صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

رمان اکبر صحرایی درباره شهید دستغیب چاپ شد

۱۳۹۶/۰۱/۱۷ - ۲۱:۲۷:۲۱
کد خبر: ۵۴۰۹۹۳
رمان «آواز؛ بچه؛ آتش» نوشته اکبر صحرایی درباره شهید آیت الله دستغیب توسط انتشارات کتاب جمکران منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش خبرگزارى برنا،  رمان «آواز؛ بچه؛ آتش» نوشته اکبر صحرایی درباره شهید آیت الله دستغیب، به تازگی توسط انتشارات کتاب جمکران منتشر و راهی بازار نشر شده است.

شخصیت اصلی این رمان، مردی به نام نادر اتابکی است که بر اساس نام مستعار نادراتابکی که زیر گزارش های موجود ازبیت شهید دستغیب در اسناد ساواک ثبت شده، در ذهن نویسنده شکل گرفته است. بنابر مستندات ساواک قبل ازانقلاب فردی با نام مستعاراتابکی مامورمی شود که در بیت شهید دستغیب گزارش های بیت را به صورت روزانه و هفتگی به ساواک ارائه دهد.

شخصیت نادر اتابکی که نامش بر اساس مستندات ساواک انتخاب شده، ساخته ذهن نویسنده است اما اتفاقاتی که با توجه به حضور او در داستان رخ می دهد، منطبق بر زندگی شهید دستغیب بوده و کاملا واقعی است.

این رمان ۲ دفتر دارد که دفتر اول ۱۶ فصل و دفتر دوم ۲۳ فصل دارد. شخصیت اتابکی در دفتر اول رمان، از آینده به گذشته روایت می‌کند که از هنگام انفجار تروریستی و شهادت آیت الله دستغیب آغاز شده و تدریجا تا سال ۵۷ به عقب می آید. در دفتر دوم رمان است که مخاطب با شخصیت راوی آشنا می شود.

در قسمتی از این رمان می خوانیم:

مرد چاق رفت و پشت میزش قرار گرفت. اتابکی پوشه شماره یک را برداشت و پشت میزی که شباهت به میز مطالعه کتابخانه داشت، نشست. پوشه را روی میز گذاشت و رفت طرف پنجره بایگانی. چشم انداخت به باغ بزرگی که طول و عرض ساختمان مرکزی را پوشانده بود. درختان باغ، بلند و لخت بودند: «دستغیب و من! تو خوابم فکرش رو نمی کردم. امنیت ملی، میهن دوستی، دستغیب، روحانیت، چه جور می شه اینا رو مقابل هم قرار داد؟ امثال آقای دستغیب برای چی مقابل رژیم قرار می گیرن؟ برای منافع کی تلاش می کنن؟ چرو منو رو ئی پرونده گذاشتن؟ دلیلی داشته لابد! امثال دستغیب تحریک شدن؟! اونم تحریک بیگانه؟! کدوم بیگانه؟ مامور دولتم و حقوق بگیر. باید به وظیفم عمل کنم. به پیشرفتم فکر کنم. همین!»

نشست پشت میز. تا پوشه را باز کرد، عکس دستغیب به چشمش خورد. عکس سیاه سفید، عمامه مشکی و عبایی که معلوم نبود سیاه است یا قهوه ای. عینک طبی به چشم داشت...

این کتاب با ۲۲۴ صفحه، ۳ هزار نسخه و قیمت ۹۰ هزار ریال منتشر شده است.

نظر شما