صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

خدمات پس از فروش به سبک مدیران بی‌غیرت

۱۳۹۵/۱۲/۲۸ - ۰۷:۲۸:۵۷
کد خبر: ۵۳۶۱۹۰
خدمات پس از فروش حلقه تکمیلی زنجیره بازاریابی و فروش است. این حلقه گاهی آنچنان اهمیت می‌یابد که مشتری در خرید کالا اولویت نخست خود را کیفیت و چگونگی خدمات پس از فروش قرار می‌دهد.

به گزارش برنا از اصفهان، در ایران اما گاهی به جای ایجاد و بهسازی ساختار بازرگانی و به‌کارگیری تکنیک‌های بازاریابی و فروش که می‌تواند ضمن ارتقا برند بسترساز یک فروش حرفه‌ای باشد برخی مدیران باهدف کسب سود بیشتر و نفوذ سریع در بازار روش‌های غیراخلاقی را جایگزین روش‌های حرفه‌ای می‌کنند.

کارکنان زن طعمه‌های خدمات پس از فروش

زن در جامعه ایرانی همچنان به تعریف درستی از نقش و وظایف خود دست نیافته است. زن ایرانی  با اندیشه حضور در اجتماع و نقش‌پذیری و بهبود جایگاه اجتماعی خود تلاش کرد با افزایش تحصیلات، توانمندی‌های خود را به نمایش بگذارد. اکنون تعداد دانشجویان زن نسبت به مرد افزایش چشمگیری داشته است و به همین نسبت تعداد فارغ‌التحصیلان دانشگاهی زن بخش بزرگی از جامعه بیکاران را تشکیل می‌دهند.

زن ایرانی چاره‌ای نداشت جز اینکه برای حضور در محیط‌های سازمانی مشاغل رده پایین و دم‌دستی را با حقوق‌های ناچیز بپذیرد. باگذشت زمان بخش بزرگی از کارکنان زن در شرکت‌های خصوصی در بخش منشی‌گری، فروش و ارتباط با مشتریان استخدام شدند. این نقش سازمانی یعنی بهره‌برداری از ویژگی‌های زنانه آن‌ها در جهت تحریک و ترغیب مشتریان برای تعامل با سازمان. بنابراین زیبایی، علاقه به صحبت‌های طولانی و چانه‌زنی زنان ابزاری برای سو استفاده مدیران شد.

به‌مرور حسادت‌های زنانه و تمایل رقابتی بیشتر آن‌ها نسبت به مردان موجب شد تا زنان برای کسب حقوق و مزایای بیشتر و دستیابی به پست‌های بالاتر با توجه به تفکر بیمار بسیاری از مدیران حربه زنانه خود را برای پیشرفت مورد استفاده قرار دهند. اکنون در بسیاری از شرکت‌های کوچک و بزرگ بخش بازرگانی تحت تأثیر رفتار و دیدگاه‌های یک زن اداره می‌شود. زنانی که بیشتر آن‌ها دچار فسادهای گسترده هستند و دیگر به هیچ‌وجه شایسته نام همسر و مادر نیستند.

زنانی با روحیات مردانه که تنها از زنانگی خود شهوت و عشوه را در خود حفظ کرده‌اند. این زنان ضمن ارتباط پنهانی با مدیران خود و تثبیت جایگاه خود در شرکت‌ها در ارتباط با مشتریان نیز تعاملات پنهانی ایجاد می‌کنند و به نوعی به بخشی از خدمات پس از فروش شرکت تبدیل می‌شوند.

این نوع زنان از یک‌سو مدیرعامل و مدیران رده بالای شرکت‌ها را با رابطه پنهانی به دام می‌اندازند و با تهدید آن‌ها به اینکه در زمان خطر دست به افشاگری می‌زنند به قدرتمندترین کارکنان سازمان تبدیل می‌شوند و عملاً دیگر مدیران شرکت در قبال خواسته‌های آن‌ها چاره‌ای جز سکوت ندارند و جرات اخراج آن‌ها را نیز نخواهند داشت.

وجود زنان مطلقه در کنار مدیران ارشد یک سازمان و حفظ آن‌ها به هر قیمتی با وجود آگاهی از فساد آن‌ها بیانگر رشد بی رویه فساد سازمان یافته در شرکت‌های به‌ویژه خصوصی ایران دارد. مدیران این شرکت‌ها با بی‌غیرتی تمام وقتی درباره این فساد مورد مواخذه قرار می‌گیرند پاسخ می‌دهند مسائل شخصی کارکنان به ما مربوط نیست و مهم این است که فروش در حال انجام است.

برخی از مدیران ایرانی آن‌قدر قافیه را باخته‌اند که حتی وقتی نسبت به رابطه پنهانی کارکنان خود در محل شرکت و خارج از ساعت کاری نیز آگاهی می‌یابند نیز بی‌تفاوت از این اتفاق می‌گذرند. به نقل‌قولی یکی از دوستانم که متوجه یک رابطه پنهانی در شرکت خود شده بود اشاره می‌کنم: این فرد در حیرت از بی‌تفاوتی و بی‌غیرتی مدیرعامل خود تعریف می‌کرد وقتی با مدرک به مدیرعامل اثبات کردم که دو نفر از کارکنانت در اتاق و روی میز خودت این عمل کثیف را انجام داده‌اند و این میزی که پشت آن نشسته‌ای آلوده به این کار است؛ گفت: ما نباید در زندگی شخصی افراد تجسس کنیم لابد مکانی برای این کار نداشته‌اند!!! این پاسخ چه حس و ذهنیتی در شما ایجاد می کند؟

احتمالا این نوع مدیران نسبت به همسر و دختر خود نیز اگر مورد تجاوز قرار بگیرند بی تفاوت خواهند بود همانطور که نسبت به خانواده سازمانی که مسئولیت آن را بر عهده دارند بی تفاوت و بی غیرت هستند.

باج، جایگزینی برای خدمات پس از فروش  

باج و پرداخت رشوه روش مرسوم دیگری است که برای فروش مورد استفاده بسیاری از شرکت‌های خصوصی ایرانی است. شرکت‌های خصوصی ایرانی به‌ویژه در تعامل با شرکت‌های بزرگ دولتی و نیمه‌دولتی وقتی شرایط را برای فروش و یا برنده شدن در مناقصات مساعد نمی‌بینند تلاش می‌کنند با شناسایی کارکنان و مدیران فاسد این نوع سازمان‌ها و پرداخت باج و رشوه به آن‌ها امکان ورود و فروش کالا و خدمات خود به آن‌ها را فراهم آورند.

این رشوه‌ها گاه آن‌قدر سنگین است که در شرایط رکود اقتصادی حاکم بر بخش‌های صنعتی و معدنی همچنان خرید این شرکت‌ها از شرکت‌های باج دهنده رو به فزونی می‌گذارد. رشوه‌هایی که مدیران شرکت‌های خصوصی دیگر نام آن را تغییر داده‌اند و عنوان هدیه و هبه بر آن گذاشته‌اند و معتقدند این یک حق طبیعی افراد است و چه اشکالی دارد در عوض با این کار چرخ تولید یک کارخانه می‌چرخد!

مدیران بی‌غیرت آن‌قدر آلوده شده‌اند که وقتی از فساد در بخش خرید و کارپردازی شرکت خود و دریافت رشوه توسط این بخش نیز آگاهی می‌یابند می‌گویند اهمیتی ندارد و این مبالغ به نسبت درآمد و سود شرکت آن‌قدر ناچیز هست که ارزش ندارد یک کارمند با چند سال سابقه را اخراج کنم!

چه چیزی جز نهادینه شدن فساد در جان و مال یک انسان می‌تواند باعث شود که در برابر دزدی و خیانت به اموال و دارایی خودش نیز بی‌تفاوت باشد؟ کسی که خود با مال نامشروع ارتزاق کرده است و شهوت‌رانی و رشوه در شرکت خود را حق طبیعی برای خود و دیگران تلقی می‌کند طبیعی است نسبت به دست‌درازی به اموال خود نیز بی‌تفاوت باشد.

نمی‌دانم برای نجات این مدیران و شرکت‌ها آیا راهکاری وجود دارد یا نه اما از یک واقعیت آگاهم:" هیچ راه درستی برای انجام کاری نادرست وجود ندارد"

این یادداشت را با متنی از کتاب" قدرت مدیریت اخلاقی" اثر کنت بلانچارد خاتمه می‌دهم:   

اگر زندگی از در دوستی با تو، از تو شاهی ساخت و یا آرزوهایت را برآورد. در مقابل آیینه بایست و به خود بنگر نگاه کن و بشنو.

این پدرت، مادرت و یا همسرت نیست که به اعمال تو می‌پردازد. او کسی است که از آینه به تو می‌نگرد، رأی او رأی درونت، نظرش برتر از همه کس.

برخی تو را بی‌همتا، شکست‌ناپذیر؛ قهرمان نامند ولی زنهار باصداقت اگر نتوانی به چشم‌های او در آیینه بنگری.

او با زبان بی‌زبانی به تو خواهد گفت: شیادی و بی‌مصرف.

دیگران می‌گذرند و اوست باقی با تو. دیگران می‌گذرند و اوست باقی با تو تا ابد.

دوست من این ثروت پایدار نخواهد بود و روزی جایی دیگر به کار تو نخواهد آمد، بدان هیچ بالشی به نرمی وجدانی آسوده نیست.

سینا ایرانپور انارکی

نظر شما