صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

وقتی فردین ماشین خود را به ایرج قادری بخشید/ خاطرات دور و نزدیک از سینما

۱۳۹۵/۱۰/۰۲ - ۲۰:۲۱:۲۳
کد خبر: ۴۹۶۹۸۹
سعید مطلبی باحضور در برنامه «۳۵» با اجرای فریدون جیرانی از خاطرات همکاری‌اش با ایرج قادری و فردین گفت و سینمای امروز و قبل از انقلاب را باهم مقایسه کرد.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، آخرین ساعات شامگاه چهارشنبه اول دی، برنامه اینترنتی و گفت‌‌و‌گو محور «۳۵» با اجرای فریدون جیرانی و حضور هادی مطلبی، فیلمنامه‌نویس و کارگردان با سابقه سینمای ایران در دسترس مخاطبان قرار گرفت.

این کارگردان و نویسنده که در سال‌های پیش از انقلاب پُرکار بوده است، درباره اینکه چرا در دهه ۵۰ و ۶۰ اسم خود را روی فیلمنامه‌هایش نمی‌گذاشته، توضیح داد: «اصلا هم اینطور نیست، نمی‌گذاشتند که اسم خودم را بنویسم، چون اوایل انقلاب من ممنوع‌الفعالیت شدم و برای همین اجازه نداشتم که اسمم را روی کارهایم بزنم. بعد از «دادا» و «برزخی‌ها» من اجازه کار نداشتم و وزارت ارشاد من را خواست تا توجیه هم کند و من قبول نکردم و از آن زمان تا به امروز جز یک مرتبه به وزارت ارشاد نرفته‌ام.»

مطلبی درباره بازخوردهای فیلم «برزخی‌ها» و واکنش مخملباف در نماز جمعه آن زمان گفت: «این فیلم دغدغه من بود و بعد که این فیلم اکران شد، آقای مخملباف یک چارپایه در نماز جمعه گذاشتند و طومار جمع کرد که این فیلم مشکل دارد و این‌ها با این کار می‌خواهند جمعیتی را که از کشور دفاع می‌کنند قاتل و جانی جلوه دهند، درحالی‌که من این فیلمنامه را قبل از جنگ نوشته بودم.»

او درباره ممنوع‌الفعالیتی سایر هنرمندان را گفت: «مرحوم فردین، قادری، ناصر ملک مطیعی و سعید راد را هم ممنوع الفعالیت کردند و من هم وسط این دوستان گرفتار شدم و خیلی برایم سخت بود. من مانند یک کارگر خارجی بدون اجازه کار و پنهانی و مخفیانه کار می‌کردم و چون نباید کار می‌کردم حقم را هم می‌خوردند نمی‌توانستم اعتراضی کنم. وقتی نتوانی کاری که می‌خواهی را بکنی یعنی مردی، همانطور که خیلی‌های ما مردیم.»

این فیلمنامه نویس درباره تفاوت اوضاع نویسندگی و سینمای قبل و بعد از انقلاب توضیح داد: «زمانی که ما در سینمای عامه پسند کار می‌کردیم، در آن زمان وجه غالب کارگردان‌های ما فیلم نمی‌دیدند و کتاب نمی‌خواندند، بعد از انقلاب کارگردان‌ها بسیار با دانش هستند و مهم‌تر از همه به کارشان علاقه دارند و برای همین کار با کارگردان‌های بعد از انقلاب بسیار آسان‌تر است.»

او ادامه داد: «فرق این دو سینما در آدم‌ها و روابط است، سینمای امروز ما همانند پسته ایران شده و بسیار مشهور است، ولی من یکسری از روابط را نمی‌پسندم و احساس می‌کنم که اخلاق بسیار کم رنگ شده است. در این ممکلت یکسری آدم‌ها دنبال چیزهایی می‌روند که هیچ اطلاعی از آن ندارند. لقمه قاپیدن در سینمای قدیم نبود ولی الان من می‌بینم.»

مطلبی درهمین خصوص خاطره‌ای از مرحوم فردین و قادری تعریف کرد: «یادم هست که ایرج وضع مالی خوبی نداشت و بدهکار بود. به فردین پیشنهاد دادم که در فیلم او بازی کند. وقتی قرار ملاقات گذاشتیم، جلوی دفتر فردین، ایرج ماشین او را دید و خیلی خوشش آمد. وقتی رفتیم در دفتر، ایرج درباره ماشین به او گفت و بعد از اتمام صحبت‌ها، فردین بدون هیچ حرفی، روی پاکت قرارداد، کلید ماشین را هم گذاشت و گفت که با این ماشین نصف پول فیلم را داده‌ است و مابقی‌اش را ایرج بدهد. منظورم این است که امروزه ما امثال این رفتارها را نمی‌بینیم.»

او درباره نشانه های مذهبی در کارهایش بیان کرد: «من عمویی داشتم که بسیار مومن بود و من این نشانه ها را از او به یاد دارم، بگذرد که بعد از انقلاب باید ثابت می کردیم که مسلمان هستیم.»

مطلبی درباره بهترین فیلمنامه‌هایش از نظر خودش گفت: «من «هیس دخترها فریاد نمی زنند»، «دادا»، «تاراج» و «می خواهم زنده بمانم» را خیلی دوست دارم.»

این هنرمند درباره بهترین فیلم‌های جدیدی که تابه حال دیده است گفت: «دو فیلم رضا درمیشیان را دیدم که خوب بود و خوشم آمد.»

مطلبی در پایان درباره عدم موفقیت قادری در آخرین آثارش توضیح داد: «به نظرم وقتی مقدار نمک را ندانی و آن را به غلط بریزی دیگر آن غذا درست نمی‌شود. من «آکواریوم» را بازنویسی کردم و ۹ سکانس برای بازی او نوشتم که موجب نارضایتی‌اش بود، درحالی‌که آن تعداد به اندازه بود. در «محاکمه» یه هوا بیشترش کردم و در کار بعدی من دیگر ننوشتم چون به نظرم حضور زیاد ایرج جلوی دوربین برای مخاطب زیبا نبود و ایرج باور کاذبی از خود داشت.»

نظر شما