صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

نقدی بر مصاحبه حجت الاسلام تیمور علی عسگری؛

چنین جملاتی از دهان مدعی مریدی هاشمی(ره) تاسف برانگیز است/ نه خوشحالی فریدون را دیدم و نه رضایت خاطرش را

۱۳۹۶/۰۱/۱۳ - ۱۴:۴۲:۵۸
کد خبر: ۵۳۹۰۰۳
حسن اکبری بیرق - فعال سیاسی

اخیرا حجت الاسلام علی عسگری، معاون پارلمانی دانشگاه آزاد اسلامی، نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی و علی الادعا، یکی از چهره های نزدیک به زنده یاد آیت الله هاشمی رفسنجانی(ره) گفت و گویی با هفته نامه مثلث انجام داده که در فضاهای مجازی، از جمله کانان مجهول الهویه ومعلوم الحال«آمدنیوز» نیز با عنوان اصلی(تیتر) «خوشحالی حسین فریدون از عدم تائید آیت‌الله هاشمی»، باز نشر شده است. در این مصاحبه فَلَتات و سخنان غیر دقیق و نادرست فراوانی به چشم می خورد که لازم می دانم درباره برخی از آنها که اطلاع کافی دارم تذکر دهم. درباره برخی مدعیات دیگر ایشان نیز که حقیقتا موجب وهن امام راحل(ره) و مرحوم آیت الله هاشمی(ره) است، باید بیت و دفتر آن دو بزرگمرد پاسخ داده و از تحریف تاریخ جلوگیری نمایند.

در آن فقره از مصاحبه ایشان که مد نظر بنده است تعابیری و حکایاتی آمده است که نیازمند تامل جدّی است و ای بسا که مورد سوء استفاده برخی وسواسان خناس و روزنامه های زنجیره ای دولت ستیز قرار گیرد. جهت جلوگیری از اطاله کلام لب لباب مطلب را ذکر کرده و برای این که متهم به تقطیع و تحریف نشوم خوانندگان را به اصل مصاحبه ارجاع می دهم.

اول: فحوای کلام ایشان بگونه ای است که به خواننده چنین القاء می شود که مرحوم هاشمی در حمایت از دکتر روحانی، تا چند روز آخر مردد و دودل بوده و حتی برای ایشان، امر بین دکتر ولایتی و دکتر روحانی دایر بوده و سپس با استطلاع از جناب عسگری و چند تن دیگر در باب میزان رای روحانی، از وی پشتیبانی کرده است!

این ادعا هم خلاف نقل است و هم عقل؛ دلیل نقلی بر بطلان آن، این است که مشی و منش آیت الله از دو ماه پیش از تعیین صلاحیت روحانی و آغاز رسمی فعالیت های تبلیغاتی شان، حمایت از یار دیردینه و رفیق گرمابه و گلستان و همسنگر روزها و شب های جبهه و جنگ بوده است چراکه من خود به چشم خویشتن دیدم که فرزندان گرامی آن بزرگوار، یاسر و فاطمه، با جدّیت تمام در جلسات ستاد ایشان که از اسفند1391 رسما تشکیل می شد شرکت کرده و گاه همکاری های گره گشایی نیز می نمودند؛ تا آنجا که در یک سفراستانی در فروردین ماه 92 آقا یاسربه همراه جناب یونسی، به تلویح و تصریح از دکتر روحانی پشتیبانی و تعریف و تمجید می کردند و کیست که نداند این قبیل امور نمی توانسته بی اشارت آیت الله واقع شود.

 دلیل عقلی نیز بر نادرست بودن این ادعا آن است که ورود مرحوم هاشمی به عرصه ی جهت دهی به انتخابات با هماهنگی با بیت امام و آقای خاتمی و اقدامی از پیش طراحی شده و به قصد ارتقاء سازمان رای دکتر روحانی و طبعا شکست رقبای ایشان بوده است و اگر قرار بود آقای روحانی رای بالایی داشته باشد و این را هم از آقای عسگری بپرسند دیگر چه نیازی به حمایت ایشان بود؟ واقع امر آن است که مرحوم هاشمی یک سیاست ورز کارکشته و مجرب بود و طبیعی است که دیگران را، از جمله جناب عسگری، از مکنونات قلبی خود مطلع نسازد و در بهترین زمان برگ برنده خود را رو کند. هر کسی که الفبای اقتضائات کنش سیاسی در ایران را می داند، می تواند درک کند که ثبت نام هاشمی بزرگ در انتخابات به هدف تزریق شور و حال انتخاباتی در رگ های فسرده جامعه ای بود که وقایع سال 1388 را پشت سر نهاده بود و اعلام حمایتشان از روحانی نیز در مناسب ترین زمان ممکن انجام پذیرفت. به گمان من اظهار پشتیبانی تمام قد هاشمی(ره) از روحانی اگر چند روز زودتر صورت می گرفت، تاثیرش تام و تمام نمی بود و آن بزرگمرد که تجربه فرماندهی جنگ را داشت این بار نیز اصل غافلگیری را رعایت کرده و به رقبا فرصت تدارک و تمهید و پاتک نداد. پس بی تردید آیت الله هاشمی(ره) از همان آغاز نظرش به روحانی بود و بس و هرگونه ادعای دیگری عقلا و نقلا محکوم به بطلان است.

نکته دیگر تعبیرات موهن و خلاف واقع آقای عسگری درباره احساس خشم و نارضایی دکتر روحانی و حاج حسین فریدون از کاندیداتوری هاشمی(ره) و سپس ابراز خوشحالی ایشان از رد صلاحیت آن بزرگ است. اینجانب به عنوان شاهدی عینی می توانم گواهی دهم که چنین مدعیاتی نادرست و چنین داستان پردازی، دون شان همه بازیگران آن است؛ چراکه در هردو مورد، عکس العمل هردونفر، فرسنگ ها با گزارش ایشان فاصله دارد. در جریان ثبت نام مرحوم هاشمی تنها اتفاقی که افتاد سردرگمی همه ارکان ستاد و ازجمله خود دکتر روحانی و اخوی شان بود و لاغیر و در رد صلاحیت آیت الله هم آثار رنجیدگی خاطر و حتی لرزش صدای دکتر روحانی بخوبی هویدا بود که این مطلب را حقیر در کتاب «روایت تردید و امید» به تفصیل آورده ام. جالب آنکه بیشتر ساعات روزی که عدم احراز صلاحیت آیت الله توسط شورای نگبهان اعلام شد، بنده در کنار جناب فریدون بودم و نه اثری از خوشحالی دیدم و نه رضایت خاطر و اصولا حسین فریدون چنان شخصیت پیچیده ای دارد که بنا به فرض هم از چیزی خوشحال یا ناراحت باشد چندان بروز نمی دهد و هرکسی از عهده تشخیص آن نمی آید.

از همه این ها گذشته و مهم تر از همه این مسایل، باید از جناب عسگری گلایه نمود که چرا با طرح مسایلی از این دست در چنین مقطع زمانی، آن هم در چنان مجله ای، آب به آسیاب جناح مقابل ریخته و جوّ سیاسی نزدیک به انتخابات را به ضرر روحانی آلوده می کند. گیرم که ایشان دلخوری های شخصی از روحانی و فریدون داشته باشد، و کیست که نداشته باشد؟، آیا باید قیصریه را بخاطر دستمالی به آتش کشید؟ آیا اینگونه رفتارها و گفتارهای غیر مسوولانه و بدور از تدبیر سیاسی، با سلوک آیت الله، که ادعای نزدیکی به ایشان را دارند، کمترین سازگاری را دارد؟ در کدام منبر و تریبون و جلسه ای آن سیاستمدار دوراندیش کلمه ای در تضعیف روحانی به زبان آورد؟ دون شأن و خلاف زیّ طلبگی نیست که گله های شخصی خود را آن هم بر سر مسایل دنیوی و اشغال پستی و مقامی زودگذر با رسانه ای نامحرم طرح کرده و افکار عمومی را مشوّه نماییم؟

گیرم که بخشی از مدعیات ایشان بهره ای از حقیقت هم داشته باشد، آیا بهترین زمان و مناسب ترین موقعیت برای طرح آنها انتخاب شده است؟ کمترین ادای احترام به هاشمی، پیروی از راه و منش و مشی اوست که حتی با وجود رد صلاحیتش و بی مهری ها و جفاهای متعددی که بر او رفت هرگز لب به شکوه نگشود و مجاهدت با نفس و شفقت بر خلق را وجهه همت خود قرار داد.

در چنین برهه حساس تاریخی که دشمنان کاردان خارجی و دوستان نادان داخلی به هم ساخته اند تا بنیان کار دولت تدبیر و امید و روحانی تیزهوش و خردمند را براندازند و تومار اصلاح و اعتدلال را در هم پیچند، شنیدن چنین جملاتی از دهان یک دوست و مدعی مریدی هاشمی(ره) تاسف برانگیز است و نشانه ناپختگی سیاسی قایل آن . ما انتظار داشتیم افرادی چون حسین شریعتمداری و امثال او این چنین طعنه هایی به روحانی زنند که: « آقای روحانی الان نه اصلاح‌طلب است و نه اصولگرا و یک چهره فاقد عقبه است....  عمدتا در واقع دوستانی که به دولت رفتند بسیارشان زیاد رضایت خاطر ندارند. یعنی کار سیستماتیک نیست و یک جای کار لنگ می‌زند.... آقای روحانی بدون آقای‌ هاشمی، روحانی بدون ناطق، روحانی بدون سیدحسن آقای خمینی، روحانی بدون خاتمی مگر می‌تواند رئیس‌جمهور شود؟».

گویی آقای عسگری درباره شخص بی هویتی حرف می زنند که به یک باره توسط بزرگان دیگر از صندوق بیرون کشیده شده و به مردم به عنوان رئیس جمهور قالب شده است. اگر حافظه تاریخی آقای عسگری یاری کند، درخواهند یافت که دکترروحانی جزو السابقون مبارزه و از یاران قدیمی روح خدا(ره) بودند و همین لقب امام را نیز ایشان برای اولین بار درباره رهبر انقلاب بر سر زبان ها انداختند و چه به لحاظ علمی و چه به لحاظ عملی یک سرو گردن از اقران خود بالاتر و بلند تر بوده و هستند و همواره مورد توجه آیت الله هاشمی و رهبر فرزانه انقلاب و شهید بهشتی بودند. اگر ایشان در سه دهه گذشته زیر سایه شخصیت استثنایی مرحوم هاشمی نمی ماندند، انقلاب و نظام بیش از این از گوهر وجودی او بهره مند می شد. 

خداوند را می خوانیم که به همه ما، بویژه مسوولان و صاحبان تریبون، درایت کافی برای نحلیل روزآمد از اوضاع بدهد تا نه تنها گل به خودی نزنیم بلکه در جهت تحکیم اردوگاه اصلاح و اعتدال و خردورزی و تدبیر و امید بکوشیم و در زمین بیگانه بازی نکنیم. بقول مولانا

در زمین دیگران خانه نکن

کار خود کن کار بیگانه نکن

فاعتبروا یا اولی الابصار

 

*فعال سیاسی

نظر شما