صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

۳۰ دی؛ مصادف با بیست و هفتمین سالگرد درگذشت محمود نامجو؛

نامجو عاشق وزنه برداری بود

۱۳۹۵/۱۰/۲۸ - ۱۷:۳۳:۴۱
کد خبر: ۵۰۷۴۵۶
نامجو هیچ گاه از تصمیمی که گرفته بود پا پس نمی کشید. پشتکار زیادی داشت و با روحیه و انگیزه مشکلات را از سر راه برمی داشت وعاشق وزنه برداری بود.

به گزارش گروه ورزشی خبرگزاری برنا، محمود نامجوی که همه او را "نامجو" می‌شناسند. وی در اول مهر سال 1297 هجری شمسی درکوی استاد سرای رشت به دنیا آمد.

مرحوم محمود نامجو؛ ورزش کردن را از زورخانه ای واقع در یکی از محله های ارمنی نشین بیرون شهر رشت آغاز کرد و آشنایی با ورزش باستانی و تمرین کشتی محلی گیلک اولین آموزه های این قهرمان بزرگ در عرصه ورزش بودند.چندی نگذشت که او در کشتی محلی گیلک به مقام قهرمانی رسید.

در 20 سالگی نامجو به تهران آمد و در یک کارگاه نجاری مشغول به کار شد. این کارگاه نزدیک باشگاه ورزشی ورزنده بود و نامجو برای تمرین شمشیربازی و ژیمناستیک در آن ثبت نام کرد. آشنایی نامجو با وزنه برداری هم از همین باشگاه بود، چراکه در همان سال (1316) اولین هالتر 50 کیلویی توسط عبدالله نادری از کلکته به ایران وارد شد و یکی از نمونه های ساخته شده از روی آن در باشگاه ورزنده مورد استفاده قرار گرفت.

بعد از 3 سال نامجو خود را برای حضور در دومین دوره مسابقات قهرمانی کشور در سال 1319 آماده کرد و توانست در مجموع 3 حرکت رکورد 250 کیلوگرم را به نام خود به ثبت برساند. او با این حدنصاب رکورددار دسته 60 کیلوگرم ایران شد و اولین نشان طلای خود را در وزنه برداری به دست آورد.این آغاز موفقیت های بزرگ محمود نامجو بود، چراکه او تا سال 1330 که آخرین حضورش در مسابقات قهرمانی کشور بود 6 بار دیگر به سالهای 1321، 1322، 1326، 1327، 1329 و 1330 قهرمان ایران شد و به دفعات رکوردهای ایران و جهان را ترقی داد.

درخشش نامجو باعث شد خیلی زود به عضویت تیم ملی وزنه برداری درآید و در اولین حضور ورزش ایران در المپیک ها، یکی از 37 ورزشکار اعزامی به المپیک 1948 لندن باشد.نامجو در لندن و در روز مسابقه به دلیل خوردن غذای نامناسب توانست رکوردهای قبلی اش را تکرار کند و در دسته 56 کیلوگرم پنجم شد اما در همان رقابت‌ها وزنه 122.500کیلوگرمی را در دوضرب بالای سر برد رکورد جهانی این حرکت را به نام خود به ثبت رساند.

یک سال بعد و در اولین حضور ورزش ایران در مسابقات جهانی یک رشته ورزشی، نامجو تیم ملی وزنه برداری را در مسابقات جهانی 1949 هلند همراهی کرد و توانست با ثبت رکوردهای جدید در دسته 56 کیلوگرم اولین طلای تاریخ ورزش ایران را در مسابقات جهانی به دست آورد.نامجو این موفقیت بزرگ را در مسابقات جهانی 1950 پاریس و 1951 میلان هم با کسب مدال طلا تکرار کرد.این قهرمان ارزنده در سال 1951 و همزمان با برگزاری اولین دوره مسابقات بازی های آسیایی در دهلی نو، بار دیگر تاریخ ساز شد و اولین طلای بازی‌های آسیایی را برای خود و ایران به دست آورد.

نامجو اولین مدال المپیکی خود را نیز در سال 1952 و در المپیک هلسینکی به دست آورد. او که با وجود آسیب دیدگی از ناحیه کمر در این رقابت‌ها حاضر شده بود همچون المپیک قبلی نتوانست حدنصاب های جهانی خود را در صحنه المپیک تکرار کند و با رکورد مجموع 307.500 کیلوگرم که پایین ترین رکورد او بعد از المپیک 1948 لندن به حساب می آمد به مدال نقره بسنده کند. این اولین نقره تاریخ ورزش ایران در رقابتهای المپیک بود.نامجو در المپیک هلسینکی پرچمدار کاروان ایران هم بود و اولین وزنه بردار تاریخ ورزش کشور لقب گرفت که به چنین افتخاری نائل شده است.

او در المپیک 1956، بار دیگر به عنوان پرچمدار کاروان ورزشی ایران برگزیده شد تا از این حیث که 2 بار متوالی در رقابت های المپیک پرچمدار کاروان ورزشی ایران بوده، نامش در تاریخ رقابتهای المپیک جاودانه شود.

نامجو در سومین تجربه حضور خود در رقابتهای المپیک، این بار به مدال برنز دسته 56 کیلوگرم رقابت های وزنه برداری المپیک 1956 ملبورن دست یافت تا باز هم اولین ورزشکار ایرانی باشد که در بازی های المپیک صاحب دو مدال می شود. او این نشان با ارزش را در 38 سالگی به دست آورد تا از این حیث هم جزو رکوردداران باشد.

پهلوان محمود نامجو، پس از چندسال مبارزه با بیماری سرطان، در سی ام دی ماه 1368 در بیمارستان مهر تهران دیده از جهان فروبست. روحش شاد و یادش گرامی باد.

عناوین و افتخارات محمود نامجو

بازی‌های المپیک

1948 لندن،‌انگلستان رتبه پنجم (56 کیلوگرم)

1952 هلسینکی، فنلاند نشان نقره(56 کیلوگرم)

1956 ملبورن، استرالیا نشان برنز(56 کیلوگرم)

مسابقات جهانی

1949 شووینینگن‌، هلند نشان طلا(56 کیلوگرم)

1950 پاریس، فرانسه نشان طلا(56 کیلوگرم)

1951 میلان، ایتالیا نشان طلا(56 کیلوگرم)

1954 وین، اتریش نشان نقره(56 کیلوگرم)

1955 مونیخ، آلمان نشان برنز(56 کیلوگرم)

1957 تهران نشان برنز (56 کیلوگرم)

بازی‌های آسیایی

1951، دهلی‌نو،‌هندوستان نشان طلا (56 کیلوگرم)

1958 توکیو، ژاپن نشان نقره(56 کیلوگرم)

مسابقات قهرمانی ایران

1319 تهران نشان طلا (60 کیلوگرم)

1321 تهران نشان طلا (60کیلوگرم)

1322 تهران نشان طلا (60 کیلوگرم)

1326 تهران(نشان طلا (56 کیلوگرم)

1327 تهران نشان طلا(56 کیلوگرم)

1329 تهران نشان طلا(56 کیلوگرم)

1330 رشت نشان طلا(60 کیلوگرم)

آخرین حضور نامجو در مسابقه‌های قهرمانی ایران، درسال 1330 بود. نامجو از سال 1947 تا 1952 پیش از ده بار حد نصاب‌های جهانی برپا کرد.

در این رابطه پای صحبت های استاد محمد زهتاب( متولد 1306 هجری شمسی) نشسته ایم. وی در تمامی سالهای که در وزنه برداری ایران خدمت کرده است، پست های زیادی داشته، از جمله آن ها 20 سال دبیر فدراسیون وزنه برداری، سرمربی تیم ملی و هم اکنون نیز استاد زهتاب رییس شورای عالی فنی فدراسیون وزنه برداری است. وی در خصوص آشنایی اش با مرحوم نامجو این چنین می گوید: نخستین بار که مرحوم نامجو را دیدم به سال 1321 برمی گرد که با پسرعمویم به باشگاه "نیرو و راستی" رفته بودیم تا ژیمناستیک تماشا کنیم. در آن روز نامجو به صورت انفرادی وزنه برداری تمرین می کرد. مرحوم نامجو، مرا تشویق کرد تا وزنه بزنم. من تا آن وقت فقط ژیمناستیک و ورزش باستانی، کار کرده بودم و بدون اینکه از تکنیک و فن وزنه برداری اطلاعی داشته باشم، به ترتیب وزنه های 50، 60 ، 70 و 80 کیلوگرم را بالای سرم بردم.وقتی نامجو قدرت مرا را در مهار وزنه دید، خیلی متعجب شد و گفت: تو در وزنه برداری قهرمان خواهی شد و از فردا تمرین را شروع کن.بعدصحبت های نامجو، از پدرم پول گرفتم و وسایل وزنه برداری از قبیل دو چرخ واگن قطار خریدم و میله را هم با کمک یک ترشکار درست کردم تا در 15 سالگی در زیر زمین خانه مان وزنه برداری را آغاز کردم.

نامجو برای جایزه قهرمانیم، بشقاب نقره هدیه داد

نامجو به من علاقه زیادی داشت و برای تمرین به خانه ما می آمد و تکنیک وزنه برداری را به من آموش می داد. پیشرفت خیلی زیادی در وزنه برداری و در دسته سبک وزن( 67.500 کیلوگرم) پیدا کرده بودم و یکسال بعد قهرمان تهران شدم. در آن دوره رکورد پرس دنیا 100 کیلوگرم بود و پس از قهرمانی نامجو، برای جایزه قهرمانیم، از خانه اش، یک بشقاب نقره به من هدیه داد.

تمریناتش طاقت فرسا بود

نامجو به تغذیه آنچنانی اعتقاد نداشت و شاید در بعضی اوقات با یک غذای معمولی(برنج و تخم مرغ) رکورد دنیا می زد. تمرینات خیلی سخت داشت، به گونه ای تمرین می کرد که 10 بار یک وزنه را بالای سر می برد، تا جاییکه انگار قلبش دارد از سینه اش بیرون می زند. به او می گفتیم دیگر با این شدت تمرین را ادامه ندهد ولی ثمره این تمرینات طاقت فرسا قهرمانی همیشگی او در مسابقات داخلی و بین المللی بود.

همه کار در مسابقاتش انجام می داد

مرحوم محمود نامجو هرگاه می خواست رکوردگیری داشته باشد با هزینه شخصی خودش مکان وزنه زدن، وسایل یک مسابقه و جایگاه تماشاگران را تهیه می کرد. وی در این گونه مراسم ها خودش همه کار از جمله مسئول مسابقه، بلیط فروش، تدارکات و صفحه گذار بود و سرانجام در پایان رکورد دنیا را جابجا می کرد.در ایران کسی او را برای قهرمانی هایش تشویق نمی کرد. یک دوست و همشهری داشت به نام "میلانچی" که بازرگان معتبری در کشور سوئد بود و او را به آنجا برد تا با وزنه برداران سوئدی تمرین کند و به صورت رسمی با آن ها مسابقه بدهد. نامجو رکورد دسته 56 کیلوگرم را در همانجا نیز ارتقاء داد.

فقط عاشق وزنه برداری بود

هیچ گاه از تصمیمی که گرفته بود پا پس نمی کشید. پشتکار زیادی داشت و با روحیه و انگیزه مشکلات را از سر راه برمی داشت. با کمبودهای فراوان و شرایط خیلی بد در آن زمان توانست مدال نقره المپیک 1952 هلسینکی، فنلاند و همچنین در سی و هشت سالگی برنز المپیک 1956 ملبورن، استرالیا را بدست آورد.در آن زمان مربی یا کسی که تکنیک و تاکتیک را به او آموزش بدهد نبود ولی زمانی که از طرف تربیت بدنی داود نصیری(داور بین المللی) که اصلا وزنه بردار نبود را بعنوان مربی معرفی کردند، در صورتی که دانش وزنه برداری مرحوم نامجو بیشتر آن مربی بود فقط از دستورات نصیری اطاعت می کرد.با اینکه فردی پر سابقه در این رشته بود ولی بصورت منظم در تمرینات شرکت می کرد و گوش به دستورات مربی می داد. با این پیشینه وزنه برداری ایران شکل گرفته است و پهلوانانی همچون محمد نصیری دارنده سه مدال المپیک با احترام با مربیان خود رفتار می کردند و فقط عاشق وزنه برداری بود.

سرانجام

استاد محمد زهتاب در پایان گفت: 12 سال برای تحصیل به خارج از کشور رفتم و پس بازگشت در سال 1368 که ایران آمدم، مرحوم محمود نامجو مریضی سختی داشت و در بیمارستان بستری شده بود. به او پیشنهاد دادم تا برای مداوا به آلمان برود ولی در آنجا هم کاری نتوانستند انجام دهند و جلوگیری از بیماری سخت و خیلی دیر شده بود. پس از بازگشت از آلمان نیز در سن 71 سالگی دعوت حق را لبیک گفت.

نظر شما