- قیمت امروز مرغ اومده؟
پسرک نوجوان میگوید «امروز ٩٠٠ کیلویی ٥٩٠٠.»
قیمت مرغ روزانه مشخص میشود، در همین دو سالن آجری فروش مرغ، با درها و سقف سبز رنگ که روی هم ٤٠ غرفه دارند. غرفههای ٧٠-٦٠متری شبیه هم، در رخوت صبح زود، کارگرهایی که زود رسیدهاند و در نیمطبقه کاذب چرتی زدهاند، زیپ کاپشنها را بالا میکشند و دست به هم میسایند و میآیند کنار غرفه، منتظر باز شدن در کامیونها تا ببینند مرغهای امروز ریز است یا درشت.
مردی با صدای بلند و تندتند مرغها را میشمارد و میگذارد توی کارتنها. مرغها سربریده و بیکرک و پر، چپیده در پوشش پلاستیکی با تاریخ ذبح و انقضا میافتند روی هم و جعبه را پرمیکنند. مرد جوانتری با موهای کمپشت میگوید: ٦ تومن خانوم. امروز ٦ تومنه قیمت. ایشون مشتریه از من بپرسید. ریز میخواهید؟ مرغ ریز همیشه یه خورده گرونتره. دلیل زیاد داره اولیاش اینکه متقاضیاش بیشتره.
- چطوری میفهمید کدوم مرغ بهتره؟
- از رنگش. باید صورتی باشه. اینها همه مرغ شمالن. مال قائمشهره. دیشب کشته شده. سه ساعت راهه دیگه. تهران هم شب کشته میشه، نزدیکترین کشتارگاهش سه ساعت راهه.
کامیونها درجا گاز میدهند و صدای بکتاش به سختی میرسد که میگوید: خیلی زود آمدید، هنوز قیمت معلوم نیست. ساعت ٧ به بعد معلوم میشود. کاپشن سیاه پوشیده با شلوار جین، لاغراندام است و قد متوسطی دارد و برعکس باقی غرفهدارها اخم نکرده. چشم از کامیون دربسته برنمیدارد. ٥صبح از کرج راهافتاده تا خودش را برساند به میدان بهمن، محل توزیع مرغ و به یکی از ٤٠غرفهای که هر روز قیمت مرغ در سراسر کشور را معلوم میکنند: «ولی همون ٦تومنه. نسبت به دیروز به احتمال زیاد بالاتره. تعطیلاته، پایه ٥٨٠٠ است. بستگی داره از کجا بیاد، اونایی که از سمت شمال و تبریز میان بهترن.» خمیازه میکشد: «ولی بازار خیلی خرابه.»
میگوید خیلیها اینروزها ضرر میکنند و چند وقت است حتی از مشهد هم بار میآید: «موندم طرف چطوری میفرسته. امروز به احتمال زیاد بار کم میشه. یارانه که دادن دلالها نگه میدارن تو شهرهای خودشون پخش میکنن، براشون بهصرفهتره. بار وقتی کم بشه قیمت میره بالا.»
میرود توی غرفه و مینشیند پشت میز فلزی: «ببخشید صندلی نداریم تعارف کنم. قطعهبندی میخواهید؟ الان قطعهبندی زیاد شده، رون جدا سینه جدا. سینه میشه دو برابر قیمت مرغ. الان مرغ ٦ تومن بشه، سینه میشه ١٢تومن. رون ٨٠٠ تا ١٠٠٠ تومن کمتر از مرغه. امروز رون رو فکر کنم بالا بگن، چون نزدیک اربعینه. البته معلوم نمیکنه شایدم بار زیاد شد.»
-گفتند رنگش صورتی باشه یعنی مرغ خوبیه
- میخندد: کی گفته؟
- یکی از غرفهدارها.
- نه بابا. مرغ گرفتی تا حالا واسه خونه؟
به کارگری که از پلهها پایین میآید و پلیور میپوشد، میگوید: «علی بیا این و بفرست جلو درش رو باز کن.» و ادامه میدهد: «این مرغ شماله. خواهان زیاد داره. مرغ باید سفید باشه، کمچرب باشه، سینهدار باشه.»
در غرفه جز چند جعبه خالی روی هم و میز و صندلی چیزی نیست. هیچکدام از غرفهها یخچال ندارند که مرغ را نگه دارند. آخر وقت مرغها ارزان میشوند: «همیشه وسط هفته و ساعت ١٢-١١ قیمت میاد پایین. بار زیاد میشه طرف میخواد بفروشه خراب نشه. فروختن مواد غذایی مصیبته. خراب میشه، رنگش عوض میشه. در ماه یکی دو روز میشه که مرغ زود تموم شه.» دورتر، پشت سرویسهای بهداشتی آقایان و بانوان، از پارکینگ خودروهای شخصی، صدای موسیقی میآید: دختر تهرونی... در کل میدان ترهبار هیچ زنی نیست.
مشتری میآید. یک تن بار میخواهد، صاحب یک نیسان که مرغ میخرد از میدان و برای مغازهها میبرد. بکتاش میگوید زود اومدی و اینبار میگوید ساعت ٨ قیمت معلوم میشود: «فکر کنم بارمون کمه سهراب. بذار قیمت دربیاد. امروز یارانه دادن بار صددرصد کم میشه.» در باز میشود. مرغها ریزند. سفید و کمچربی.
زنی با چادر سیاه به سمت غرفهها میآید.
مرغ روزانه قیمت میخورد
هیچ روزی قیمت مرغ با روز قبل یکسان نیست، آنها که دستشان در کار است میگویند کار دلالهای بزرگ است، بهخصوص آنها که در میدان بهمن کار میکنند: «مرغ ٣٧٠٠تومان میرود کشتارگاه ولی ٤٥٠٠ تومان میآید بیرون. در روز تناژ بالا حساب کنید چقدر میشود. مرغ کشتار میشود به میدان میرود و قیمت روز را میسنجند، بعد افت را حساب میکنند. مثلا یارانهها واریز شود قیمت میرود بالا، ١٨-١٧ام ماه تا ٢٤-٢٣ام قیمت مرغ میآید پایین، از ٢٨-٢٧ام دوباره میرود بالا. ماه رمضان قیمت همیشه بالاست. اما محرم همیشه پایین نگه میدارند.» توماج فروشنده مرغ در کرج است، میگوید آوردن مرغ کشتار شهرستان به تهران غیرقانونی است و اینکه هرچه قیمت در میادین باشد، پخش ٢٠٠ تا ٣٠٠ تومان ارزانتر به مغازهها میآورد: «قیمت میادین را دلالهای میدان بهمن تعیین میکنند. مرغ شهرستان کیلویی ٧٠٠ تا ٨٠٠ تومان ارزانتر از مرغ تهران است اما با یک قیمت به فروش میرسد. کشتار شهرستان هم به میدان بهمن میآید که در اصل غیرقانونی است، ولی انجام میشود، برای اینکه بهصرفهتر است. دولت مصوب میکند ٥٥٠٠ تومان قیمت میادین، درحالیکه قیمت تمامشده ٨٠٠-٧٠٠ تومان زیر این قیمت است. برای همین برایشان میصرفد که ٣٠٠-٢٠٠ تومان زیر قیمت برای مرغفروشها پخش کنند. در تهران اینطوری است.»
میگوید فروشندگان مرغ در سطح شهر بهخصوص شهرهای دیگر برای تهران اصطلاح «بازارکثیفی» را استفاده میکنند و این وسط خیلی اتفاقها میافتد: «از همه شهرها مرغ میگیرند میریزند آنجا و بعد هم میتوانند یک آشنا پیدا کنند که مرغ دو روز پیش برود کشتارگاه شستوشو بشود و شبانه قیمت و تاریخ بخورد بیاید بیرون. مثلا کیلویی ١٠٠تومان برای این کار میگیرند و جلد روی مرغ عوض میشود.»
هوا روشن شده و در پارکینگ خودروهای شخصی، جای پارک نیست. زنها و مردهای خریدار، با عجله به طرف سالنها میروند و با کیسههای پر از مرغ برمیگردند. صداها بالا گرفته و ورودی غرفههای توزیع مرغ رفتوآمد دقیقهبهدقیقه بیشتر میشود. اینجا غیر از نماینده شرکتهای توزیع مرغ، واسطههایی که مرغ را به مغازههای داخل شهر میبرند و مردمی که میخواهند حجم زیادی مرغ خریداری کنند هم میآیند. مردی با پیراهن مشکی و دو کیسه پر از مرغ با عجله به سمت پارکینگ میرود، به مرغهای توی کیسهاش اشاره میکند و میگوید: «این مرغها یک کیلو و ٥٥٠ گرم است. بیرون بخرم دو کیلو و دو کیلو و نیم است. برای مجلس بخوای حساب کنی ارزش داره ولی واسه سه چهار تا مرغ ارزش نداره، فکر نکن ارزون درمیاد. اینجا مرغهای یکدست میخری. همین رو تو محلهتون میتونی ٦١٠٠ هم بخری.»
دو نفر شکایتشان را آوردهاند به اتاق سرپرستی میدان ترهبار بهمن. سر هزینه جابهجایی بار از سالن تا پارکینگ به توافق نرسیدهاند. میپرسد چند کیلو بودند، از کدام غرفه؟ و کارگر جواب میدهد و مشتری عینکزده با پالتوی مشکی میگوید مسافت کمتر است. مدیر میگوید: ٧هزارتومان بهش بده. میروند. مدیر میگوید همه سوالها را بدون نامهنگاری نمیتواند جواب دهد اما: «سه سالن عمدهفروشی را ما نرخ گذاری نمیکنیم و برمبنای عرضه و تقاضاست. گوشت و مرغ سامانه است. در سالنهای توزیع مرغ برمبنای عرضه و تقاضا و توافقی که با مرغدار انجام میشود و هزینه تمامشده خودشان قیمت دارند.» گرانبودن هزینه کشتارگاه تهران و بارهای نامرغوب بعضی از شهرها بر قیمت مرغ تهران اضافه میکنند: «مرغ شهرستان قاعدهاش اینه که ارزونتره. اما ١٠٠ تا ٢٠٠ تومان فرق دارن. اکثر بارهای شهرستان به غیر از بار شمال خوب نمیشه.» فروشنده یکی از غرفههاست که او هم از دلالها میگوید و نوسانی که برای فروشندهها هم دردسر شده. در بوستان کوچک نزدیک پارکینگ، دور از سالنها قرارگذاشته سوالها را جواب دهد: «قیمت دست دلالهاست. زندهفروشها امروز ٢٠٠تومن گران کردن. دلیل گرانی مرغ امروز همینه. نوسان داره لامصب. خودمون هم موندیم. یک هفته نمیشه ثابت به یک قیمت بفروشی. امروز مثلا میای میبینی بار را به قیمت خریدند. فردا میای میبینی بار زیاده، مشتری نیست، قیمت شل میکنه. دلالها یک وقتی دست نگه میدارن مرغ زنده نمیدن، قیمت میره بالا. همش دست دلاله.» گوشیاش زنگ میخورد. چشمش به گوشی است اما ادامه میدهد: «نرم اینه که اگه زنده ٤٣٠٠باشه، ٦ تومن بفروشی، چون زنده که بارگیری میکنن پر و مر و ضایعات هم داره. چهار تن مرغ، نهایتا سه تن گوشت به ما میده. هزینه حملونقل و غیره هم میاد رو قیمت بار.»
روزانه ١٥٠ تا ١٦٠کامیون مرغ به میدان بهمن میآید. میانگین روزی ٥٠٠ تن. کمترین میزان خرید مرغ ٦٠-٥٠ کیلو است: «خیر همه اینها میره تو جیب شهرداری. اجاره پایه غرفههای اینجا رو زدن یک و نیم. در صورتی که در ماه ٨-٧میلیون اجاره میگیره. بعضی وقتا تا ٢٠میلیون هم میگیره. مثلا غرفه کنار ما اجاره بالا زده بود، نتونست بده تعطیل شد. امسال سر چشم و همچشمی تو مزایده خیلی قیمتها رو بالا زدن. هر کی اینجا کار میکنه واسه شهرداری کار میکنه.» تلفنش باز هم زنگ میخورد. باید برود، امروز شلوغ است، یک روز قبل تعطیلات. قبل از رفتن برمیگردد و میگوید: «همین پارکینگ الان دو ساله اجارهای شده. شهرداری داده به پیمانکار. میدونید روزی چند تا ماشین اینجا رفتوآمد داره؟» اجاره پارکینگ ٥٠٠تومان است که نگهبانی با کاور سبزرنگ جلوی ورودی از خودروها میگیرد و میگوید: «روزی ٥٠٠ تا ماشین میره بیرون.»
چه کسانی غرفهها را در مزایده میبرند
غرفهها شبیه هماند اما قیمت اجارهشان فرق دارد. قیمت اجاره با قیمت پایه هم فرق دارد. به گفته سرپرستی میدان ترهبار واگذاری غرفهها با مزایده است: «در روزنامه اعلام میشود و بهرهبردارها فرمها را پر میکنند، مثلا برای غرفه ٢٠، ١٠ نفر شرکت میکنند و هر کس یک قیمت میگذارد، پاکتها را باز میکنند و میگوید از ١٠میلیون تا ٢٠میلیون هست و قیمت بیشتر اجاره میرود.»
اما فروشندگان میگویند به این سادگی نیست و خریدن غرفه احتیاج به آشنا دارد: «به کسانی که بخواهند اجاره میدهند، مثلا کسانی که برگزار میکنند، میگویند بالاترین رقم برای غرفه مورد نظر ١٠میلیون است اما تو بزن ١٠میلیون و صد هزار.»
غرفهدارهای میدان بهمن یا مرغها را زنده از مرغدار میخرند یا از کشتارگاه. کشتارگاه به مرغدار پول نقد نمیدهد. اینجا پای واسطه به میان میآید که بکتاش میگوید: «کسی است که پول دارد، مرغدار هم پول نقد لازم دارد که برای دور بعد جوجهریزی کند. دلال به قیمت کمتر از او میخرد. به دلالهایی که مرغ زنده میخرند میگویند زندهخر.» گاهی هم دلالها کشتارکن هستند، یعنی از مرغدار میخرند و به شکل حقالعمل کاری با کشتارگاه کشتار میکنند و در میدان بهمن با سود زیاد میفروشند. یکی از تولیدکنندگان میگوید خیلی وقتها دو ماه طول میکشد تا پول به دست مرغدار برسد. نمیخواهد نامش در گزارش بیاید و میگوید کل ماجرای بازار بهمن دلالبازی است، یعنی همان واسطهها کار را پیش میبرند: «اگر دقت کنید در بازار بهمن یک قشر خاصی هستند و همدیگر را میشناسند. چنددست میگردد و غرفهای که در مزایده ٨ تا ١٠میلیون برنده میشود یکدفعه اجارهاش به ٢١میلیون میرسد. هدف بازار میدان بهمن ارتباط مستقیم بین تولیدکننده و مصرفکننده بود که دیگر این کار را نمیکند. در صنعت مرغداری کسانی هستند که پول توی جیبشان هست و بهعنوان واسط عمل میکنند و سودهای ٤٠-٣٠درصد میبرند. این قشر خیلی تأثیر میگذارند. یک دفعه فاصله مرغ زنده با مرغی که دست مصرفکننده میرسد خیلی زیاد میشود. قیمت مرغ در مرغداری ٤١٠٠ تا ٤٣٠٠ تومان است، آنکه ٤٣٠٠ از مرغدار میخرد، پولش را ٥٠ روز دیگر میدهد آنکه ١٠ روز دیگر میدهد ٤١٠٠ تومان میخرد.»
غلامعلی فارغی، رئیس انجمن تولیدکنندگان جوجه یکروزه میگوید غرفهها دست تولیدکنندگان نیست و دپوکردن مرغها از سوی واسطهها هم یکی از دلایل بیثباتی قیمت مرغ است: «تاثیرگذارترین نقش را این افراد بازی میکنند. یکی دیگر از مشکلات نوسان ناشی از ساختار مریض سنتی یا غلط صنعت مرغداری است. ٢٥هزار بهرهبردار در مرحلههای مختلف در سیستم توزیع یا قیمتگذاری تاثیرگذار نیستند. شرکتهای بزرگ به همپیوسته با مقاومتهای بخشهای مختلف بهویژه عوامل واسطهای روبهرو میشوند.» در کشور همسایه ترکیه، تنها ٢٠شرکت بهرهبردار در این صنعت کار میکنند: «در دولت قبل یکونیم برابر ظرفیت مورد نیاز کشور پروانه صادر شده. الان ٣٠٠-٢٠٠ تشکل داریم که به جان هم میافتند و جنگ خونینی به وجود میآورند.»
محمدعلی کمالی، رئیس اتحادیه تولیدکنندگان مرغ گوشتی میگوید: از این تعداد بهرهبردار، ٥٥٠٠ واحد غیرفعال داریم، هرچند در مقابل تعدادی هم مرغداری بدون مجوز فعالیت میکنند که آمار دقیقی از آنها نیست.
در سال حدود ٢میلیون و ١٠٠هزار تن گوشت مرغ تولید میشود. مصرف ایران سالانه بین
یک میلیون و هزار و ٩٠٠ تا ٢میلیون تن است. مازاد را شرکت پشتیبانی امور دام میخرد: «قیمتها پایینتر از هزینه تولید میافتد. گوشت مرغ آماده طبخ (٢٩ آبان) ٦٢٠٠ تومان و برای مصرفکننده ٦٧٠٠ تومان بوده. مرغ زنده در مرغداری بین ٤١٠٠ تا ٤٣٠٠ تومان خریداری میشد که یک مقداری زیر قیمت هزینه تولید است و مرغدارهای ما الان سود نمیکنند.» مصرف سرانه هر نفر ایرانی در سال بین ٢٥ تا ٢٧ کیلوگرم است. در منطقه کشورهای حوزه خلیج فارس تا ٣٥ و ٤٠ کیلوگرم مصرف میکنند: «با توجه به اینکه ظرفیت بیشتر از نیاز ایجاد کردیم باید برای صادرات مدیریت کنیم. اگر وضع اقتصادی مردم بهبود پیدا کند، هنوز جا دارد مصرف را در سبد خانوار بالا ببریم.» تهرانیها روزانه ١٢٠٠تن مصرف دارند، کشتارگاههای تهران روزی ٤٠٠تن مرغ کشتار میکنند. تفاوت اینها در مرغهایی است که از شهرستان میآیند: «اگر نیاید قیمت مرغ تهران وحشتناک بالا میرود.» مرغها شب کشتار میشوند و به تهران میرسند. مرغهایی که امور پشتیبانی دام میخرد، منجمد شده و وقتی مرغ گران شد به بازار تزریق میشوند.
ماهی ٥ تا ٦هزار تن صادرات مرغ داریم که بیشتر به کشور عراق و ماهی هزار تن هم به افغانستان است. اما کشوری مثل ترکیه از ایران مرغ نمیخرد: «چون مرغ سایز کم داریم صادراتمان طبق انتظاراتمان نیست. وزن مرغ در بازار باید بین یک کیلو تا یک کیلو و ٥٠٠-٤٠٠ گرم باشد. متاسفانه همه مرغها بالای یک و نیم و یک و ٨٠ و ٢ کیلو بودند.»
شبها چراغ مرغداری روشن است
در سالنهای مرغداری شب و روز یکی است. مرغها به هوای نور سالن در شب، سرشان در لاک خودشان، دانه میخورند و آب، دانه و آب، دانه و آب تا به وزن دلخواه مرغدار برسند که بالاتر از وزن استاندارد است. مرغدار میخواهد هزینه جوجهریزی را سرشکن کند، کشتارکن میخواهد دور ریز کمتری داشته باشد. مرغها بیشتر از آنچه باید نگهداری میشوند. مرغی که وقتی به دست مصرفکننده برسد، بیشتر آن چربی است و دور ریخته میشود. حدود ١٠ تا ١٥درصد مرغهای درشت. توماج، فروشنده مرغ میگوید تعرفه نگهداری مرغ گوشتی در دنیا ٢٢ روز است، بعد از آن واکسنی که در سه روزگی زدهشده از بین میرود و مجبور میشوند به آنها آنتیبیوتیک بدهند. فارغی میگوید وزن مطلوب مرغ زنده یعنی ٢٣٠٠ که ١٦٠٠ گرم گوشت میدهد، در سن ٤٠ تا ٤٢ روزگی به دست میآید: «مرغهای آنتیبیوتیکی اسم غلطی است که بعضی افراد با سوء نظر میدهند. بعضی از واحدها مرغ را خارج از سن و وزن نگه میدارند که از نظر اقتصادی و منافع ملی ضرر است، چون دان را وارد میکنیم و ارز هدر میرود.»
اما یکی دیگر از تولیدکنندگان بزرگی که باز هم نامش را نمیگوید مرغ آنتیبیوتیکی را تأیید میکند: «مرغی که مدت طولانیتری نگهداری شود، در سنین بالا احتمال تلفاتش خیلی بالا میرود و مرغدار برای اینکه سرمایهاش را از دست ندهد، سعی میکند تا جایی که میتواند پیشگیری کند و آنتیبیوتیک بیشتری مصرف میکند.» مرغهایی که آنقدر بزرگند که حتی نمیشود صادرشان کرد، چون خریدار ندارند.
مرغها را گاهی تا ٥٢ روز هم نگه میدارند که میشوند مرغهای بالای سایز، حدود ٣ تا ٣ کیلو و نیم. به کشتارگاه میروند، ردیف کنار هم، سربریده میافتند در آب جوش تا کرک و پرشان بریزد. ساعت ١١ هنوز همه مشغولند. کارگرها گاریهای پر از مرغ را از سالنها به پارکینگ میبرند و آفتاب کمی به داد دستهای یخزده میرسد. حقوق کارگرها مثل قیمت مرغ نوسان دارد. هفتهای ١٨٠ تا ٢٠٠هزار تومان بسته به باری که برسد. هر غرفه دو سه صاحب کار دارد، هر کدام دو سه کارگر و رانندههای خودشان. بکتاش میگوید سال قبل خودشان کشتار میکردند: «پارسال ٨٠میلیون ضرر کردیم. امسال رفتم پیش یکی از دوستام که مرغ حقالعملی میآورد. طرف زندهاش را میکشد، گوشت را میفرستد اینجا میگوید هرچند فروختی کیلویی١٠٠تومان برای خودت بردار، الباقی را بده به من.» از مزایده پارسال تعریف میکند که همه جمع شدند و برای غرفهها قیمت پایین زدند. کسی حرفشان را گوش نکرد: «گفتند مناقصهها باطل است. دوباره شرکت کنید. باید قیمت را بالا بزنید.» غرفهها با هم رقابت دارند، هرچند خیلیهایشان آشنا و فامیل هستند.
کامیونها کنار غرفهها آرام گرفتهاند. بازار مرغ خودش را از سالنها بیرون کشانده و رسیده به مسیر رفتوآمد، کارگرها مرغهای فروش رفته را آوردهاند بیرون، مرغهای ریز و درشت، مرغهای قطعهشده همه در جلدهای پلاستیکی، سفید صورتی در دستها بالا میرود. داد میزنند: مرغ ریز تازه تموم شد. مرغ ریز مجلسی ببر. سالنها منتظرند تا ساعت ٣ و ٤ عصر که دوباره میدان خلوت و سوتوکور شود، مثل پیش از ساعت ٦ صبح.