به گزارش گروه خبر خبرگزاری برنا، بچه های طلاق در غیبت پدر، غمگین، عصبی و در نهایت افسرده می شوند و به صورتهای مختلف سرکشیها و لجبازی های خود را نشان می دهند که حاصل آن در برخی دختران، ترک مدرسه و در پسرها، اعتیاد و الکلی شدن و انواع بزهکاری است؛ در این گزارش سعی داریم ابعاد مختلف این موضوع را هنگام فقدان پدر مورد بررسی قراردهیم .
واکنش پسر ها شدیدتر از دخترها
بچه های 6 تا 8 ساله، اغلب پس از جدایی پدر و مادر دچار افسردگی شدید می شوند، واکنش پسرها معمولا از دخترها شدیدتر است. پسربچه ها زود به گریه می افتند و سراغ پدر را می گیرند. هر چه سن این بچه ها زیادتر می شود، احساس غم و افسردگی، جای خود را به خشم و خشونت می دهد. بچه های 9 تا 12 ساله مخصوصا پس از جدایی والدین واکنشهای خشم آلودی از خود نشان میدهند. برای مادرها به نظم درآوردن آنها کار آسانی نیست .پسرها از بازدید و ملاقات با پدر استقبال نمی کنند. کارکرد آنها در مدرسه پایین می آید و بعضی از پسران و دختران با معلمان خود درگیری هایی پیدا می کنند.
اثرات عاطفی
به طور کلی بچه ها معمولا در غیبت پدر غمگین، عصبی و در نهایت افسرده می شوند، اثرات عاطفی جدایی برای بچه ها شامل موارد زیر می شود:
غمگینی: یکی از واکنشهای متداول و معمول اکثر بچه های زیر 8 سال در مقابل طلاق ، غمگینی است . مدت زمان کمی پس از آنکه پدر خانه را ترک می کند ، بچهها احساس کسالت و غمگینی می کنند ، به ویژه اگر ملاقاتهای پدر منظم و پیوسته نباشد اینگونه بچه ها اغلب بغض به گلو دارند و زیاد گریه می کنند و ظاهرا نیاز ارضا نشدنی به نوازش و اعتماد به نفس دارند.
خشم: یکی از واکنش های متداول بچه های بزرگتر و نوجوانان، خشم است که به ویژه در پسرهای 8 تا 12 ساله که پدر پس از طلاق آنها را ترک می کند، دیده می شود. عدم حضور پدر، پس از طلاق سبب غمگینی و عصبیت در بچهها می شود که چنانچه تشدید شود، ممکن است عواقب ترسناکی به بار آورد؛ از آن جمله احساس عدم امنیت است که به علت فقدان کنترل روی بچه به وجود می آید.
اثرات تربیتی
زمانی که سرپرست خانواده، مجرد، فقیر و شاغل است، غالبا برای انتخاب میان کیفیت تربیت کودکان دچار مشکل می شود. امروزه برخی مشاغل مستلزم صرف وقت به مدت طولانی و یا صرف ساعات غیرمعمول برای کار هستند و این شرایط، برای اکثر والدین تنها، بدین معناست که آنها به عنوان سرپرست خانواده، کمتر می توانند از تجربیات و آموزشهای تربیتی بهره گیرند، زیرا به میزان طولانی کار می کنند.
مادرانی که به تازگی بیوه شده اند، ضمن اینکه برای فقدان شریک و یار زندگی خود بسیار غمگین هستند، مجبورند وظایف و مسئولیتهای خانه داری را نیز انجام دهند. این تنظیم وظایف ممکن است ماه ها و یا سالها طول بکشد تا اینکه آنان بتوانند از عهده مشکلات اقتصادی خویش برآیند و همزمان نقش دلداری و تسلی بخشیدن به فرزندان را ایفا کنند. بعضی از آنان حضور فرزند را مانع یافتن همسر مناسب می دانند. البته کودکان نیز هر چقدر که بزرگتر می شوند، با سوالاتی در مورد سرگذشت خود و نیازشان به حضور پدر، مادران را به ستوه می آورند.
اثرات رفتاری
محققان معتقدند حضور نداشتن پدر، اثرات متفاوتی را روی رفتار دختران و پسران دارد. هنگامی که پدر خانواده حضور ندارد، پسران تمایل بیشتری دارند که قواعد اجتماعی را نقض کنند والبته در دختران نیز این آثار هرچند شدید نیست، اما نمیتوان از آن چشم پوشی کرد.
اثرات بهداشتی (جسمی و روانی)
دخترانی که طی 5 سال اول زندگی خود، رابطه مثبتی را با والدین خود داشتند، نسبت به دخترانی که روابط سرد با والدین خود داشتند، دیرتر به بلوغ می رسند. محققان دریافتند که کیفیت برخورد و رفتار پدران با دختران، مهم ترین نشانه زمان بندی بلوغ دختران است. پدر دخترانی که دیرتر به بلوغ می رسند؛معمولاً در رشد و تربیت دختران،مشارکت بسیار دارند و پشتیبان همسر خود (مادر دختر) بوده اند، اما در سنین رشد دختران، ارتباط پدر با دختر بیش از ارتباط دختر با مادر می تواند مؤثر باشد.محققان معتقدند دختران، ناآگاهانه زمان بلوغ خود را براساس رفتار پدرشان تنظیم می کنند.