صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

رمان سفرنامه‌ای فرخنده آقایی از حج منتشر شد

۱۳۹۶/۰۱/۰۵ - ۱۴:۴۵:۰۱
کد خبر: ۵۳۷۴۲۸
رمان «با عزیزجان در عزیزیه» نوشته فرخنده آقایی توسط نشر ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش خبرگزاری برنا، رمان «با عزیزجان در عزیزیه» نوشته فرخنده آقایی زمستان سال ۹۵ توسط نشر ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شد. این کتاب تجربیات سفر حج این داستان نویس و محقق را در بر می‌گیرد و به نوعی رمان _ سفرنامه است.

آقایی پیش از این کتاب، آثاری در حوزه ادبیات و پژوهش‌های سینمایی داشته که بین آن‌ها می‌توان به مجموعه داستان‌های «تپه‌های سبز»، «راز کوچک»، «یک زن، یک عشق» و «گربه‌های گچی» و رمان‌های «جنسیت گمشده» و «از شیطان آموخت و سوزاند» اشاره کرد. کتاب «سه نفر بودیم» نیز در سال ۹۴ به قلم آقایی درباره زندگی و فعالیت‌های هنری محمد متوسلانی به عنوان کمدین سینمای ایران و منصور سپهرنیا و گرشا رئوفی که با یکدیگر یک گروه کمدین سینمایی را تشکیل دادند، چاپ شد.

«با عزیزجان در عزیزیه» مدت زیادی را در وزارت ارشاد در انتظار مجوز چاپ بوده است. آقایی نیز در گفتگوهایی که پیش از چاپ آن داشته اشاره کرده در طول سال‌ها داستان نویسی اش، به همه خط قرمزها واقف است و آن‌ها را رعایت کرده است.

در قسمتی از این کتاب می خوانیم:

راه پرفراز و نشیب است و آن‌ها که خام ترند بیش تر خوشند. زائران جوان گاه برای ماه عسل به حج آمده اند و بعضی مهریه شان سفر حج بوده است. همگی با دل‌هایی پر از آرزو در جستجوی رفاه و آسایش و زندگی پر از خوشی و شادی به حج آمده اند.

در گذشته زائران در سن پختگی و کمال به حج می آمدند، ولی حالا جوان‌ها هم راهی سفر هستند.

آسمان کمی باز می شود و رگه‌های آبیِ آسمان از میان ابرها بیرون می زند. صدای اذان از بلندگوها برمی خیزد. اذان اول برای دعوت به نماز است و اذان بعدی، که ده دقیقه بعد خوانده می شود، برای اقامه نماز است.

دو زن با چهار بچه وارد می شوند تا جایی در میان صف‌ها برای خود بیابند. زن‌های دستفروش در میان صف‌ها راه می روند و تسبیح‌های رنگارنگ می فروشند. بازار تسبیح و تسبیح انداختن گرم است.

صدای الله اکبر از بلندگوها بلند می شود و در همه جا می پیچید. زن‌های بنگلادشی رو به حرم پیغمبر دست بلند می کنند و دعا می خوانند و آمین می گویند، با پاهای چاک چاک و دست‌های پرچروک و ناخن‌های حنابسته.

نماز شروع می شود و امام جمعه شروع به خواندن خطبه می کند.

عزیزجان می گوید: «با این غذایی که می دهند به زور به تهران برسیم.»

روز اول برای شام سبزی پلو با ماهی داده بودند، روز دوم زرشک پلو با مرغ بود و روز سوم خورش قیمه و بعد قرمه سبزی.

زائران به غذا و پذیرایی اعتراض ندارند. می گویند به حج مشرف شده اند و همه شرایط را می پذیرند.

امروز برای ناهار آش دادند. غذای روزهای قبل با سبزی خشک به صورت آش برای ناهار امروز آماده شده بود.

مسئولان کاروان هر کمبودی را به ستاد نسبت می دهند. گوشت و مرغ و ماهی ای که در غذاها استفاده می شود از این جا تهیه می شود. خدمه پاکستانی و بنگلادشی هتل و رستوران هم اگر پول نگیرند، با غرغر و منت کار می کنند.

این کتاب با ۱۷۵ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۱۱۰ هزار ریال منتشر شده است.

نظر شما