صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

شورای شهر به صدای قشنگ وساز کوک نیاز ندارد به فریاد رسا و سوز دل نیاز دارد

۱۳۹۶/۰۱/۱۲ - ۱۶:۵۲:۴۸
کد خبر: ۵۳۸۸۹۵

من به همه کاندیداهای شورای شهر حرمت میگذارم وبرای شخصیت حقیقی همه آنهاارزش واحترام قایلم وبابیشتراین عزیزان رابطه دوستی دارم اما نمیتوانم شهرم را به جای عقل  به احساس بدهم ، برای شهرم دلم بیشتر میسوزد ،  مردم دیارم را بیش از رفاقت میخواهم، رفاقت بامردم رابیش از رفاقت بادوستان دوست دارم، والبته برای رٱی و نظر خودم ارزشی بیش از عاطفه و احساس و رفاقت قایلم،  رٱی خودم را به عقلانیت ومنطق  میدهم نه به احساس وعاطفه !!  جایگاه دوستی من با افراد بعد از قوه انتخابم قرار دارد، نمیتوانم سرنوشت شهرم را به کسی بدهم که نمیتواند از برنامه درآمد زایی برای شهرم چند کلمه حرف بزند ! کلید شهرم را به کسی نمیدهم که فقط بخاطر عقب نماندن از دیگران به میدان رقابت انتخابات آمده نه برای خدمت که میگوید من از فلانی کمتر نیستم چون او آمده من هم آمدم ! آینده شهرم را که فرزندانم  قرار است در آن زندگی کنند به کسی نمیدهم که تخصص او قهرمانی در ورزش بوده ، هرچند قهرمانان مایه مباهاتند اما ما برای مدیریت شهرمان برنامه وجرٱت وجربزه وجنم میخواهیم نه مدال  ورزشی ! کسی که به جای داشتن برنامه،  از داشتن طایفه حرف میزند کیست و از مردم چه میخواهد؟ما برای داشتن شهری زیبافریادی رسا و مردانه میخواهیم که با  شجاعت درد مردم را  صدا بزند نه اینکه صدایش قشنگ باشد صدای قشنگ به کار مردم نیاید،صدای قشنگ را با سی دی میشنویم شهر ما به صدای رسا نیاز دارد نه صدای قشنگ!! به کسی رٱی میدهیم که قلم که ازخون شهدا برتر است در دستش باشد که سوز دل را ساز کند نه ساز  را کوک ! صندلی پارلمان شهرمان را به کسی نمیدهیم که اطلاع ندارد که ریشه همه مشکلات شهرمان ناشی از نداشتن اقتدار است نه اعتبار ! چون اگر اقتدار باشد اعتبار هم خواهد آمد،،،کلید شهرمان را به کسی میدهیم که نظم داشته ‌باشد نه نظامی باشد چون شهرما پادگان نیست،  هرکسی را بهر کاری ساختند،،،  آنچنان آفت زده نشدیم که سرنوشت دیارمان رابه کسی بسپاریم که تخصصش شوخی و خنده و طنازی است، مدیریت شهرما به جدیت نیاز دارد و زندگی پر چاله مردم به تعقل نیاز دارد نه تبسم، کار ما از شوخی و طنز و کمدی گذشته و زندگی پر آشوب مردم  به کارگردانی نیاز دارد که سناریوی تراژدی و درام دیار ما را  داستان نویسی کند، چرخیدن چرخ  شهرما جدیت و مدیریت میخواهد نه طنزپردازی،کسی که نمیداند راه درآمد زایی چیست چه سوغاتی از دیارتخیلاتش برای ما آورده ؟ کسی که نمیداند راه وصول عوارض ازمردم چیست نماینده شورا شود چه گلی میخواهد در باغ آفت زده شهر ما بکارد؟ کسی که نمیداند ریشه همه بدبختیهای این شهر مدیریت ضعیف و بی برنامه بودن مدیران است شاید میخواهد از نمد شورا کلاهی برای خویش بدوزد ، و شاید شنیده که احتمالا شورا مزه دارد، و شاید به بعضیها در گذشته کلاه نمدی رسیده که دوباره به دنبال نمد آمدندونمیدانندثروت باباطاهر یک نمدش بود که گفت (( منم و این نمدم،  روز حساب جز حساب نمدم حساب دیگر نمدم)) حال بعضیها برای نمد ازبیت المال آمدند و نمیدانند نمدی که خیس شود حملش بسی مشکل است و این نمد از خون ملت خیس است حملش کمرها را خم میکند.

✍:امیر ناصر غلامرضایی   

 

 

 

نظر شما