زنان محبوب و جذاب، به خودشان احساس خوبی دارند. «گرانت» معتقد است در مرحله ی اول، زنان باید احساسات منفی را که به خودشان دارند بشناسند. احساسات منفی در عمق ضمیر ناخودآگاه یک زن، دفن و موجب می شود که او، احساس کند نمی تواند رابطه ی خوبی با همسر و جنس مخالف داشته باشد. رایج ترین احساسات منفی درباره ی خود عبارت اند از: احساس بی ارزشی، احمق بودن، محبوب نبودن و عجیب و زشت بودن که زنان با داشتن این احساسات منفی درباره ی خود، یک دیوار دفاعی در اطراف خویش ایجاد می کنند که به همسرشان اجازه نمی دهد به آن ها نزدیک شود و به این ترتیب، از ایجاد یک رابطه ی صمیمی تا حدودی خود را محروم می کنند.
می گویند چنین زنانی ممکن است در اوایل آشنایی تلاش کنند که خود را مثبت و خوش بین نشان دهند؛ اما دیوار دفاعی و ترس از آسیب دیدن و لورفتن واقعیت، آن ها را آزار می دهد. پیشنهاد گرانت این است: «چنین زنانی باید روی شهامت خود کار کنند؛ یعنی شهامت این را پیدا کنند که انسان کاملی نباشند. چنین تمرینی سخت، اما لازم است؛ یعنی به خودشان اجازه دهند که اشتباه کنند و سعی نکنند همه ی رفتارهای خود را کنترل و به شکل نمایشی اجرا کنند. راحت بودن و اجازه ی اشتباه کردن به خود دادن، چنین زنانی را در برابر مردان، با اعتمادبه نفس نشان می دهد و این اعتمادبه نفس بسیار گیراست.
دومین ویژگی زنان جذاب این است که احساسات خود را در اولویت قرار می دهند و به این ترتیب قدرت اثرگذاری زیادی بر مردان دارند. رقت و لطافت از امتیازات روحی زن و از مواهب دستگاه آفرینش برای اوست. حضرت علی (ع) می فرمایند: «زن ریحانه (گل) است (نهج البلاغه، نامه ی 31).»
اگر حرف های زنان آمیخته با احساسات باشد، باعث می شود عمیقاً در قلب یک مرد نفوذ کنند؛ بنابراین با داشتن احساسات و به کاربردن آن، زنان برای تسخیر قلب همسرشان، به تلاش زیادی نیاز ندارند. او معتقد است: «زنانی که با تلاش های بسیار، در تحت تأثیر قرار دادن یک مرد ناکام می مانند، اغلب احساسات خود را پنهان می کنند و روش های دیگری را برای اثرگذاری امتحان می کنند.» وی براساس تجربه ی خود در چندین سال مشاوره، معتقد است اغلب مردان با زنی که احساسات خود را صادقانه ابراز می کند خیلی سریع ارتباط برقرار می کنند؛ ضمن آن که ممکن است قرارگرفتن در چنین شرایطی برای یک مرد دشوار باشد؛ اما هرگز نمی تواند در مقابل چنین زنی مقاومت کند. «گرانت» صریح می گوید: «زنانی که به خود اجازه می دهند عمق احساسات شان را نشان دهند ـ و احساس نمی کنند بچه یا لوس به نظر می رسند ـ نسبت به زنانی که فقط از راه منطق وارد می شوند تأثیر بیش تری روی مرد خود دارند.
از نظر باب گرانت مردان همیشه مجذوب زنانی نمی شوند که بلندقد، باهوش و زیبا هستند؛ بلکه زنان جذاب از نظر بسیاری مردان، کسانی هستند که از خود، آرامش و گرما ساطع می کنند و مردان دوست دارند کنارشان باشند. این زنان از نظر عاطفی گرم، مهربان و در عین حال بااعتمادبه نفس هستند. گرانت معتقد است که بدون احساس عاطفی در زن، مرد هنگام صحبت با وی احساس می کند که در حال صحبت با یکی از دوستان یا همکاران مرد خودش است و اگر نامزد یا همسرش با او وارد بحث شود و بر عقیده ی خود پافشاری کند، احتمال کمی دارد که مرد صبور باشد .
گرانت در توصیف زنان عاطفی می گوید: «این زنان در هنگام ابراز نظر خود برای همسر، اصولاً صدای شان لطیف تر و نرم تر از صدای همیشگی شان است و مطمئناً چنین زنانی در مقابل زنانی که هنگام ناراحتی فریاد می کشند و در نتیجه فقط باعث می شوند حالت تدافعی مرد فعال شود، جذاب تر هستند.» او می افزاید: «یک زن می تواند با لطیف ترکردن و آرام تر صحبت کردن، یک مرد را هیپنوتیزم کند؛ به این صورت مرد تا حدی احساس امنیت می کند و به زن اجازه می دهد او را تحت تأثیر قرار دهد.
از نظر این روان شناس وقتی مردی با زنی برخورد کند که احساس خوبی در او به وجود می آورد، دلش می خواهد در کنار او باشد. مهم این است که یک زن بداند چگونه حالات عصبی خود را کنترل کند. وقتی زنی رفتار آرامی دارد، باعث می شود جذاب تر به نظر برسد. به نظر گرانت چنین رفتاری این تصور را ایجاد می کند که «آن زن خودش را دوست دارد. در مقابل اگر زنی غالباً عصبی یا درمانده باشد، بیچاره، مستأصل و کودک وار به نظر می رسد. امیرمؤمنان علی (ع) در این باره توصیه ی کارآمدی می فرمایند: «اگر بردبار نیستی، خود را بردبار بنمایان؛ زیرا اندک اند کسانی که خود را همانند گروهی از مردم کنند و از جمله ی آنان به شمار نیایند (نهج البلاغه، حکمت 207).»
نکته ی مهم دیگری که باب گرانت به آن اشاره می کند این است که زنان محبوب، خنده رو هستند. همه ی مردان دوست دارند بتوانند یک زن را بخندانند. هر مردی وقتی بتواند زنی را بخنداند، احساس می کند فرد فوق العاده ای است و هرگاه نتواند، احساس بدی پیدا می کند. یک اصل در این نکته نهفته است و آن این که زنان جذاب «خیلی جدی» نیستند.
شاید به همین دلیل است که اسلام زنان و مردان نامحرم را از شوخی با یک دیگر برحذر می دارد تا با ایجاد محدودیت، از علاقه ی عاطفی نامحرمان به هم جلوگیری کند.
نکته ی مهم دیگر این که مردان، زنی را دوست دارند که از محبت های آن ها لذت ببرد. تشکرکردن از یک مرد، این احساس را در وی ایجاد می کند که مفید واقع شده و همسرش از محبت او لذت برده است. زنانی که مراتب تشکر و سپاس خود را ابراز می دارند، موفقیت دیگری را در رابطه ی زناشویی خود کسب کرده و زمینه ی دریافت محبت بیش تر را در خود تقویت می کنند. مردان ذاتاً دوست دارند زنان را خوش حال کنند و اگر نتوانند لذتی را که او می برد بشنوند یا احساس کنند، به توانایی خود شک می کنند. همان گونه که گفته شد، هر مردی مجذوب زنی می شود که در او احساس خوبی ایجاد کند. زنی که به راحتی از خدمات همسرش خوش حال نمی شود، ناخواسته به یک مرد یادآوری می کند که برای خوش حالی او تلاشی نکند. توصیه ی باب گرانت به زنان این است که «همیشه از کاری که شوهرتان انجام داده تقدیر کنید؛ در چنین صورتی اعتمادبه نفس او در توانایی اش برای خوش حال کردن شما افزایش خواهد یافت و گوش هایش بیش تر پذیرای پیشنهادات شما خواهد بود.
زنان جذاب، به خوبی می دانند که مردان نیاز به تحسین دارند؛ بنابراین به آنان نشان می دهند که ریاست شان را باور دارند و هوش، ذکاوت و قدرت شان را همواره تحسین می کنند. «دوروتی کارنگی» در همین زمینه در کتابش می گوید: «کم تر مردی وجود دارد که تعریف و تمجید زن، او را به وجد و شوق نیاورد. وقتی به مردی گفته شود تو نظیر نداری و مرد ممتازی هستی، همین تمجید و تعریف مختصر، روحیه ی او را تقویت می کند و او واقعاً می کوشد تا شخصیت عالی و ممتاز داشته باشد.
زنانی که در رابطه با همسر و حتی دیگر زنان، جذاب و دوست داشتنی به نظر می رسند، زنانی هستند که گوش شنوا دارند. این موضوعی است که باب گرانت در کتابش بارها به آن اشاره می کند. این زنان فرق شنیدن و گوش دادن را به خوبی می دانند؛ چراکه «شنیدن»، یک عمل انفعالی و «گوش دادن» یک عمل فعال و آگاهانه است. در تعریف علمی، گوش دادن واقعی، چیزی بیش از سکوت به هنگام شنیدن صدای دیگران است. گوش دادن واقعی، بدین معناست که می خواهم بدانم کسی که حرف می زند چه می گوید، چه فکری در سر دارد، چه احساسی و چه نیازهایی دارد. گوش دادن واقعی یعنی برای دقایقی نظریات خود را کنار بگذارید و داوری نکنید.
باب گرانت در فصل آخر کتابش به موارد ظریف تری در روابط همسران اشاره دارد. او در یک تیتر کلی اشاره می کند که کمک کردن بیش از حد زنان به مردان، آن ها را به مادر بدل می کند؛ یعنی باعث می شود مردان احساس کنند که مادرشان دارد مانند یک بچه با آن ها صحبت می کند. اگر مردی درخواست کمک نکرده است، در این صورت باید مراقب بود؛ چون اغلب مردان، چنین کمک طلب نشده ای را کنترل کردن یا نق زدن می نامند .
نکته ی جالب توجه دیگر که باب گرانت به آن اشاره می کند، آراستگی و رسیدگی به ظاهر در برابر همسر است. این نویسنده جمله ی اثرگذاری دارد. «مردان آن قدر بصری هستند که درک آن برای بسیاری از زنان مشکل است.