«هر انسانی، با ورود به سی و پنج سالگی، باید پاسخگوی انتظاراتی صد افزون باشد. دیگر انتظار میرود که در فراز و نشیبهای زندگی به ثبات رسیده باشد و بتواند در آیینه تجارب خویش، جلوههایی یگانه از جهش، پویایی، بازدهی و تعالی جوانی را بازتاب دهد. در سی و پنج سالگی رمز و رازی در لایههای شخصیتی تنیده شده است که دیگر برخوردهای خاص و سلیقهای را بر نتابد.
جشنواره فیلم فجر نیز از این قاعده مستثنی نیست. حساسیت و پشتوانه مردمی برای کلیه مسائل این رویداد سینمایی، جریانی را رقم میزند که دولت و ملت را یکسان در این جشن بزرگ شریک میکند. نسلهایی که پی در پی، با تحمل سختی ها، در هر زمانهای، از فجر سینمای ایران حمایت کردهاند و در کنار آن ماندهاند، حامیانی بودهاند که خود را به حق مالک این جشنواره میدانند و با گذشت زمان، به تدریج، نقشی اساسیتر را در برگزاری فجر به عهده گرفتهاند.
فجر که همپای سینمای نوین ایران در دوران جنگ و بمباران پایه گذاری شد، در تمام تاریخ متأخر کشورمان، در سایه اتفاقات و سیاستها، در ادوار متفاوت جنگ، سازندگی، توسعه فرهنگی در بستر گفتوگوی تمدنها، تدبیر و امید و ...، با حمایت مردمی راهی برای رشد و نمو یافته و به نهادی معتبر در داخل و خارج کشور مبدل شده است.
پایایی و پویایی جشنواره و سینمای ایران نیز مرهون همین نسلهایی است که با ورود به عرصههای علمی و نظری، با هر اتفاق جدید در گستره سینمای جهان، چشماندازهایی نو را برای ادامه راه ترسیم کردهاند. به همین جهت، ایران در مقام کشوری صاحب سبک در سینمای جهان تثبیت شده و به عنوان خانهای مطمئن برای صنعت فیلم هنری در سراسر دنیا شناخته شده است. جشنواره هم جایگاه اولیه در مجامع بینالمللی را از این حقیقت کسب کرده که محلی مناسب برای شناسایی محصولات جدید سینمای ایران بوده است. قابلیتهای غیر قابل انکار امروزی در ورود به حوزههای تولید و مصرف داخلی و بینالمللی گواه آن بودهاند که سینما نه تنها از هر حوزه فرهنگی دیگر پیشگامتر و راست قامتتر گام برداشته، بلکه در حرکت در چارچوب اقتصاد مقاومتی الگوهایی مناسب را طرحریزی کرده است.
با این جایگاه ملی و بینالمللی، شاید بهتر باشد که افقهایی کمی دورتر را نیز دید. پنج سال دیگر در سال ۱۴۰۰ خورشیدی چهل سالگی جشنواره را جشن خواهیم گرفت. کاش میشد با توجه به واقعیتهای موجود، دورنمایی واقعگرایانه را از هم اکنون برای جشنواره فیلم فجر و کلیت سینمای امروز ایران ترسیم کرد و بار دیگر بر باز تعریف چرخه اقتصادی و روزآمدی آن در زیر ساختهای سختافزاری و نرمافزاری تأکید ورزید. اکنون زمان اندیشه در باب این توسعه متعادل دو وجهی و جهش بعدی سینمای ایران است. در این راه، تبادل اندیشه با تمام صاحب نظران از جمله نیروهای مجرب و جوان از الزامات است. جشنواره و سینمای ایران پدیدهای دهه شصتی است که در این مقطع، دهه شصتیها خود را مالک آن میدانند و خواستههای خویش را در این زمینه مطالبه میکنند.
امید است بنیاد سینمایی فارابی در مقام نهادی که از سالهای آغازین در کنار این دو نهاد ملی رشد پیدا کرده است، بتواند همچنان در کنار پیشکسوتان و آیندهسازان، نقش خود را در حمایت از سینمای ایران و بسترسازی برای مسیرهای پیش روی آن ایفاء کند. راه فردا در گریز از روزمرگی رقم میخورد. باشد که تمام نهادهایی که با حمایت مردم و سینماگران پا برجا ماندهاند، راه را برای آغاز پویشی نو هموار کنند.»