به گزارش خبرگزاری برنا از مشهد، حسین هریری متولد 1368 در مشهد است و فرزند چهارم یک خانواده مذهبی. در سال 86 وارد دانشگاه پیام نور مشهد شد و در رشته فیزیک هستهای تحصیل کرد و پس از مذاکرات هستهای رشته خود را به حقوق بینالملل دانشگاه دادگستری تغییر داد و معتقد بود «در دنیا سر ما بسیار کلاه میگذارند حقوق بین الملل میخوانم تا بتوانم از حق مردم دفاع کنم».
حسین هریری در 23 آبان ماه 93 در سوریه به شهادت رسید.
پدر شهید هریری در گفتوگویی با خبرنگار ما با بیان اینکه حسین متولد سال 68 در مشهد بود، گفت: چهار پسر دارم و حسین چهارمین آنها بود که از همان دوران کودکی درس خوان و جزو تیزهوشان بود.
وی ادامه داد: قبل از اینکه وارد دانشگاه شود به سربازی رفت و پس از اتمام دوره خدمت در رشته فیزیک هستهای وارد دانشگاه پیام نور مشهد شد؛ اما بعد از مذاکرات هستهای و تعلیق هستهای تغییر رشته و در رشته حقوق بین الملل به تحصیل ادامه داد و میگفت «در دنیا سر ماه بسیار کلاه میگذارند حقوق بین الملل میخوانم تا بتوانم از حق مردم دفاع کنم».
هریری با بیان این موضوع که در بخش بازرسی قطار شهری مشهد مشغول به کار بود، بیان داشت: حسین بسیار خوش خلق و مهربان و اهل کار و تلاش خستگی ناپذیر بود به طوری که از سر صبح که وارد محیط کارش میشد تا ساعت حدود پنج عصر همان جا میماند و بعد چون هیات داشتند به هیات میرفت و کارهای هیات را انجام میداد و حدود ساعت یک شب به حرم میرفت و متوسل به امام رضا(ع) میشد.
تبعیت از ولایت را صراط مستقیم میدانست
وی ولایت مداری را از دیگر ویژگیهای پسر شهیدش خواند و ابراز داشت: همیشه میگفت صراط مستقیم ما پیروی از ولی فقیه است، چنانچه انسان راه خود را پیروی از غرب و آمریکا برگزیند راه شیطان را انتخاب کرده است و قطعا گمراه شده و سقوط خواهد کرد.
هریری ضمن اشاره به این نکته که سادگی از دیگر ویژگیهای حسین بود، تصریح کرد: در این چند ساله بیش از 20 بار به کربلا رفته بود و در تمامی این سفرها با سبک باری رفته بود و حتی یک کیف با خود نمیبرد.
وی اضافه کرد: زمانی که به او میگفتیم حداقل لباسی با خود همراه ببر میگفت چنانچه لازم شد همانجا تهیه میکنم، البته حسین در تمامی این سفرها زمینی به کربلا میرفت؛ چراکه عقیده داشت «برای زیارت امام حسین باید سختی بکشیم».
پدر شهید هریری بار دیگر بر خوش خلقی شهید هریری تاکید و تصریح کرد: به همراه حسین به صورت زمینی به کربلا مشرف شدیم و تا رسیدن به کربلا به ویژه هنگام یافتن محل اسکان با سختی و دشواری مواجه شدیم و رماتیسم من عود کرد به همین دلیل با ناراحتی از حسین پرسیدم چه زمانی قرار است به محل اسکان برسیم؟، که حسین با لحن بسیار آرامی پاسخ داد «پدرجان شما خودتان همیشه میگفتید زیارت امام حسین (ع) سختی دارد کمی تحمل کنید» این لحن و گفته پسرم باعث شرم من شد.
وی یادآور شد: به دلیل سفرهای بسیاری که به کربلا داشت بسیار در کربلا او را میشناختند و بعد از مراسم چهلمین روز شهادتش وقتی به کربلا رفتیم به واسطه همین آشنایی ما را تکریم میکردند.
حتی چنانچه مابقی پسرانم هم بخواهند به سوریه بروند مخالف نیستم
هریری در خصوص نحوه اعزام شهید هریری به سوریه گفت: زمستان سال گذشته تصمیم گرفتم که به سوریه بروم که پس از مدتی مادرش گفت حسین نیز قصد رفتن به سوریه و دفاع از حرم اهل بیت را دارد و چند روز آینده اعزام خواهد شد. زمانی که این خبر را شنیدیم بسیار تعجب کردم و تصور نمیکردم که با این اختلاف سنی بین من و پسرم او جلوتر از من باشد و این جلوه گر نبودن یکی از ویژگیهای حسین بود او همیشه در سایه کار خود را میکرد.
وی با تاکید بر این موضوع که پس از شنیدن این خبر مخالفتی با او نکردم، خاطرنشان کرد: حتی چنانچه دیگر پسرانم هم قصد رفتن به سوریه را داشته باشند مخالفت نخواهم کرد.
پدر شهید هریری بیان کرد: در مرحله اول که اعزام شد از تهران با ما تماس گرفتند و گفتند پسر شما درخواست داده تا به سوریه برود آیا شما رضایت دارید که در جواب گفتم بله، چنانچه رضایت نداشتم که او الان آنجا نبود وقتی به من گفتند در سوریه اوضاع خطرناکی حاکم است، گفتم در اخبار دیدهام و میدانم که آنجا چه خبر است، زمانی که انگیزه مرا برای این رضایت پرسیدند، گفتم: امام صادق فرموردهاند «همان طور که هر فردی شب قدری دارد، شب عاشورایی هم دارد» امشب برای من شب عاشورا است و احساس میکنم امام حسین نور چراغ را کم کرده تا ببیند چه کسانی رفته و چه کسانی ماندهاند و من خجالت میکشم که از این امتحان سرشکسته بیرون بیایم.
وی خاطرنشان کرد: اولین باری که به سوریه رفته بود تیری به پایش اثابت کرده بود و او به ما نگفت حتی زمانی که به ایران بازگشت به تهران رفت و پس از مداوا بار دیگر به سوریه اعزام شد.
هریری افزود: زمانی که در عملیات تدمور تلفن همراه یکی از همرزمان شهیدش به دست داعش میافتد و چون عکس حسین در این تلفن همراه بود، مسولان حسین را بازگردانند؛ اما حسین پس از مراجعت به مشهد با مدارک و کارت شناسایی و اسم و فامیل جعلی از طریق یکی از کشورهای همسایه به سوریه اعزام شد.
حسین شهادت را از امام رضا(ع) خواسته بود
وی یادآوری کرد: یکی از دوستان حسین پس از شهادت پسرم به ما گفت: عاشورای امسال حسین را در حرم امام رضا مشغول راز و نیاز دیدم، وقتی جلوتر رفتم دیدم که بسیار خوشحال است و زمانی که علت خوشحالی او را جویا شدم در جواب گفت آن چیزی را که میخواستم گرفتم وقتی اصرار کردم که چه چیزی گرفتی در جواب گفت «از امام رضا شهادت را خواستم وقتی به ایشان توسل کردم و قرآن را گشودم آیه شهادت آمد».
هدفش شهادت نبود، بلکه خدمت بود
پدر شهید هریری تاکید کرد: البته شهادت هدف حسین نبود، بلکه هدف حسین خدمت بود منتها همیشه میگفت که دوست دارم که مرگ من همراه با شهادت رقم خورد.
نحوه اطلاع از شهادت
وی در ادامه سخنان خود در خصوص چگونگی مطلع شدن از خبر شهادت پسرش، گفت: در سال جاری نیز برای اربعین به زیارت امام حسین(ع) رفتیم و پیش از سفر به امام حسین(ع) گفتم که راحتی و پذیرایی نمیخواهیم؛ اما در طول سفر بارها شاهد بودیم که برنامهها سفر یکی پس از دیگری به راحتی و آسودگی انجام میشود.
هریری اضافه کرد: زمانی که از مشهد حرکت کردیم و به مرز مهران رسیدیم با مرز شلوغ مهران مواجه شدیم به همین دلیل به دعوت یکی از دوستان به منزل آنان رفتیم و با توجه به اینکه دختر و داماد این دوست خانوادگی در مرز مشغول به کار بودند برنامه سفر ما به راحتی صورت گرفت.
وی بیان کرد: زمانی که به کربلا رسیدیم شخصی ناشناس به طرف ما آمد و گفت ما در مدرسه آیت الله سیستانی اقامت داریم و هر روز بر سر راه زائران میآییم و از آنان میخواهیم که تا در این مدرسه اقامت کنند و زمانی که ما دعوت وی را پذیرفتیم و به مدرسه رفتیم در آنجا نیز مشاهده کردیم که امکانات استراحت فراهم است.
پدر شهید هریری یادآور شد: با توجه به اینکه رماتیسم داشتم پزشک از من خواست تا آمپول تقویتی استفاده کنم و زمانی که این پزشک قلب مرا معاینه کرد گفت قلب شما ناراحت است و این در حال بود که تا آن زمان قلب من هیچگاه مشکلی برایم ایجاد نکرده بود.
وی با اشاره به این موضوع که با توجه به اینکه با اصرار پرشک مواجه شدیم و دیدیم که مسیر پیاده روی بسیار شلوغ است و تا ستون 600 حرم امام حسین(ع) بیشتر نتوانستیم برویم، تصریح کرد: حدود سه روز پس از این گفته پزشک در قلب خود احساس ناراحتی کردم از همان جا به امام حسین(ع) سلام دادیم و برگشتیم.
هریری افزود: زمانی که به منزل رسیدیم جمعی از مسئولان به خانه ما آمدند و گفتند شایعاتی شنیده شده مبنی بر اینکه حسین پسر شما مجروح شده است و همان جا متوجه شدم که چه اتفاقی رخ داده؛ اما از خداوند گلایه نکردم و خداوند را شکر کردم و گفتم راضیم به رضای تو.
وی با بیان این مطلب که حسین 23 آبان ماه سال جاری به شهادت رسید، ابراز داشت: علیرغم اینکه حسین پسرم بود و سالها با من اختلاف سنی داشت؛ اما از من پیشی گرفت و این دل مرا میسوزاند، از شهادت پسرم غمگین نیستم؛ اما دوست داشتم بیشتر زنده بماند تا بتواند بیشتر خدمت کند.
هریری یادآوری کرد: در بخشی از وصیت نامه پسرم آمده است «میروم تا انتقام سیلی مادرم را بگیرم».
4 ماه قبل از شهادت ازدواج کرده بود
پدر شهید هریری در ادامه در خصوص ازدواج شهید هریری خاطرنشان کرد: حدود چهار ماه پیش از شهادت به خواستگاری رفته و نامزد کرده بود.
وی در پایان بیان کرد: حسین به نامزدش گفته بود که من توقع جهیزیه ندارم؛ اما چنانچه طبق عرف قصد خرید جهیزیه هم دارید فقط کالای ایرانی تهیه کنید. حسین هیچ گاه اهل تشریفات نبود.