و چمدان را برای آنها در داخل یک چرخ دستی قرار داده است .
در ادامه و با شناسایی یکی از همسایگان فقدانی ، وی در اظهاراتش با تأیید اظهارات سایر همسایگان مبنی بر کمک کردن به فرهاد و دوستش جهت جابه جا کردن چمدان به داخل یک چرخ دستی ، به کارآگاهان عنوان داشت : "زمانیکه از فرهاد علت سنگینی چمدان را پرسیدم ، او در پاسخ عنوان داشت که داخل چمدان مقادیری لوازم خانگی است که قصد دارد آنها را به خانه خواهرش در همان نزدیکی ببرد ".
با شناسایی دقیق دوست فرهاد به نام "ابراهیم . ش" ( 15 ساله ) ، کارآگاهان در ساعت 11 روز هفتم آذرماه اقدام به دستگیری وی کردند ؛ ابراهیم در اظهارات اولیه منکر اظهارات همسایه ی خانواده فرهاد شد اما در ادامه مجبور به بیان حقیقت شد و در اظهاراتش به کارآگاهان گفت : " من و فرهاد با یکدیگر حشیش مصرف می کنیم ؛ روز قتل فرهاد با من تماس گرفت و از من خواست تا به خانه شان بروم ؛ زمانیکه وارد خانه شدم ، فرهاد مرا به بالای سر جنازه مادرش برد و آنجا بود که متوجه شدم فرهاد ، مادرش را با چاقو کشته است ؛ به درخواست فرهاد ابتدا آثار خون را از روی زمین پاک کرده و جنازه ی مادرش را داخل یک چمدان قرار دادیم تا آنرا به محوطه سبزیکاری در همان نزدیکی محل زندگی فرهاد ببریم ؛ در بیرون از منزل ، یکی از همسایگان نیز جهت قرار دادن چمدان بر روی چرخ دستی به کمک ما آمد و پس از آن جنازه را به محل مورد نظر ( باغچه سبزیکاری ) منتقل کردیم ؛ در آنجا بود که فرهاد با تهیه مقداری بنزین ، اقدام به آتش زدن جسد مادرش کرد و پس از آن هر دو نفر از محل خارج شدیم " .
با اعتراف ابراهیم مبنی بر ارتکاب جنایت توسط فرهاد ، دستگیری این قاتل مادرکش در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت ؛ با انجام اقدامات پلیسی ، سرانجام مخفیگاه فرهاد در یک سفره خانه سنتی شناسایی ، کارآگاهان با اخذ نیابت قضایی به این سفره خانه در منطقه شهریار اعزام و عامل اصلی جنایت نیز در ساعت 4عصر همانروز دستگیر و به اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت .
فرهاد پس از انتقال به اداره دهم پلیس آگاهی تهران ، صراحتا به ارتکاب جنایت و در ادامه سوزاندن جسد مادرش اعتراف کرد ؛ وی در اعترافاتش و در خصوص انگیزه این جنایت به کارآگاهان گفت : "مدتی بود که مادرم به رفت و آمدها و همچنین نحوه خرج کردن پول هایم گیر داده بود و همین موضوع باعث شد تا در روز جنایت و در حالیکه از دستش عصبانی و خسته شده بودم ، در یک لحظه با چاقوی آشپزخانه حمله ور شده و ضربه ای را به پهلویش وارد کنم ؛ در حالیکه مادرم بر روی زمین افتاده بود ، به بیرون از خانه آمده و شروع به کشیدن سیگار کردم ؛ پس از تمام شدن سیگار و مراجعت به داخل خانه ، متوجه شدم که مادرم فوت کرده ؛ بلافاصله با ابراهیم تماس گرفته و بدون آنکه چیزی به او بگویم ، از او خواستم تا به منزلمان بیاید و ...
سرهنگ کارآگاه حمید مکرم ، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ ، با اعلام این خبر گفت : با اعترافات صریح هر دو متهم ، متهمین در روز جاری مورخه نهم آذرماه 1395 به شعبه هفتم بازپرسی دادسرای ناحیه 27 تهران صادر و برای هر دو متهم قرار قانونی صادر و متهم اصلی پرونده با قرار بازداشت موقت و جهت انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت .