به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا، روزنامه آفتاب یزد نوشت: «علی جنتی دو هفته بعد از استعفای پر حاشیه خود از وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامی به دیدار آیتالله هاشمی میرود. این جلسه خصوصی بوده است و گویا بنا بوده آیتالله از کم و کیف استعفا مطلع شود. پس از سخنان جنتی یا بهتر بگوییم درددل وی، رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام از این رویداد ابراز تاسف میکند. علی جنتی علیرغم اصرار ما، جزئیات بیشتری از این جلسه را افشا نمیکند و فقط به انکار، سر تکان میدهد و میگوید بیشتر نمیتوان گفت. او آیتالله هاشمی را پدر معنوی خود میداند. از همین رو هم است که وقتی در خصوص لحظات ابتدایی رسیدن خبر فوت آیتالله سخن میگوید، بغض میکند و دستهایش میلرزد. مبرهن است که فقدان هاشمی سنگین است. این مهم را حتی میتوان از لرزش صدای جنتی تشخیص داد.
وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی ضمن اشارهای گذرا به دوران وزارت خود بلافاصله در این گفتوگو به ماجرای رحلت آیتالله هاشمی میپردازد و اثرات آن بر سپهر سیاسی کشور را تحلیل میکند. او نقبی هم به اختلافات پدر سببی و معنوی خود میزند و میگوید که آیتالله جنتی برای بیان انتقادات خود از هاشمی در تریبونهای عمومی احساس تکلیف شرعی میکرد. علی جنتی به حال و روز امروز تخریبکنندگان آیتالله هاشمی هم میپردازد و عنوان میکند که توبه آنان پذیرفته نیست؛ چرا که حقالناس بر گردن دارند.
گزیده گفتوگوی آفتاب یزد با دکتر علی جنتی، وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره آیتالله هاشمی و رحلت ایشان که اوایل هفته گذشته در دفتر وی انجام شد، پیش روی شماست.
- قضاوت در مورد عملکرد آقای دکتر صالحی امیری خیلی زود است.
- آقای صالحی امیری معتقد به سیاستهای دولت یازدهم است. همان سیاستهایی را دنبال میکند که من از آن پیروی میکردم. برنامهای هم که به مجلس ارائه دادند، تقریبا همان برنامهای بود که من قبلا به مجلس ارائه داده بودم منتهی ایشان بحث گفتمانسازی برای اقتصاد مقاومتی را هم به برنامههای ارائه شده به مجلس اضافه کردهاند.
- دکتر صالحی امیری در وزارت اطلاعات هم که بود، دارای فکری باز بود. به صرف این که فردی در دستگاه اطلاعاتی مشغول به کار باشد، نباید تصور کنیم که امنیتی فکر میکند. شما به خود وزرای اطلاعات هم که توجه کنید، به تفاوتهایشان پی میبرید.
- در دوره من هیچ خبرگزاری در وزارت ارشاد مستقر نبود. فقط خبرگزاری ایرناست که رئیس آن را وزیر ارشاد منصوب میکند و وابسته به ارشاد است. غیر از این خبرگزاری هیچ رسانهای ارتباط ویژهای با وزارتخانه نداشت و تسهیلات ویژهای هم برایشان وجود نداشت.
- پدرم از ابتدا هم موافق نبودند من در وزارت ارشاد باشم. به دلیل همین حاشیههایی که دائما در این وزارتخانه وجود دارد و مسائل و مشکلات خاصی که با آنها مواجه است لذا پس از استعفا هم احساس پدر این بود که از دست این حاشیهها رهایی یافتم. (با خنده)
- ویژگی خاصی که وزارت ارشاد دارد این است که مجموعه سیاستهایی که مقام معظم رهبری تعیین میکنند، حاکم بر آن است. در حالی که در خیلی از وزارتخانههای دیگر چنین دیدی وجود ندارد.
- تا آنجا که من اطلاع دارم از دوره ریاستجمهوری آیتاللههاشمی تا دوران اصلاحات و بعد از آن یعنی در دوره احمدینژاد و در حال حاضر هم در دولت یازدهم برای انتصاب وزرای چند وزارتخانه حتما با مقام معظم رهبری هماهنگی میکنند که یکی از آنها وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است.
- (هنگامی که خبر قطعی درگذشت آیتالله را شنیدم) بیاختیار گریه کردم. چنین اتفاقی برایم غیر قابل تصور بود. چون ایشان همواره سر حال و بانشاط بود و مشکل جسمی نداشت.
- یکی از نزدیکانشان به من گفتند که چون به آیتالله (هاشمی) توصیه شده بود هفتهای یکی، دو بار از استخر استفاده کند، ایشان به استخر رفته بود و شاید محافظانش هم به دلیل این که میدانستند ایشان در شنا کردن مشکلی ندارد، او را رها کرده بودند که راحت باشد. از همین روی محافظانش در داخل محوطه استخر حضور نداشتند که ناگهان ایشان در آب سکته میکند. پس از مدتی که میبینند خبری از ایشان نیست خودشان را به آیتالله میرسانند و درمییابند که او وضع خوبی ندارد و به سرعت او را به بیمارستان میرسانند. من فکر میکنم ایشان در همان استخر که دچار سکته شد فوت کرده باشد.
- (شائبه مرگ مشکوک آیتالله) من به ضرس قاطع میگویم که چنین چیزی نیست. متاسفانه افرادی درصددند تا القای شبهه کنند. آیتاللههاشمی مجموعا وضعیت جسمیشان خوب بود. اگر بخواهیم از دیدگاه معنوی نگاه کنیم نه از دیدگاه مادی صرف، قرآن میگوید وقتی اجل فردی فرا میرسد نه یک ساعت تاخیر میافتد و نه یک ساعت زودتر مرگ او فرا میرسد. بالاخره هر کسی اجلی دارد و طول عمرش تعریف شده است. به نظر من مرگ آیتالله هاشمی کاملا طبیعی بوده است و حاشیهای پیرامونش وجود ندارد.
- (رابطه آیتالله جنتی با آیتالله هاشمی) میان پدر و آیتالله هاشمی یک رابطه دوستی و عاطفی حاکم بود. فکر میکنم پدرم با ایشان از سالهای ۳۷، ۳۸ رفاقت داشتند. رفاقتی حدود ۶۰ سال. قبل از انقلاب با هم، همدوره بودند و در مبارزات پیش از انقلاب نیز همرزم بودند و بعد از انقلاب نیز در جایگاههای مختلفی که آیتالله هاشمی داشتند چه در مجلس شورای اسلامی و چه در زمان ریاست جمهوری همکاری گستردهای با هم داشتند. رفاقتشان کاملا در جای خودش بود اما از دیدگاه سیاسی اختلاف نظر داشتند. پدر من خیلی از دیدگاههای سیاسی آیتالله هاشمی را قبول نداشت. آقای هاشمی هم نقطه نظرات آیتالله جنتی را قبول نداشت.
- پدرم معمولا پشت تریبون انتقادات خود را مطرح میکردند. ایشان صراحت خاص خودشان را دارند و گاهی هم احساس وظیفه شرعی میکنند و مسائلی را بیان میکنند اما آیتالله هاشمی هیچگاه هیچ اظهارنظری در این زمینه نداشت.
- (آیتالله جنتی) گاهی احساس میکردند که انحرافی رخ میدهد، میخواستند نگذارند این اتفاق بیفتد. به هر حال دیدگاههای سیاسی و فرهنگی آیتالله هاشمی با پدرم کاملا متفاوت بود و با یکدیگر اختلاف نظر داشتند.
- من در رابطه با پدرم هم گفتم که ایشان را هم پدر معنوی خودم میدانم و هم پدر نسبی. ایشان در تربیت من نهایت کوشش را به خرج دادهاند. اگر من ویژگی مثبتی داشته باشم، قطعا بخشی از آن معلول تربیت خانواده است و پدرم نقش موثری در این زمینه داشتهاند. اگر دانشی کسب کردهام یا روحیاتی پیدا کردهام ایشان تاثیرات خود را گذاشته است ولی آقای هاشمی رفسنجانی را به عنوان شخصیتی که دیدگاههایش را در حوزههای مختلف قبول داشتم و خیلی خودم را نزدیک به دیدگاههای ایشان میدانستم و سالیان دراز از محضر ایشان استفاده میکردم، پدر معنوی خودم میدانم.
- پدر هیچ وقت من را منع نمیکردند با این که میدانستند گرایشهای فکری من به آیتالله هاشمی بسیار نزدیک است.
- من احساس میکنم همه کسانی که در گذشته با آیتالله هاشمی به شدت مخالفت میکردند، اکنون منفعل و شرمنده هستند. به جز یک اقلیت که هنوز هم کینه خود را در برخی از رسانهها ابراز میکنند بقیه منفعل هستند و شاید شرمندگیشان بیشتر از این باشد که فرصت حلالیت طلبیدن از ایشان را هم پیدا نکردند و مسئله به روز قیامت افتاده است و این حقالناسی است که حتی اگر توبه هم بکنند بخشیده نمیشود.
- فقدان آیتالله هاشمی به ویژه برای جریان اعتدال و اصلاحطلب خسارتی بزرگ محسوب میشود. در کوتاهمدت این موضوع به نفع جریان اعتدال و اصلاحطلب است. در درازمدت فقدان ایشان خسارت بزرگی برای کل کشور است نه فقط برای جریان اصلاحطلب.
- شعار «ایران پر از بهشتیه» اصلا شعار درستی نیست. ایران نه تنها پر از بهشتی نیست بلکه با شناختی که من شخصا از مرحوم شهید بهشتی دارم نظیرش را هم نمیتوانیم با ویژگیهای وی پیدا کنیم.. آقای هاشمی هم چنین بود.
- باید مجموعه دستگاهها و نهادهایی که از بودجه فرهنگی استفاده میکنند، از یک جا یک نظارتی روی آنها صورت گیرد نه این که همینطور رها شوند اعتبار بگیرند و بعد هم هیچ بازخواستی در موردشان انجام نشود که این اعتبار در کجا صرف شده است.
- اختلافات میان اعضای کابینه اختلافات ریشهای نیست. اختلافات بر سر چگونگی اجرای برنامههاست ولی آن چه همواره مورد تاکید آقای رئیسجمهور و آقای دکتر جهانگیری، معاون اول محترم بوده است به کرات تذکر دادهاند که اختلاف سلیقه اعضای کابینه نباید به سطح افکار عمومی کشیده شود و باید در درون دولت حل و فصل شود.